حقوق - http://hoghoogh.com.online.fr
حقوق
Page d'Accueil آغازگاه
Plan نقشه سایت
Résumé به اختصار
Licence مجوز
Quoi de neuf ? تازه چه خبر؟
Liens پیوندها
درباره این سایت درباره این سایت
Chat چت
سایت های حقوقی سایت های حقوقی
شبکه حقوق شبکه حقوق
حقوق حقوق
حقوقدان حقوقدان
نشریه الکترونیک حقوق نشریه الکترونیک حقوق
وبلاگ گروهی حقوق وبلاگ گروهی حقوق
تالار گفتگوی حقوقدان تالار گفتگوی حقوقدان
Iran-Law Iran-Law (حقوق به انگلیسی)
Droit iranien Droit (حقوق به فرانسوی)
مدیر شبکه حقوق مدیر شبکه حقوق
آزمون های حقوقی آزمون های حقوقی
آیین دادرسى و داوری آیین دادرسى و داوری
   - قوانین آیین دادرسی
   - مقالات و سایت های آیین دادرسی
ارتباط با سایت ارتباط با سایت
اطلاع رسانی  اطلاع رسانی
   - آموزش حقوق برای عموم
   - رویدادهای حقوقی
   - مشاوره حقوقی و قضائی
   - گفتمان حقوقی روز
جستجو و پژوهش جستجو و پژوهش
حقوق افغانستان حقوق افغانستان
حقوق ایران باستان حقوق ایران باستان
حقوق بشر حقوق بشر
   - قوانین حقوق بشر
   - مقالات و سایت های حقوق بشر
حقوق بین الملل حقوق بین الملل
   - حقوق بین الملل خصوصی
   - حقوق بین الملل عمومی
حقوق خصوصی حقوق خصوصی
   - حقوق تجارت
   - حقوق فن آوری و مالكيت معنوى
   - حقوق مدنی
حقوق عمومی حقوق عمومی
   - حقوق اداری
   - حقوق اساسی
   - حقوق شهری و روستائی
   - حقوق مالی و مالیاتی
   - حقوق کار و تامین اجتماعی
حقوق کیفری و بزه شناسی حقوق کیفری و بزه شناسی
   - بزه شناسی
   - حقوق کیفری
حقوقدان حقوقدان
درباره این سایت درباره این سایت
سایر مطالب سایر مطالب
شبکه حقوق، تازه ترین مطالب  شبکه حقوق، تازه ترین مطالب
قوانین و مقررات قوانین و مقررات
كتابخانه - دانشكده  كتابخانه - دانشكده
مقالات سایت حقوق مقالات سایت حقوق
نوشته های حقوقی نوشته های حقوقی
   - كتابها
   - مقالات
   - نشریات
 
Retour  la page d'accueil  حقوق عمومی  حقوق اساسی  مشروح مذاکرات تدوین و بازنگری قانون اساسی  مشروح مذاکرات مجلس تدوین ق.ا.  جلد سوم



جلسه شصت و دوم شانزدهم آبانماه 1358 هجري شمسي

 


این مطلب، برگرفته از سایت شورای نگهبان می باشد. تمام حقوق این مطلب از آن سایت شورای نگهبان می باشد. سایت حقوق صرفا جهت سهولت کار پژوهشگران از جهت امکان جستجو در محتوای سایت، در دسترس قرار دادن نسخه قابل چاپ هر نوشته، امکان ارسال هر مطلب به ایمیل و نیز امکان اظهارنظر بازدید کنندگان سایت، این مطلب را بازانتشار می دهد.

جلسه ساعت پانزده و ده دقيقه روز شانزدهم آبانماه 1358 هجري شمسي برابر با شانزدهم ذيحجه 1399 هجري قمري به رياست آقاي دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ اعلام رسميت جلسه و بيانات قبل از دستور آقاي رشيديان
2ـ طرح اصل 15
3ـ طرح و تصويب اصل 18 (اصل شصتم)
4ـ طرح و تصويب اصل 15 (اصل پنجاه و هفتم)
5ـ طرح و تصويب اصل 51 (اصل شصت و پنجم)
6ـ طرح و تصويب اصل 1/65 (اصل هفتاد و هشتم)
7ـ طرح اصل 1/83
8ـ طرح و تصويب اصل 1/87 (اصل يكصد و يازدهم)
9ـ طرح اصل 2/87
10ـ پايان جلسه دبيرخانة مجلس بررسي نهائي قانون اساسي
[---------------------------------------------]

1ـ اعلام رسميت جلسه و بيانات قبل از دستور آقاي رشيديان نايب رئيس (دكتر بهشتي) -
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
رسميت جلسه اعلام ميشود، آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
بعد از هر انقلابي دشمن حملات خودش را متوجه اركان انقلاب ميكند.
اين يك فرمول طبيعي و بديهي است.
بعد از هر انقلابي معمولا مردم حكومت و قدرت را به دست ميگيرند و اين قدرتها معمولا به صورت كميتهها و به شكل پاسداران ظاهر ميشوند تا انقلاب را پاسداري نمايند.
دشمن هم متوجه ميشود و اين حرفة اوست كه به حكم اساسي انقلاب پاسدار و كميته با عناوين مختلف روبرو شود، آنها را ترور ميكند، به آنها تهمت ميزند و حتي با اشاعة تهمتها از زبان و از چشم دوست ميافتد و با زبان دوست تهمت ميخورد.
آنچه كه بر خط انقلاب است و آنچه كه در خط امام است و آنچه كه در خط امت است از بدو پيروزي نسبي انقلاب مورد تهاجم دشمن بوده است.
از كميته پاسدار و شوراي انقلاب و بازوان انقلاب و شخصيتهاي اصيل انقلابي، هم ترور شدهاند و هم ترور شخصيت شدهاند اگر تاريخ انقلابات را ورِ بزنيم ميبينيم دولتها، حكومتهاي مردمي و انقلابي به محض اينكه روي كار آمدند كميتههائي كه نيروي خود مردم هستند آنها را تقويت ميكنند.
هم اكنون در نيكاراگوئه حكومتي كه در روي كار هست دائماً توصيه ميكند كه كميتهها و بازوان انقلاب را روز به روز بايستي تقويت كرد.
اين مساله بديهي و طبيعي است يكي از اركان انقلاب ما مجلس خبرگان است، كه نمايندگان آن با نوشتن قانون اساسي سرنوشت آتيه و سرنوشت نسلهاي آينده مملكت را تعيين ميكنند.
قانون اساسي به روابط و قوانين و مقررات گذشته خاتمه ميدهد.
قانون اساسي ايران براساس مكتب اسلام و جامعيت اسلام، روابط طاغوتي را به زباله دان تاريخ مياندازد.
قانون اساسي و اساس جامعيت اسلام، ضوابط اسلامي و موازين اسلامي را جايگزين روابط غير انساني و ضد مردمي مينمايد قانون اساسي براساس كتاب وسنت همة مقررات و روابطي كه جامعه را در فقر، محروميت و گرسنگي و بيچارگي و استعمار و استبداد ميبرد، همه آنها را در هم ميپيچد و نظامي نو، تازه، الهي براساس علم و تقوي جايگزين آن ميسازد.
اين است كه دشمن دستپاچه و نگران بوده است.
اين است كه دشمن با عجله و شتاب دسيسه و نيرنگ ميكند و از بدو شروع اين مجلس دسيسهها و توطئهها هر چه بيشتر اوج ميگيرد.
و از گوشه و كنار اين مملكت هر عنصر ناپاكي، آنهائي كه شناخته شدهاند، عناصر معلوم الحال و وابسته به رژيم، سيا و ساواك دست به دست هم دادهاند با تجديد سازمان و جذب سازمانهاي جاسوسي امريكا و اسرائيل و انگليس سعي كردهاند اذهان عمومي را به زعم خود عليه اين مجلس بشورانند و مشوب كنند.
متأسفانه به قول استاد دكتر شريعتي شهيد، شعار را دشمن طرح ميكند و روشنفكرنماي لوكس تكرار ميكند و عنوان ميكند و دوست (يعني دوست نادان) آن را رواج ميدهد.
حتي آنها كه خود را در خط اسلام و در صف مسلمين ميدانند از تهمت زدن و افترا بستن و مشوب كردن اذهان عمومي نسبت به انقلاب و مخصوصاً به مجلس خبرگان دست كمي از دشمنان نداشتند آنها كادر رهبري را و خط امام امت را كه روحانيت مبارز هست مورد حمله قرار دادهاند.
اينكه اينطور من صحبت ميكنم به علت اين نيست كه بيشتر شما روحاني هستيد و در مقابل من قرار گرفتهايد اگر اينطور تصور بكنم، اين خودش شرك است اگر كسي اينطور براساس اين موجوديتي كه هست تظاهر كند واقعيت حقيقت را بعداً تاريخ نشان ميدهد كه باز به قول آن شهيد راه آزادي، زير يكي از اين قراردادهاي ننگين را يك آخوند از نجف برگشته، (اين يك تعبيري است كه او گفته است) و يك مرجع عاليقدر امضاء نكرده است ولي در عوض زير تمام اين قراردادهاي استعماري را بعضي از دكترها و مهندسين روشنفكرنماهاي غرب زده امضاء كردهاند، و اساساً بعد از انقلاب مشروطيت، با رهبري مذهبيون و مسلمانان و مراجع عاليقدر همين غرب زدههاي از فرنگ برگشته، آنها كه همواره در كنار گود بودهاند و آنهائي كه هميشه در حال رفاه، امنيت و آرامش بودند برگشتند و با يك كودتا قدرت را از دست انقلابيون، از رنجديدهها، از زندان كشيدهها و از شكنجه ديدهها گرفتند.
(با يك كودتا) اما نه با كودتاي نظامي بلكه با يك كودتاي نامرئي و با يك كودتاي خزنده با يك كودتاي روشنفكرانه (به اصطلاح روشنفكرانه) حكومت را گرفتند.
و هم اكنون با عنوان كردن شعار استعمار ديكتاتوري تحت عنوان نعلين ديكتاتوري آخوندي و ديكتاتوري ديني و مذهبي و استبداد مذهبي باز هم اين سياسي كارها كه نميتوان اسم آنها را سياستمدار ناميد، درصدد كودتا هستند، تا اين ملت را و اين امت را از كادر رهبري و امام جدا كنند و و باز هم آن روزي فرار رسد كه اين ملت، كشور دو دستي تحت نام حقوِ بشر و غيره تقديم استعمار و تقديم اربابان خود نمايند.
اما خوشبختانه امروز تا نهضت مشروطيت از زمين تا آسمان فاصله است اين ملت در اثر تجربيات تلخ تاريخي از نظر سياسي آگاه و بيدار و متنبه شده است، و اين است كه فريادشان بلند است، و همه جا به دنبال علماء با عمل و روحانيت مجاهد و مبارز مخصوصاً رهبري امام مثل پروانه پر ميزنند و شعارشان اين است كه ما، مار گزيده هستيم و از طناب سياه و سفيد ميترسيم و به قول مثال معروف كه ميگويند.
وقتي ميگويند كه چرا اعضاء مجلس خبرگان اكثراً روحاني هستند و نمايندگان مجلس خبرگان از قشر روحاني و علماي مذهبي هستند اين سؤال را بايستي از ملت عزيز ايران بكنيم نه از آقايان كه بيشتر ملت عزيز ايران در انتخابات مجلس خبرگان شركت كردند اغلب از اقشار كارگر و زحمت كش بودهاند نه از آقايان و نه از روشنفكرنماها، همه كساني كه به روحانيت و به مجلس خبرگان رأي دادند از طبقه كارگر، كشاورز، دانشجو، دانشآموز، دبيرستاني، دبستاني و از گروههاي متعدد و مختلف بودهاند.
از گروه خواهان استعمار و استبداد نبودهاند.
آنها ميگويند كه ما از ريسمان سياه و سفيد ميترسيم عنان اختيار حكومت را به دست روشنفكران لوكس داديم آنها مسير نهضت مشروطيت را تا كودتاي رضاخاني و استبداد پسرش (محمدرضا) به انحراف كشاندند.
آنها از زبان آن بازشكاري و مرغ خانگي چنين نقل قول ميكنند كه باز شكاري به مرغ خانگي گفت اين همه آدميان كه به تو ميرسند و آب و دانه ميدهند وقتي هوس گرفتن تو را ميكنند چرا از اين بام به آن بام ميپري؟ مرغ خانگي به بازشكاري جواب داد كه اگر تو مرغي را در تابه، بريان ميديدي، اگر من بام به بام ميپرم تو كوه به كوه ميپريدي.
عشق اين ملك را در نتيجه عشق اين ملت، نتيجه تجربيات براساس واقعيت تاريخ است آنها ديدهاند كه همواره در صف مقدم مبارز مذهبيون، علماء و دانشمندان اسلامي بودهاند.
آن كساني كه ميگفتند «دين» افيون ملت است آنها كه «در سال 1342» آن اصلاحات فريبنده وار و ديكتاتورگونة پسر رضاخان را تعقيب ميكردند و آن را اصلاحات ارضي ميناميدند و آن عمل را عمل مترقي و يك قدم جلوتر به حساب ميآوردند امروزه الحمدللّه حرف خودشان را پس گرفتهاند، عوض كردند و ميگويند روحانيان و مذهبيون اينها براي مبارزه در مقابل ظلم و بي عدالتي خيلي خوب ميجنگند.
تا زماني كه يك رژيم مستبد و متجاوز باشد اينها ميجنگند.
اما به محض اينكه به پيروزي نهائي رسيدند و رژيم منفور و منحط و مستبد را شكست دادند ديگر بعد از آن روحانيت برنامهاي ندارد.
چيزي و انديشهاي براي حكومت ندارد گروه روحانيون و مذهبيون نميتواند مملكت را اداره نمايند و اينها عاري از سياست مملكت داري هستند.
از اول آنها ميگفتند «دين» افيون ملت است و حالا واقعيت دين و روحانيت براي آنها روشن شده و يقين حاصل كردند كه فقط و فقط روحانيت و مذهب بزرگترين سد و سنگري است در مقابل استبداد و استعمار و استثمار، ناچار حرف خودشان را براساس واقعيت عوض كردند.
اما بايد به آنها نشان بدهيم، ما به دنيا گفتهايم و وعدهاي بزرگ دادهايم و ادعاي بزرگي كردهايم با مفهوم كلمات: حكومت اسلامي، عدالت اسلامي و براساس موازين قرآن كه ميفرمايد شما بهترين ملت و امتي هستيد كه خروج ميكنيد و خودتان را نشان ميدهيد و سرمشق جهان بشري قرار ميگيرد.
بنابراين نبايد در عملتان مغرور بشويد در رابطة قدرتي كه به دست آوردهايم كه اين قدرت نيست به دست آوردهايم بلكه قدرت خدائي است كه با لطف خداي متعال به ملت برگردانده شده است نبايد در كارمان مغرور باشيم و نبايد در كارمان لحظهاي غفلت نمائيم و بايد تا آنجا كه ممكن است آن مكتب مترقي اسلام و اين اصولي كه ارائه ميكنيم متجلي سازيم.
بنابراين من توصيه ميكنم به برادران عزيز چه در داخل اين مجلس و چه در خارج اين مجلس كه تشكيلات زمان انقلاب و طول انقلاب را از دست ندهند.
بايد دوباره به انقلاب سازماندهي كرد.
بايد دوباره براي پيشبرد اين اهداف مقدس ملي، قلمها را به دست گرفت دشمن در مقابل انقلاب ما نه تنها جبهه خودش را از دست نداده است بلكه خيلي كوشيده است كه از گذشته هم بيشتر تقويت نمايد و بلكه تجديد قوا نموده و سازماندهي كرده است.
بنابراين، اين ما هستيم اين اسلحه قلم را و اين اسلحه سخن را كه مال ماست و در تاريخ فرهنگ عميقي بنا نهاده شده است بايد دوباره به دست بگيريم و در مقابل دشمني كه به طرِ مختلف و نيرنگهاي گوناگون براي تضعيف اين انقلاب كوشش و تلاش نموده و ميخواهد با دست زدن به چنين نيرنگهاي پليد و با دست زدن به سلاحهاي گرم به آن مقاصد شوم و خبيث خودش برسد و انقلاب را خداي نكرده پس بزنند و يا اينكه از هم متلاشي بكند پس آقايان، بر ماست كه در مقابل اين شياطين دست به دست هم داده و سنگر مقدس خودمان را هر چه بيشتر از پيش مستحكمتر بسازيم.
اگر فعاليت نكنيم و تحليل برويم و سرد بشويم آنوقت بايستي فاتحه اين انقلاب، نه فاتحه اين انقلاب، بلكه فاتحه اسلام را هم بخوانيم.
ما در يك برهه زماني حساس قرار گرفتهايم.
حالا موقع شعار و تظاهرات نيست بلكه اكنون موقع عمل و كار و جهاد سازندگي است امروز مرحله بيداري است.
وقتي رهبر عزيزمان با آن سن و سال در شبانه روز بيش از دو ساعت يا كمتر و زيادتر نميخوابد و استراحت نميكند، اين وظيفه ماست كه از امام امت پيروي نموده و دست به فعاليت بيشتري بزنيم.
اي عالم و اي روحاني و اي فقيه، درست است كه من لياقت آن را ندارم كه شماها را پند و اندرز بدهم ولي قرآن شريف به ما ياد ميدهد و ميفرمايد: «و تو اصوا بالحق، و نو اصوا بالصبر».
«فذكر فان الذكري تنفع المؤمنين».
هر مؤمني كوچك يا بزرگ ميتواند يادآوري كند.
مؤمنين مانند بازوان و دستهاي يكديگرند اين اجازه را خدا به من داده است كه هشدار به برادران و خواهران خود بدهم اول خطاب به روحانيت، هر روحاني كه صداي مرا ميشنود و دلش براي اسلام ميطپد و احساس نسبت به اين انقلاب دارد و احساس مسؤوليت ميكند و براي انجام وظايفش احساس مسؤوليت ميكند و براي پيشبرد اين هدف مقدس براي رضاي خدا و براي ملت گام بر ميدارد، مبارزه ميكند و مبارزه كرده است بايد هوشيار باشيم و بايد دائماً خودمان را نسبت به پيروزي نهائي انقلاب بسازيم و اين راه را ان شاء اللّه تا آخر برسانيم.
بايد خودمان را به سلاح روز مجهز نمائيم بايد اخلاِ خود را مخصوصاً روحانيت، براساس موازين اسلام بسازد.
تا الگو براي جهان بشري بشود.
در خاتمه توجه شما را به بعضي مطالب و اكاذيب و شايعه پراكني هائي كه در روزنامهها درج ميگردد، جلب ميكنم، متأسفانه ما فكر ميكرديم آنها، همان عده معدودي هستند اما ملاحظه ميكنيم بعضي از نوجوانان ما ناآگاهانه، كه بيشتر جنبه كنجكاوي دارد، انتقادي ميكنند و اين تا اندازهاي خوب است پيشنهاد ميكنم كه اولا همه گويندگان مجلس خبرگان بعد از پايان قانون اساسي هر روز به يك شهر تشريف ببرند و قانون اساسي را براي ملت تشريح و توجيه نمايند كه آنها از ماهيت و محتوا و از كيفيت آن مطلع باشند و روشن باشند، تا بدانند كه اسلام چه قوانيني مترقي و مقدس دارد كه نه وابسته به شرِ است و نه وابسته به غرب است بلكه طبق موازين اسلام مدون گرديده و در اختيار مردم گذاشته شده است.
دوم اينكه به آنهائي كه اهل قلم هستند و قلمي دارند، به آنها توصيه ميشود، قلم بردارند و در مقابل اين روزنامهها و اين سمپاشيها بنويسند ولو اينكه موجز و مختصر باشد.
حتي چرا ما خودمان روزنامه نداشته باشيم كه آنچه حقيقت دارد در روزنامه خودمان منعكس نمائيم.
چرا حوزه علميه قم و همچنين حوزههاي ديگر علميه و جاهاي ديگر از خودشان نشريه هائي براي افشاگري و روشن گري نداشته باشند و همچنين توجه شما را به منطقه خوزستان كه بارها برادر عزيزم جناب آقاي كياوش اشارهاي فرمودند و همچنين جناب حجت الاسلام كرمي فرمودند، معطوف ميدارم كه ايشان و خودم در سفر اخير از آنجا برگشتم با همه اين بودجهاي كه از نفت به خوزستان اختصاص دادهاند، يعني يك روز پول نفت را به منطقه مذكور منظور داشتهاند، متأسفانه باز ديدم كه وضع زندگي مردم به همان چهره و همان صورت و روش سابق است.
همان زن بيچاره بيابان گرد و همان مرد و زن بيچاره مشك را به دوش ميگيرد و هنوز به آنجا كوچكترين توجهي نشده است.
بايد آقايان به درد دل آنها برسيم و به درد دل تمام اقشار مستضعفين داروي مؤثري بگذاريم.
اگر شوراي انقلاب صداي مرا ميشنوند كه در اين مورد پيشنهاد كردهايم و باز هم پيشنهاد ميكنيم كه مسؤوليت و اين پستهاي حساس را به دست عناصر انقلابي واقعي در سراسر مملكت بگذاريد افرادي كه خودشان دلسوخته و دلسوزند و متفكرند و پاي مكتب حقيقت سوختهاند اين كارها و مسؤوليتها و پستهاي حساس را به دست آنها بسپارند.
نه به دست بيگانه از مكتب و بيگانه از انقلاب كه اساساً انقلاب را قبول ندارند، به دست آنها نسپارند آنها خيال ميكنند كه اين انقلاب كه صورت گرفته است يك انقلاب ساده است.
و آنها خيال ميكنند، كه يك انقلاب بعدي بايستي بيايد و آنها را نجات بدهد، و همچنين در پيش خودشان تبليغ ميكنند اميد ملت ايران.
من نميدانم اين مطلب را يك آدم عادي و يا يك سرهنگ به چه جرأت ميتواند بگويد.
اميد ملت ايران تنها امام خميني است.
اميد ملت ايران تنها كادر رهبري است ايدئولوژي، عامل مكتب و مذهب است نه من.
اميد ملت ايران فقط امام خميني است و كادر رهبري است.
خدا آن روز را نياورد مادامي كه اين مرد زنده باشد و اميد ملت ايران نباشد كه «امام» است.
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته منتظري ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
كاركنان مجلس بررسي قانون اساسي بر حسب نوشتهاي كه نوشتهاند، همبستگي خودشان را و پشتيباني خودشان را از عمل انقلابي دانشجويان كه پيرو امام رهبر بزرگ ملت اعلام كردهاند و تقاضا كردهاند كه اين پشتيباني و همبستگي آنان به سمع همه آقايان نمايندگان و به همه ملت ايران اعلام بشود.

2ـ طرح اصل 15 نايب رئيس (دكتر بهشتي) -
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
دستور جلسه را آغاز ميكنيم، اصل 15 مطرح است كه قرائت ميشود.
«اصل 15 ـ قواي حاكم در جمهوري اسلامي عبارتند از: قوة مقننه، قوة قضائيه، قوة مجريه، كه تحت ولايت رهبري اعمال ميگردند.
اين قوا مستقل از يكديگر ميباشند و ارتباط ميان آنها به وسيله رئيس جمهوري برقرار ميگردد.
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اگر دوستان اجازه فرمايند و موافق باشند اين عبارتي كه خدمتشان ميخوانم يك اصلاح خوبي است اگر آقايان موافقند.
«زير نظر رهبري بر طبق اصول آينده اين قانون».
سبحاني ـ اينجا هم بايستي «زير نظر ولايت امر و امامت امت» باشد.
وزير نظر ولايت امر و امامت امت اعمال ميگردد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما هم چنين را گفتيم «زير نظر ولايت امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون» آقايان با اين عبارت موافقند؟ (نمايندگان ـ بلي) آقايان اجازه فرمايند حالا كه اصلاح شد، ديگر روي آن صحبتي نشود و به رأيگيري گذاشته شود.
اصل 15 را براي گذاشتن به رأي ميخوانم بعضي از آقايان دوستان مثل اينكه تشريف نياوردهاند.
سبحاني ـ آقاي مكارم و صافي مريض هستند.
عدهاي از نمايندگان ـ آقاي دكتر بهشتي لطفاً تا آمدن همكاران و دوستان اصل بعدي را مطرح بفرمائيد تا آنها هم تشريف بياورند.

3ـ طرح و تصويب اصل 18 (اصل شصتم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - دو سه نفر از دوستان بايستي به اين زودي به جمع ما ملحق بشوند پس اجازه بفرمائيد حالا متن اصل 18 را مطرح و قرائت نمايند و روي آن هم بحث و بررسي بشود تا دوستان ما در جلسه شركت كنند پس اگر موافقيد اصل 18 را بخوانند و روي آن هم بحث و بررسي بشود تا آقايان براي رأي تشريف بياورند.
پس اصل 18 قرائت ميشود: «اصل 18 ـ اعمال قوة مجريه از طريق رئيس جمهور و هيأت وزيران است.
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - روي اين اصل آيا در جلسه صبح بحث شده است يا نه؟ (نمايندگان ـ خير روي اين بحث نشده است.)
در اين اصل در جاهاي ديگر اشاره شده كه به رهبري اختياراتي داده شده است، و در مورد ارتش هم گفته شده است.
سبحاني ـ مفهوم اين اصل نسبت به آن ناقص است اين مثل آن ميماند كه در اصل 87 بگذاريم:
1ـ وظايف و اختيارات رهبري
2ـ نصب مقامات عالي چيست؟
3ـ فرماندهي كل نيروهاي مسلح تحت نظر كيست؟ بنابراين بايستي نواقص اين اصل 18 برطرف گردد و تكميل بشود.
رحماني ـ اعمال قوة مجريه مثل اينكه گفته شده است از طريق قوة مجريه است.
اين يك دور است و صحيح نيست قوة مجريه همان هيأت وزيران است و رئيس آن رئيس جمهور است.
سبحاني ـ اين عنوان از طريق اشخاص است؟ جوابش را بدهيد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 88 تكليف اين اصل 18 را معين كرده است بنابراين اصل 18 بايد با رعايت مفاد اصل 88 تنظيم بشود.
(كرمي ـ بايد با در نظر گرفتن اصل 88 نوشته بشود.)
اصل 88 را براي دوستان ميخوانم: «پس از مقام رهبري رئيس جمهوري عاليترين مقام رسمي كشور است و مسؤوليت اجراي قانون اساسي و تنظيم روابط قواي سه گانه و رياست قوة مجريه را جز در اموري كه مستقيماً به رهبري مربوط ميشود...
» بنابراين اگر اينجا ما بنويسيم «اعمال قوة مجريه جز در اموري كه مستقيماً به رهبري مربوط ميشود از طريق رئيس جمهور و هيأت وزيران است» جوادي ـ اين اصل 15 كه بايد الان تصويب بشود نباشد كه اين سه قوه زير نظر ولايت امر اجرا بشود لذا در آنجا مسأله رهبري مطرح نشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما وقتي در اصل 88 نوشتيم كه رياست قوة مجريه را جز در اموري كه مستقيماً به رهبري مربوط ميشود بر عهده دارد ديگر بحثي نميماند بنده ميگويم كه اصل 18 با اصل 88 كه قبلا تصويب شده هماهنگ باشد چون در آنجا ميگويند رياست قوة مجريه را جز در اموري كه مستقيماً به رهبري مربوط ميشود به عهده دارد اين «جز» بايد در اينجا بيايد و الا فرقي بين اين اصل و آن اصل هماهنگي نخواهد بود.
جوادي ـ اگر در اصل 18 بگوئيم رئيس قوة مجريه، رئيس جمهور را بايد استثناء بكنيم ولي اينجا به عنوان مجرا و يك راه اعمال ذكر شده و در اصل 15 آمده كه تمام اين سه قوه زير نظر ولايت امر است بنابراين نيازي به استثناء نيست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - توجه بفرمائيد از اين طريق نيست، وقتي شما ميگوئيد نصب رئيس ستاد يا فرماندار كل اين ديگر از طريق آن هم نيست پس بايد استثناء باشد چون قوة مجريه است.
رحماني ـ نظارت ولي امر از طريق رئيس جمهوري اعمال ميشود اين زائد است و بايد اصلاح بشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بنويسيم: اعمال قوة مجريه جز در اموري كه در اين قانون مستقيماً بر عهده رهبري گذارده شده از طريق رئيس جمهوري و هيأت وزيران است اصل 18 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 18 (اصل شصتم) ـ اعمال قوة مجريه جز در اموري كه در اين قانون مستقيماً بر عهده رهبري گذارده شده از طريق رئيس جمهور و هيأت وزيران است.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و پنج نفر، تعداد كل آراء پنجاه و پنج رأي، موافق چهل و هشت رأي، مخالف سه رأي، ممتنع چهار رأي، تصويب شد تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

4ـ طرح و تصويب اصل 15 (اصل پنجاه و هفتم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 15 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 15 (اصل پنجاه و هفتم) ـ قواي حاكم در جمهوري اسلامي عبارتند از: قوة مقننه، قوة قضائيه، قوة مجريه، كه زير نظر ولايت امر و امامت است بر طبق اصول آينده اين اعمال ميگردند.
اين قوا مستقل از يكديگرند و ارتباط ميان آنها به وسيله رئيس جمهور برقرار ميشود.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و شش نفر، تعداد كل آراء پنجاه و شش رأي، موافق پنجاه و يك رأي، مخالف يك رأي، ممتنع چهار رأي.
بنابراين تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
ملاحظه ميكنيد اين اصولي كه الان تصويب ميشود اينها از اول ناتمام مانده بود در حقيقت ما بررسي قانون اساسي را تمام كردهايم فقط در اثناء برخي از اصول بود كه اتخاذ تصميم درباره آنها موكول ميشد به اتخاذ تصميم درباره اصول بعد از آنها حال كه توانستهايم درباره اصول بعد از آنها رأي بگيريم اين است كه اظهار نظر و رأيگيري در مورد اين اصول آسان شده و روي آنها قبلا مفصل بحث شده است علاوه بر اينكه امروز صبح ساعتها پيرامونش بحث شده مخصوصاً اين اصل 18 بود كه مربوط به اصل 88 ميشد كه توانستيم به راحتي تكميل و تصويب بكنيم و نيز اصل پانزده، اكنون اصل 31 خوانده ميشود: «اصل 31 ـ مطبوعات و نشريات آزاد است غير از كتب و نشريات مضره به دين اسلام يا استقلال و امنيت كشور يا عفت عمومي يا مشتمل بر نشر اكاذيب و ترويج فساد يا اهانت به مقدسات ديني و آبرو و حيثيت اشخاص.
جرائم مطبوعاتي و كيفيت رسيدگي به آنها را قانون معين ميكند.
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي جوادي (جوادي ـ سؤالي دارم.)
آقاي بني صدر (بني صدر ـ مخالف هستم.)
آقاي رحماني (رحماني ـ تذكر دارم.)
آقاي نوربخش (نوربخش ـ مخالف هستم.)
آقاي رشيديان (رشيديان ـ تذكر دارم.)
آقاي يزدي (يزدي ـ اصلاح عبارتي) آقاي دكتر قائمي (دكتر قائمي ـ تذكر دارم.)
آقاي موسوي زنجاني (موسوي زنجاني ـ تذكر دارم.)
آقاي علي تهراني (علي تهراني - موافق.)
آقاي پرورش (پرورش ـ تذكر.)
آقاي بشارت (بشارت ـ مخالف.)
آقاي عضدي (عضدي ـ مخالف.)
آقاي خامنهاي (خامنهاي ـ تذكر.)
آقاي موسوي تبريزي (موسوي تبريزي ـ موافق.)
آقاي موسوي اردبيلي (موسوي اردبيلي ـ مخالف.)
آقاي موسوي اصفهاني (موسوي اصفهاني ـ تذكر.)
آقاي غفوري (غفوري ـ مخالف.)
آقاي رباني شيرازي (رباني شيرازي ـ تذكر دارم.)
آقاي هاشمي نژاد (هاشمي نژاد ـ با شكل عبارت مخالفم.)
آقاي تهراني.
تهراني ـ اگر اجازه بفرمائيد اين اصل را بگذاريم براي آخر جلسه زيرا بحث زيادي دارد.

5ـ طرح و تصويب اصل 51 (اصل شصت و پنجم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - با اجازه دوستان بررسي اين اصل را به آخر جلسه موكول ميكنيم حالا اصل 51 را ميخوانيم: «اصل 51 ـ پس از پايان انتخابات، جلسات مجلس شوراي ملي با حضور دو سوم مجموع نمايندگان رسميت مييابد و تصويب لوايح، طبق آئين نامه مصوب داخلي انجام ميگيرد مگر در مواردي كه در قانون اساسي نصاب تعيين شده باشد.
» براي تصويب آئين نامه داخلي موافقت دو سوم مجموع لازم است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي فوزي بفرمائيد.
فوزي ـ اينجا كه نوشتهايد پس از پايان انتخابات مجلس تشكيل مييابد ممكن است در يك شهر به مناسبت نامساعد بودن اوضاع انتخابات انجام نگيرد يا از نظر امنيتي انتخابات تمام نشود آن وقت لازمهاش اين است كه مخصوصاً در دور اول مجلس تشكيل نشود براي اين مورد وضع كردستان را ميتوانيم در حال حاضر مثال بزنيم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ميتوانيم بنويسيم پس از برگزاري انتخابات كه ديگر اين مفهوم را نداشته باشد و دغدغهاي به وجود نياورد دوستان موافقيد اين را «برگزاري» بنويسيم (بعضي از نمايندگان ـ بلي).
فوزي ـ پس بهتر است بنويسيم «به نحوة تصويب لوايح» نه تصويب لوايح.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بسيار خوب اگر عبارت به همين شكل باشد بهتر است، ديگر نحوه را اضافه كردن نيازي ندارد اگر بگويند نماز طبق احكام شرعي انجام ميشود يعني چه؟ اين هم همانطور است و عيبي ندارد و اشكالي ايجاد نميكند آقاي سبحاني.
سبحاني ـ همانطوري كه آئين نامه داخلي اهميت دارد انتخاب هيأت رئيسه هم اهميت دارد اينها در كنار هم است يعني انتخاب هيأت رئيسه و تصويب آئين نامه داخلي...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - در هيچ مجمعي و مجلس چنين چيزي نيست.
اهميتي ندارد.
سبحاني ـ براي اينكه هيأت رئيسه برگزيده اكثريت باشد نه برگزيدة پنجاه و يك نفر يا چهل و نه نفر.
يزدي ـ عبارت اين است كه مگر در مواردي كه در قانون اساسي نصاب تعيين شده باشد بايد بنويسيم «نصاب خاصي» تا درست شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما از اول كه اصل را خوانديم ضمن خواندن تصحيح كرديم و نوشتيم نصاب خاصي و شما آن را اضافه كنيد.
آقاي رحماني بفرمائيد.
رحماني ـ اين جمله «مگر در مواردي كه نصاب تعيين شده باشد» اين موارد در كجاست؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - در اصل بعد در اصل 1/65 است و در اصلهاي بعدي هم هست.
رحماني ـ خوب طبق آئين نامه مصوب داخلي شامل نصف به اضافه يك هم هست پس اينجا اكثريت مطلق ندارد.
(دكتر بهشتي ـ پس شما مخالفيد؟) عرض كنم كه اكثريت به معناي نصف به اضافه يك را اجازه بدهيد اين درست نيست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي رشيديان.
رشيديان ـ يكي اينكه دو سوم مجموع نمايندگان، منظور نمايندگان در مركز است يا شهرستانها؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خير مجموع نمايندگان در تمام مملكت كه انتخاب شدهاند يعني دو سوم يا فقط جلسه اول؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - تمام جلسات، دوستان اجازه بفرمائيد كه ممكن است ابهام داشته باشد يعني دو سوم دويست و هفتاد نفر ميشود يكصد و هشتاد نفر با اينكه دو سوم نمايندگان انتخاب شده چون اگر ده نفر، هشت نفر انتخاباتشان به اشكالي برخورد كند تكليف چيست؟ نظر دوستان چيست؟ مثلا اگر دويست و پنجاه نفر هم انتخاب شدهاند و انتخاب بيست نفر به اشكال برخورد كرده از آن دويست و پنجاه نفر بايد يكصد و هشتاد نفر حاضر باشند تا مجلس رسميت پيدا كند يك وقت است ميخواهيد بگوئيد اگر دويست و پنجاه نفر انتخاب شده دو سوم دويست و پنجاه نفر يعني يكصد و شصت و هفت نفر؟ (پرورش ـ اينجا مجموع نوشته شده است) پس بايد بنويسيم دو سوم مجموع نمايندگان انتخاب شده اجازه بفرمائيد اول اين سؤال مشخص بشود (علي تهراني ـ ممكن است بعداً به جمعيت تهران تعداد زيادي اضافه شود آن وقت ممكن است اين حرف شما ايجاد اشكال بكند.)
هيچ اشكال ندارد ده سال ديگر ميشود دويست و نود نفر را حساب ميكنند و اشكالي هم ندارد ما ميگوئيم ممكن است در يك انتخاباتي سه نفر نماينده امكان انتخاباتشان فراهم نباشد.
طاهري خرم آبادي ـ آنهائي كه انتخاب نشدهاند كه نماينده نيستند پس قهراً منحصر ميشود در تعداد انتخاب شدگان.
رباني شيرازي ـ اگر حد نصاب براي تصويب لوايح در اينجا ذكر بشود بهتر است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين را خود آئين نامه مجلس آينده مشخص خواهد كرد احتياجي نيست كه در قانون اساسي مشخص شود آقاي موسوي زنجاني بفرمائيد.
موسوي زنجاني ـ بنده در اين مورد آئين نامه داخلي دو سوم مجلس خواستم بگويم كه اين حد نصاب زياد است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد به نظرم اشكال ايشان ناشي از اين كلمه است اشكال مربوط به اين كلمه «مجموع» است كه نوشته است براي تصويب آئين نامه داخلي موافقت دو سوم نمايندگان حاضر لازم است نه مجموع نمايندگان يعني اگر مجلس با يكصد و هشتاد نفر رسميت پيدا ميكند آنوقت براي آئين نامه بايد يكصد و هشتاد رأي داشته باشيم اين بايد باشد اگر يكصد و هشتاد نماينده داريم دو سوم يكصد و هشتاد نفر كافي است منظور آقايان هم علي القاعده همين بوده است و همين خوب است كه آئين نامه محكم باشد دو سوم حاضرين عيبي ندارد خوب است براي تصويب آئين نامه داخلي موافقت دو سوم حاضرين لازم است.
موسوي تبريزي ـ اگر نمايندگان دويست و هفتاد نفر باشند و يكصد و بيست نفر در مجلس حاضر شدند هشتاد نفر براي تصويب آئين نامه داخلي كافي است؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما الان نوشتيم رسميت جلسه با يكصد و هشتاد نفر آنوقت معنايش اين است كه اگر يكصد و هشتاد نفر هستند يكصد و بيست نفرشان كه رأي دادند براي تصويب آئين نامه كافي باشد (موسوي تبريزي ـ اگر نصف هم كمتر رأي دادند كافي است) خير آقا گفتم از دويست و هفتاد نفر يكصد و هشتاد نفر حاضر باشند حالا اصل 51 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 51 (اصل شصت و پنجم) ـ پس از برگزاري انتخابات جلسات مجلس شوراي ملي با حضور دو سوم مجموع نمايندگان رسميت مييابد و تصويب طرحها و لوايح طبق آئين نامه مصوب داخلي انجام ميگيرد مگر در مواردي كه در قانون اساسي نصاب خاصي تعيين شده باشد براي تصويب آئين نامه داخلي موافقت دو سوم حاضرين لازم است.
(اخذ رأي به عمل و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نتيجه رأيگيري، عده حاضر هنگام اخذ رأي پنجاه و هفت نفر، شماره كل آراء پنجاه و هفت رأي، موافق پنجاه و شش رأي، مخالف هيچ، ممتنع يك رأي.
بنابراين تصويب شد.
تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

6ـ طرح و تصويب اصل 1/65 (اصل هفتاد و هشتم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 1/65 مطرح است كه قرائت ميشود: «اصل 1/65 ـ اصلاحات جزئي خطوط مرزي و تعيين حدودي در صورتي كه به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند، با تصويب سه چهارم مجموع نمايندگان مجلس شوراي ملي امكانپذير است.
» يزدي ـ بحثي ندارد.
سبحاني ـ كلمه اسلام را هم بگذاريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي هاشمي نژاد بفرمائيد.
(هاشمي نژاد ـ مخالفم.)
آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ كلمه تعيين حدود با كلمه تماميت ارضي منافات دارد اگر تماميت ارضي مشخص است، تعيين چه حدود يعني چه؟ اگر تعيين حدود ميكنيد، معلوم ميشود تماميت ارضي مشخص نيست، اين كلمه تعيين حدود بايد برداشته شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - به نظر ميرسد كه تذكر به جائي است براي اينكه در حقيقت معنايش همان اصلاحات جزئي است، پس بنويسيم «اصلاحات جزئي خطوط مرزي در صورتي كه به استقلال و تماميت ارضي...
» به نظر ميرسد كه اين عبارت ميخواهد يك معني ديگري را برساند كه مراد آقايان نيست.
رئيس (منتظري) - اصل تفصيلي است.
سبحاني ـ نه آقا با تماميت سازگار نيست.
دكتر ضيائي ـ يك نقشه هوائي در هر كشوري وجود دارد كه حتي سانتيمترش هم مشخص شده است منتها از نظر مصداِ كه آيا اين حد است يا آن حد است، احتياج به كارشناساني زد و طرف دارد كه تطبيق بكنند با آن نقشه هوائي، تعيين حدود از ضروريات اصلاحات است، بدون تعيين حدود اصلاحات جزئي معني ندارد.
(تهراني ـ ضرر ندارد بگذاريم.)
دكتر قائمي ـ در اصلاحات حد جديدي معين ميشود ولي تعيين حدود...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين ديگر احتياجي نيست اين اصل موهم است، اگر اين اصل باشد براي يك معني ديگر هم ابهام به وجود ميآورد، ولي اگر نباشد الزاماً فهميده ميشود.
(رحماني ـ گاهي مثل چرم گاو حسن صباح ميشود.)
آقاي حيدري بفرمائيد.
(حيدري ـ با اين تعبيرات مخالفم و صبح هم مطالبي عرض كردم.)
خانم گرجي بفرمائيد.
(خانم گرجي ـ اين جزئي بودن را چه كسي ميتواند تشخيص بدهد.)
خود آن سه چهارم نمايندگان مجلس تشخيص ميدهند.
(خانم گرجي ـ تشخيص جزئي بودن را چه كسي ميدهد.)
آن را هم آنها تشخيص ميدهند يعني اگر مفهومي است...
(پرورش ـ اگر مرجعي باشد ديگر اشكالي نيست.)
آقاي عضدي بفرمائيد.
(عضدي ـ موافقم.)
آقاي فوزي بفرمائيد.
(فوزي ـ اصلاحات با تعيين حدود چه فرقي دارد؟) گفتيم كه تعيين حدود نميخواهد، اصلاحات جزئي كافي است آقاي موسوي جزايري بفرمائيد.
موسوي جزايري ـ من با اين كلمه «جزئي» مخالفم چون در خود معني اصلاح جزئي بودن و مضر نبودن نهفته است و با توجه به اينكه اضافه شده «كه به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند».
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اينكه مخالف آن نيست، لااقل آن را روشن ميكند.
موسوي جزايري ـ مستهجن است، اصلاح يعني خوب كردن و اين منافات دارد با اصلاح.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ان شاء اللّه اميدوارم به خاطر اينكه ديگران مستهجن نميدانند، شما رأي ممتنع يا كبود ندهيد.
آقاي رباني شيرازي بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ موافقم و بايد هر دو جمله باشد، هم جزئي و هم استقلال و تماميت.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - «استقلال و تماميت» كه هست، «تعيين حدود» قرار شد نباشد.
آقاي دكتر غفوري بفرمائيد.
گلزاده غفوري ـ اگر مستلزم جدا شدن چيزي باشد چون از آن سوء استفاده ميشود و خيلي خطرناك است، بايد حتماً به آراء عمومي گذاشته شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خوب معلوم است كه مستلزم جدا شدن نيست، اصلاحات جزئي است.
(منتظري ـ قيد «تماميت ارضي» دارد.)
گلزاده غفوري ـ اصلاحات جزئي در تفسيري كه بعدها ميشود ممكن است مورد سوء استفاده واقع شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نوشته «به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند»، پس معلوم ميشود كه شما مخالفيد.
(گلزاده غفوري ـ بلي مخالفم.)
آقاي هاشمي نژاد به عنوان مخالف صحبت ميكند و آقاي عضدي به عنوان موافق، آقاي هاشمي نژاد بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ مسأله مرزها مسألهاي است كه افراد ملت ايران نسبت به آن حساسيت زيادي دارند و بايد هم چنين باشد.
شبيه اين اصل را در پيش نويس قانون اساسي هم داشتيم و در جلسات بحث آزادي كه من در شهرستانها قبل از انتخابات مجلس خبرگان داشتم ميديدم كه مردم به جهتي كه گفتم با همين صورت حساسيت عجيبي نشان ميدادند و به خصوص با توجه به اينكه كلمه «به استقلال مملكت و تماميت ارضي لطمه نزند» چيزهائي بوده كه در گذشته هم داشتيم و ديديم كه رژيم سوء استفاده كرد و در مصالحه با عراِ دهها كيلومتر از قسمتهاي حساس مملكت را در اختيار آنها قرار داد و يك معامله سياسي كرد پس استقلال و تماميت ارضي نميتواند كافي باشد مسأله كلمه جزئي و تغييراتي جزئي هم كافي نيست چون تشخيص اينكه جزئي چه چيز است و چه چيز نيست خودش مسألهاي است.
چون معلوم نيست و ميتوانند از آن عليه مملكت استفاده كنند ولو پاي مجلس در كار باشد چيزي كه من پيشنهاد كردم اين است كه اصل به اين صورت نوشته شود كه «هر گونه تغيير در مرزهاي كشور ممنوع است».
اين اصل اوليه است، و البته در مواقعي است تغيرات جزئي و مطابق با مصالح كشور باشد و موجب از دست دادن يك طرفة هيچ قسمتي از خاك كشور نباشد.
اين يك طرفه به خاطر اين است كه گاهي ممكن است در رابطه براي اصلاحات مرزي با يك كشور مصلحت باشد كه ما يك تپهاي را كه متناسب با وضع آنها است به آنها بدهيم و يك تپهاي را در مقابل بگيريم، اين است كه مسأله قيد يك طرفه مطرح شد، كه موجب از دست دادن يك طرفه قسمتي از خاك كشور نباشد آن هم تازه به شرط اينكه سه چهارم نمايندگان مجلس شوراي ملي تصويب كنند در آن صورت اصلاحپذير است اول ممنوعيت و بعد اصلاح جزئي است و تازه اصلاحات جزئي يك طرفه نميتواند باشد بايد به تصويب سه چهارم اعضاء مجلس شوراي ملي هم برسد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - پس كافي است بنويسند در صورتي كه يك طرفه نباشد و به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند.
هاشمي نژاد ـ پيشنهاد ميكنم حداقل سطر اول را اضافه بفرمائيد كه «هر گونه تغيير در مرزهاي كشور ممنوع است» اين عكس العمل دارد و من برخورد كردهام و به من سفارش كردهاند...
رحماني ـ اصلا لازم نيست، حذف كنند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي رحماني حالا موافق ميآيد و صحبت ميكند ولي جنابعالي كه ميفرمائيد حذف كنند، اگر حذف كنند معنايش اين است كه بعداً با يك قانون عادي و با اكثريت عادي ميتوانند اين تغييرات را بدهند چون وقتي اصلي نيست يعني دست قوة مقننه و مجريه باز است اين است كه حذف اين اصلها كاري صورت نميدهد بلكه بودن اين اصلها براي محكم كردن است، اگر هم بخواهند بنويسند هرگونه تغيير ممنوع است بعد در يك جائي يك اصلاح جزئي پيش ميآيد كه به سود مملكت هست، بنابراين بايد راهي باشد و اين بيان آقاي هاشمي نژاد خوب است كه يك طرفه نباشد و بنويسند «اصلاحات جزئي خطوط مرزي در صورتي كه يك طرفه نباشد».
آقاي عضدي به عنوان موافق صحبت ميكنند.
طاهري اصفهاني ـ كلمه «يك طرفه» نباشد، اشكال را رفع نميكند، اگر مسأله به همين بياني كه فرمودند اشكال دارد ولو دو طرفه هم بگذاريد، ممكن است مواجه با اشكال بشويد ميدهند و ميگيرند اما چه ميدهند و چه ميگيرند؟ (دكتر بهشتي ـ پيشنهاد شما چيست؟) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يعني اگر يك اصلاح جزئي ميخواهند بكنند يك مقدمات...
طاهري اصفهاني ـ آقا مسأله مرز است، خطوط مرزي است، استقلال و تماميت ارضي مطرح است.
(سبحاني ـ تعليق به محال است.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي حيدري بفرمائيد.
حيدري ـ ضرري كه به استان ايلام رسيد به واسطه همين اصلي است كه قبلا بوده و از آن سوء استفاده كردند براي اصلاحات مرزي...
اگر اجازه ميفرمائيد جريان را عرض كنم.
(هاشمي نژاد ـ مطلب جالبي دارند.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بفرمائيد آقاي حيدري.
(رباني املشي ـ آنهائي كه مخالفند بايد راه نشان بدهند.)
ميگويند يك راه حل، همه پرسي است.
حيدري ـ در چهار سال قبل رژيم طاغوتي به عنوان اصلاح با دولت همسايه عراِ كه وسائل اصلاحشان در الجزاير فراهم شد، به عنوان اصلاحات مرزي ولي در واقع به عنوان رشوه در قبال آشتي با دولت عراِ با يك نفر نماينده از طرف دولتي كه واسطه بود و چند نفر افسر از طرف دولت عراِ و چند نفر از افسران رژيم طاغوتي سر سپرده آمدند آنجا (وقتي بود كه كسي نميتوانست نفس بكشد) و در مناطق مرزي كه در حدود سيصد كيلومتر طول دارد (البته شنيدم در مناطق ديگر هم كه جزء ايلام نيست مثل اهواز و كرمانشاه، قصر شيرين و غيره هم اين طور بوده است.)
و عرض آن در بعضي جاها در حدود پانزده كيلومتر و در بعضي جاها تا چهل كيلومتر ميرسد اراضي و مراتع دامدارها و كوهستانهاي استراتژيكي جنگي را كه خيلي لازم و ضروري و حياتي است براي كشور، به عنوان وجه المصالحه قبول كردند و آنجاها را نقشه برداري كردند و علامت مرزي گذاشتند و پاسگاههاي مرزي گذاشتند و تازه پاسگاههاي مرزي كه حدود چهل سال قبل معين شده در آنموقع هم مقداري از خاك ايران را جزو خاك عراِ برده بودند و اين به واسطه اين بود كه بعد از جنگ از بين الملل اول كه دولت بريتانيا تسلط بر اين ممالك اسلامي داشت هر طوري دلش ميخواست به منفعت سياست خودش عمل ميكرد و اراضي يك كشور را به ممالك كشورهاي ديگر ميداد و همچنين در اين مناطق كه فعلا جزو خاك عراِ است آثار ششصد سال قبل را داريم و ثابت هم ميكنم و آثار زيرزميني هم موجود است ولي آنها بعد از جنگ بين المللي اول در زمان رضاي خبيث اين را تحويل دولت عراِ دادند (يعني تحويل دولت بريتانيا دادند) گذشته از آن اقدام اخير هم باعث شد كه مراتع تقريباً بيست، بيست و پنجهزار خانواده دامدار آنجا مصالحه شود و چنانچه اين قسمت به دست دولت عراِ بيفتد دامدارها از بين ميروند لهذا تا حالا مردم خودشان نگذاشتهاند و نميگذارند ولو اينكه همه زن و بچه و مردشان را از دست بدهند و مناطق مرزي را كاملا محافظت كردهاند و ميكنند و خواهند كرد.
(دكتر بهشتي ـ آفرين) از اينطور اصول، اينطور سوء استفاده ميبرند و بنده كه نماينده آن استان هستم و تقريباً نيم ميليون جمعيت هستند سفارشي كه به من كردند راجع به همين مسأله بوده كه بيايند و اين آثار طاغوتي را از بين ببرند و دولت اقدامي بكند و اگر نكرد ما خودمان ميكنيم همينطوري كه سالهاي سال مرز را نگهداري كردهاند باز هم ميكنند (مگر آن وقتي كه زور طاغوت بوده) و حالا كه حكومت اسلامي و جمهوري اسلامي شده و مردم هم پيرو امام هستند و ان شاء اللّه اين جمهوري اسلامي روز به روز پيشرفت بكند و در تمام ممالك اسلامي يد واحد بشوند و اتحاد پيدا بكنند و اين مرزها از بين برود كه آنوقت ديگر مسأله مرز مطرح نيست ولي مادامي كه مرزي باشد به هيچ عنوان راضي نيستم نه به اين اصل و نه غير از اين ولو اينكه تصويب هم بشود ولو تمام و كلا رأي بدهند، يك متر و يك وجب از خاك ايران در آن مناطق را ما نميگذاريم به دست ممالك ديگري بيفتد ولو به عنوان اصلاح باشد.
(نمايندگان ـ احسنت، احسنت.)
يك چاههاي نفتي آنجا هست كه اينها به خواهش و التماس پيرمردهاي دامدار آمدهاند و خواهش كردهاند كه اقلا اين علامت و اين پاسگاهي كه ميخواهند عراِ بگذارد در سر چاههاي نفت نگذارد و پانصد متر، آنطرفتر بردهاند و علامت گذاشتهاند.
يعني چه، يعني هر وقت بخواهند، اين چاههاي نفت ايران را ببرند؟ همچنان كه امروز به من تلفن كردند، فرمانده ژاندارمري امروز به من تلفن كرد، در منطقه مهران و موسيان و دهلران كه چاه نفت دارد، آنطرف مرز عراِ كه نزديك اينجا است دارند چاه ميكنند و نفت را استخراج ميكنند (البته قبلا هم چند تا چاه داشت) و همين چاههائي كه در دره اينطرف (صالح آباد) هست، و هنوز ايران از آنها بهره برداري نكرده است، آن علامت را آورده است پانصد متر، اينطرف و اينطور اين رژيم طاغوتي با مردم و ملت و تماميت ارضي مملكت خيانت كرده است.
و يكي از اين جنايات و شكاياتي كه ما به دولت و به امام داريم اين است كه اگر اين خبيث آمد، يكي از جناياتي كه كرده همين اقداماتي است كه در اين مرزها كرده است.
با اين وصف خواهش ميكنم كه اين اصل نباشد و استدعا ميكنم كه يك اصلي بگذاريم كه در تمام مناطق مرزي تجديد بشود يعني در آنجاهائي كه در زمان طاغوت به اسم اصلاحات مرزي به همسايهها دادهاند، تجديد نظر بشود و معلوم شود چقدر خيانت كرده و چقدر از اين مرزها را به همسايهها داده كه وجه المصالحه قرار دهد بين خودش و پدرش از يك طرف و همسايهها از طرف ديگر...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - هم مردم متعهد و حاضر و آگاه ما و هم نمايندگان عزيز بدانند كه هيچ فردي حاضر نيست كه يك وجب از خاك كشور از دست مردم ربوده بشود فعلا مسألهاي كه هست اينست كه آيا براي يك كشور اصولا ضرورت اصلاح مرز پيش ميآيد يا نميآيد، يا پيشنهادي كه آقاي طاهري ميكنند كه ميگويند، بگوئيم با همه پرسي ممكن باشد، كه اينكار دشوار است و البته باز هم معنايش اينست كه ضرورت پيش ميآيد وقت هم هست كه ميگوئيم اصلا ضرورت پيش نميآيد، آنوقت اينجا بايد يك اصلي بگذاريم كه هرگونه تغيير مرزي به طور كلي ممنوع است.
اينكه هيچ اصلي نباشد معني ندارد اگر اصلي نباشد، خيانت است يك اصل بايد باشد، يا بگويد به طور كلي ممنوع است اگر احساس ميكنيد كه هيچ تغيير مرزي هيچوقت ضرورت پيدا نميكند، يا اگر فكر ميكنيد اجمالا گاهي پيش ميآيد كه ضرورت پيدا ميكند (چون مخصوص ايران كه نيست در دنيا اين مسائل مرزي فراوان بوده و در روزنامهها هم مسائلش را ميخوانيد) در اينصورت بايد يك راهي را پيشنهاد كرد كه اين راه يا با تصويب سه چهارم نمايندگان است يا سه پنجم نمايندگان يا نود درصد نمايندگان است و يا همه پرسي است.
اگر راه سومي هم به نظر ميرسد بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ پيشنهاد بنده را مطرح كنيد كه اصل بر ممنوعيت است و تغييرات جزئي...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نه آقا آن پيشنهاد حل نميكند آقاي طاهري ميگويند كه...
(تهراني ـ گاهي واقعاً ضرورت پيدا ميشود كه اگر اينكار نشود ايران ميشود.)
آقاي عضدي بفرمائيد.
عضدي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
چيزهائي كه من ميخواستم بگويم آقاي بهشتي به عنوان موافق توضيح دادند و همان مطالبي بود كه من ميخواستم به عرض برسانم و نكتهاي را كه ضروري ميدانم يادآوري بكنم همه ميدانم كه از ويژگيهاي روحانيت در طول تاريخ اين بوده است كه حافظ استقلال و وحدت بوده و از اينجهت بعضي از برادرها در بعضي از مسائل احساس ميكنم كه وسواس زيادي به خرج ميدهند جناب آقاي حيدري و جناب آقاي هاشمي نژاد در واقع مخالف نبودند چيزي كه آقاي حيدري مطرح فرمودند يكي از ميليونها خيانت رژيم گذشته بود.
عملكرد رژيم گذشته را نبايد به حساب آن اصل بگذاريم، همان رژيم بوده كه يك مصري الاصل را با يك تفسيري ايراني الاصل كردند پس اگر يك رژيمي فاسد و خائن باشد هر كاري كه بخواهد ميكند آن مربوط به اين اصل نيست آن مربوط به اينست كه هم رژيم گذشته و هم آن كشور كه اسم برديد، هر دو تحت سيطرة يك ابر قدرت خائن بودند اين دليل بد بودن اين اصل نيست، ايشان ميخواهند محكم كاري بكنند و هيچكس هم مخالف نيست و اين ذكر شده كه به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند و استقلال هم يعني استقلال همه جانبه، يعني استقلال سياسي، اقتصادي و غيره تازه مقيد به تأييد سه چهارم نمايندگان مجلس شوراي ملي شده و نمايندگان مجلس شوراي ملي اميدواريم در جمهوري اسلامي مثل رژيم گذشته نباشند و حتماً هم همينطور خواهد بود و آنها نمايندگاني خواهند بود كه مثل همين نمايندگان آزادانه انتخاب خواهند شد و نمايندگان مردم خواهند بود و حافظ منافع مردم، ما كه نگفتيم همينجوري قوة مجريه سر خود عمل بكند و تماميت ارضي را كه گفتيم، يعني يك ميليون و ششصد و چهل و هشت هزار كيلومتر مربع در نظر است خيال نكنيد همانطوري كه يكي از آقايان صبح مطرح كردند، مثلا يك جائي كه يك چاه نفت هست بدهند و بگويند اين ده متر و يك جاي ديگر به جاي آن بگيرند.
ابداً چنين چيزي نيست چون به استقلال اقتصادي ما لطمه وارد ميشود و گاهي اوقات ضرورتها ايجاب ميكند كه ما با همسايگان مرزها را اصلاح بكنيم و عرض ديگري ندارم.
صدوقي ـ به اين فرم نوشته شود كه «اصلاحات مرزي و تعيين حدود در صورتي كه به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند، با تصويب سه چهارم مجموع نمايندگان مجلس شوراي ملي امكانپذير است».
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد بنويسيم «اصلاحات جزئي خطوط مرزي در صورتي كه مصلحت كشور ايجاب كند و يك طرفه نباشد و به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند با تصويب چهار پنجم نمايندگان مجلس يا همه پرسي».
يعني اين را قدري مشكلش كنيم آقاي دكتر ضيائي اين براي اينست كه ما حد نصاب را ميبريم بالا در آنطرف راه همه پرسي را باز بگذاريم.
دكتر ضيائي ـ تغيير خطوط مرزي ممنوع است مگر در مواردي كه قانون معين ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ميخواهيد لفظ بگذاريم.
(هاشمي نژاد ـ همان قيدها را بگذاريد.)
ملاحظه بفرمائيد اگر بنويسيم «هرگونه تغيير ممنوع است مگر...
» به مراتب از اين سستتر است.
خانم گرجي ـ بعد از عبارت «تصويب سه چهارم نمايندگان مجلس» بايد نوشته شود با ارائه و نقشه و ذكر جزئيات فقط از طريق رفراندوم عمومي امكانپذير است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يعني تصويب مجلس را برداريم.
(خانم گرجي ـ بايد اين كار را بكنيم.)
خوب اين پيشنهادي است يك پيشنهاد اينست كه همه پرسي باشد و يكي اينكه مجلس با رأي حد نصاب خيلي بالا اين كار را بكند آقاي بشارت بفرمائيد.
بشارت ـ عرض كنم كه بيشتر مردم همان منطقه مثل اينكه آقاي حيدري نسبت به آن منطقه هم آگاهي شان بيشتر بود و هم علاقه شان اينست كه به عقيده بنده از مردم آن منطقه كه ميخواهند اصلاحات مرزي بكنند بايد همه پرسي كنند (سبحاني ـ كشور متعلق به همه است اينطور صحيح نيست).
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - كشور متعلق به همه است و همه بايد اظهار نظر بكنند.
آنطور كه آقاي هاشمي نژاد پيشنهاد كردهاند و با رعايت نكاتي كه دوستان گفتهاند اينطور ميشود «هرگونه تغيير در خطوط مرزي ممنوع است مگر اصلاحات جزئي با رعايت مصالح كشور به شرط آنكه يك طرفه نباشد و به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند و به پيشنهاد بنده به تصويب چهار پنجم مجموع نمايندگان برسد».
(پرورش ـ قيد كنيد كه مذاكرات مجلس علني باشد.)
هميشه علني است.
(سبحاني ـ اين را قبلا تصويب كرديم كه جلسات مجلس علني است.)
اگر دوستان موافقيد اين متن را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 1/65 (اصل هفتاد و هشتم) ـ هرگونه تغيير در خطوط مرزي ممنوع است مگر اصلاحات جزئي با رعايت مصالح كشور به شرط اينكه يك طرفه نباشد و به استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند و به تصويب چهار پنجم مجموع نمايندگان برسد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نتيجه رأيگيري، عده حاضر هنگام اخذ رأي پنجاه و هفت نفر، تعداد كل آراء پنجاه و هفت رأي، موافق پنجاه و چهار رأي، مخالف دو رأي، ممتنع يك نفر بنابراين تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

7ـ طرح اصل 1/83 نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 1/83 قرائت ميشود: «اصل 1/83 ـ تفسير قانون اساسي به عهده شوراي نگهبان است.
» ميرمرادزهي ـ تفسير قانون اساسي معمولا به عهده مجلس شوراي ملي است چرا در اينجا به عهده شوراي نگهبان گذاشته شده است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - تفسير قانون عادي به عهده مجلس شوراي ملي است.
بني صدر ـ يا با مجلس شوراي ملي است يا با مجلس مؤسسان جديد است به عدهاي حقوقدان كسي چنين اختياري نميدهد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خير تفسير قانون عادي است.
خامنهاي ـ قانون اساسي سابق به عهده مجلس شوراي ملي گذاشته است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آن مربوط به قانون عادي است نه قانون اساسي.
بسيار خوب حالا اجازه بفرمائيد ببينيم نظر آقايان چيست.
آقاي سبحاني (سبحاني ـ موافقم.)
آقاي حسيني هاشمي (حسيني هاشمي ـ موافقم.)
آقاي رحماني (رحماني ـ مخالف.)
آقاي نوربخش (دكتر نوربخش تذكري دارم.)
آقاي يزدي (يزدي ـ موافق.)
آقاي بني صدر (بني صدر ـ مخالف.)
آقاي رشيديان (رشيديان ـ موافق.)
آقاي خزعلي (خزعلي ـ موافق.)
آقاي فوزي (فوزي ـ موافق.)
اولين مخالف آقاي ميرمرادزهي هستند بفرمائيد.
ميرمرادزهي ـ به نام خدا.
قبلا اصل 60 را تصويب كرديم كه به اين ترتيب بود: «شرح و تفسير قوانين عادي در صلاحيت مجلس شوراي ملي است مفاد اين اصل مانع از تغييري نيست كه دادرسان در مقام تنفيذ حق از قوانين ميكنند».
مسلماً اهميت قوانين عادي بيشتر از قوانين اساسي نيست به اين ترتيب كه يك هيأت محدود چند نفري را نميشود گفت كه صلاحيتش از بقيه اعضاي مجلس شوراي ملي بيشتر است.
اگر اين اصل به اين ترتيب اصلاح بشود كه به وسيله مجلس شوراي ملي قابل تفسير است مسلماً چون اين تفسير خودش يك مصوبه است به نظر شوراي نگهبان هم خواهد رسيد و اين مشكل را بر طرف خواهد كرد.
عرض ديگري ندارم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي سبحاني به عنوان موافق بفرمائيد.
سبحاني ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
ما عملا اين اصل را در اصول ديگر تلويحاً تصويب كرديم.
حالا اينجا تصريحاً است ولي در آنجا تلويحاً بود و به دلالت التزاميه است.
شوراي نگهبان مقامي است كه تشخيص ميدهد كه آيا اين مصوب مطابق قانون اساسي هست يا مخالف قانون اساسي است.
پس ما به شوراي نگهبان اين مقام و موقعيت را بخشيديم كه از محتواي قانون اساسي كاملا آگاه است.
از اجمالش، تفسيرش، اطلاقش، تقييدش و لذا مصوبات مجلس را تشخيص ميدهد كه آيا موافق قانون اساسي هست يا مخالف آن است اگر شوراي نگهبان چنين مقامي را دارد پس اين مقام شناسائي قانون اساسي را به او دادهايم.
ما شوراي نگهبان داريم و يكي از كارهاي شوراي نگهبان اينست كه مصوبات مجلس شوراي ملي را با قانون اساسي و قوانين اسلام تطبيق ميكند پس شوراي نگهبان اين صلاحيت و اهليت را دارد كه قانون اساسي را دقيقاً ميفهمد و مصوبات را تشخيص ميدهد كه موافق است يا مخالف پس اين مقام تلويحاً به شوراي نگهبان داده شده و چه بهتر در تفسير اجمال قانون اساسي مرجع حق باشد اين در درجه اول و دوم مناسبت حكم موضوع در قانون گذاري خودش مسألهاي است ما بايد ببينيم اين قانون را به دست چه افرادي بدهيم كه آن را تفسير كند.
در ميان شوراي نگهبان فقهاي متبحر وجود دارد كه از نظر شناسائي قوانين اسلامي تبحر كامل دارند و در ميان آنان حقوقدان هست كه در شناسائي حقوِ تبحر دارند و قانون اساسي ما در حقيقت تلفيقي است از دو مسأله يكي حقوِ و يكي قوانين اسلامي و هر دو جنبه در اعضاي شوراي نگهبان موجود است و بايد مرجع همين مقام باشد.
و اما اينكه برادر عزيز فرمودند قوانين عادي اهميتش در حدود قانون اساسي هست يا قانون اساسي اهميتش بيش از قانون عادي نيست فكر ميكنم به عكس بايد باشد (نمايندگان ـ به عكس گفتند).
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - گفتند قانون اساسي مهمتر است وقتي كه قانون عادي را مجلس شوراي ملي كه عاليترين مقام قانونگذاري است ميتواند تفسير كند.
قانون اساسي را به طريق اولي ميتواند تفسير كند.
سبحاني ـ به طريق اولي كه از آن استفاده نميشود اگر اضعف را ميتواند تفسير كند دليل نميشود كه اقوي را هم بتواند تفسير كند يعني اينجا جاي مفهوم موافقه نيست.
مفهوم موافقه در صورتي است كه اقوي را بتواند تفسير كند آنوقت اضعف را هم ميتواند تفسير كند اما اگر اضعف را ميتواند تفسير كند دليل بر اين نميشود كه اقوي را هم بتواند تفسير كند.
عليهذا بهترين مرجع براي تفسير قانون اساسي همين است و غير از اين نيست به علاوه نمايندگان مجلس شوراي ملي را كه آقايان پيشنهاد ميكنند اين كار را بكنند خوب آنها از همه طبقات خواهند بود و همه طبقات اين خصوصيت در آنها نيست البته ممكن است خصوصيات ديگري در آنها باشد مثلا در مسائل عمران و آبادي و در مسائل سياسي و در مسائل اقتصادي تبحر كامل داشته باشند اما قانونشناسي و فهم مفاد قانون در اكثريت آنها بعيد است كه باشد اگر و بنا باشد قانون را مجلس شوراي ملي تفسير كند بايد اكثريت آنها بتوانند تفسير كنند و وجود اين شرايط در اكثريت نمايندگان مجلس شوراي ملي ممكن است در هر دورهاي موجود نباشد.
يزدي ـ در هر صورت مسأله روشن است ولو در قانون اساسي ديگر هم نوشته شده باشد براي ما دليل نيست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - موافق و مخالف صحبت كردهاند.
هاشمي نژاد ـ بنده يك تذكر ديگر دارم و آن اينكه آيا به عده شوراي نگهبان است يا به اتفاِ آراء است يا به اكثريت آراء.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - به اكثريت آراء است نه تنها در اين مورد بلكه در هر مورد نوشتند به عهده يك مجلس است يعني به اكثريت آراء است.
دكتر شيباني ـ مجلس شوراي ملي بر طبق چه ضابطهاي قانون وضع ميكند مبنايش قانون اساسي است.
اگر قانون اساسي را نفهمد كه نميتواند قانون وضع كند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي دكتر شيباني وقتي شما ميگوئيد مصوبات مجلس شوراي ملي تا از نظر انطباِ با قانون اساسي از مجراي شوراي نگهبان نگذرد قانونيت آن تام نيست معنايش اين است كه شما صلاحيت تام تشخيص انطباِ يك قانون اساسي را به عهده مجلس نگذاشتهايد.
دكتر شيباني ـ خيلي خوب حالا هم نميگذاريم حالا هم كه شوراي نگهبان بايد نظر بدهد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - پس اين استدلالي كه فرموديد تمام نيست.
ما نگفتيم قانون اساسي را نميفهمند يك فرد عادي هم ميفهمد فقط ما ميگوئيم تشخيصش معيار نيست ميگوئيم از نظر خصوصي انطباِ با قانون اساسي از نظر تشخيص مصالح ملت از نظر تشخيص ابتدائي كه آيا منطبق با قانون اساسي هست يا نه بلي، ولي بخصوص ميگوئيد رأيش از نظر خاص تطبيق با قانون اساسي تماميت ندارد، معناي تصويب شوراي نگهبان اينست.
آقاي رحماني بفرمائيد.
رحماني ـ تصويب قانون اساسي به عهده همين خبرگاني است كه قانون را وضع كردهاند.
(دكتر بهشتي ـ يعني همين خبرگان يا خبرگان ديگر.)
اجازه بفرمائيد.
مگر آنكه اجتماع دو سوم نمايندگان مزبور ممكن نباشد كه در آن صورت به عهده شوراي نگهبان است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بعد از آن ملعون فراري كه براي آيندهاش فكري...
اجازه ميفرمائيد به رأي بگذاريم اصل 1/83 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 1/83 ـ تفسير قانون اساسي به عهده شوراي نگهبان است.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه آن به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و هفت نفر، تعداد كل پنجاه و هشت رأي، يك رأي خارج شده، موافق چهل و هفت رأي، مخالف پنج رأي، ممتنع پنج رأي، تصويب نشد.
يزدي ـ فلسفه شوراي نگهبان جز اين نميتواند باشد.
سبحاني ـ اگر كسي به اين اصل رأي ندهد شوراي نگهبان را قبول ندارد.
طاهري خرم آبادي ـ من يك نكته را ميخواهم عرض كنم، و آن اينكه در گفتار موافقين تذكر داده نشد.
(دكتر بهشتي ـ آقاي طاهري به هر حال اين بحث ديگر زائد است.)
اگر اين اصل را تصويب نكنيد در واقع اصل قبلي يعني شوراي نگهبان را نقض كردهايد.
چرا؟ براي اينكه اگر يك قانوني را شوراي نگهبان تشخيص داد كه مخالف قانون اساسي هست اگر ما مرجع را مجلس قرار داديم و برگشت به مجلس و مجلس گفت خير، موافق قانون اساسي هست اين معنايش اينست كه ما شوراي نگهبان را به طور كلي از كار انداختهايم و اين نقض اصل قبلي است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - به هر حال برميگردد به گروهها.
تهراني ـ ما مدعي هستيم كه درست رأيگيري نشده است مجدداً رأي بگيريد.

8ـ طرح و تصويب اصل 1/87 (اصل يكصد و يازدهم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - هيچ اصلي را در يك جلسه ما دو بار رأي نميگيريم اصل 1/87 قرائت ميشود: «اصل 1/87 ـ هرگاه رهبر يا يكي از اعضاء شوراي رهبري از انجام وظايف قانوني ناتوان يا فاقد يكي از شرايط شود از مقام خود بر كنار خواهد شد تشخيص اين امر به عهده خبرگان مذكور در اصل...
است.
مقررات تشكيل خبرگان براي رسيدگي و عمل به اين اصل در اولين اجلاسيه خبرگان تعيين ميشود.
» پرورش ـ منظور از شرايط چيست؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ببينيد ما براي رهبر و هر يك از اعضاي شوراي رهبري صفاتي گذاشتيم از جمله اجتهاد...
سبحاني ـ بنويسيد يكي از شرايط مذكور در اصل پنجم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقايان كه فرموديد بحثي نيست.
(يكي از نمايندگان ـ همين تذكرات جزئي است كه اصل متن را خراب ميكند چون صبح روي اين اصل خيلي بحث شد.)
پس اگر دوستان اجازه ميفرمائيد.
رأي بگيريم.
(بعضي از نمايندگان ـ رأي بگيريد.)
(سبحاني ـ اين اصل بايد تكميل شود.)
به جاي جمله «...
وظايف قانون ناتوان يا فاقد يكي از شرايط شود».
گذارده شود «...
وظايف قانوني رهبري ناتوان شود» يعني قيد «رهبري» را بگذاريم.
«هرگاه رهبر يا يكي از اعضاي شوراي رهبري از انجام وظايف قانوني رهبري ناتوان...
».
(يزدي ـ «قانوني خود» بنويسيد.)
«قانوني خود» يعني به عنوان مكلف يا رهبر؟ (يزدي ـ به عنوان رهبر.)
(هاشمي نژاد ـ صفت رهبر مطرح است.)
اگر «وظايف قانوني رهبري» بگذاريم خيلي خوب ميشود.
بنابراين با اجازه دوستان براي رأيگيري قرائت ميكنم.
(بعضي از نمايندگان ـ احتياج به اصلاح دارد.)
آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ آخر اين اصل بايد به اين صورت تكميل شود (...
اين امر به عهده خبرگان مذكور در اصل 84 است».
يكي ديگر اگر رهبر خود به خود و بدون تشكيل خبرگان تعيين پيدا كند.
در آن موقع اين اصل در حق او ديگر صادِ نيست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خبرگان بايد تشكيل شود.
سبحاني ـ اين خبرگان كساني هستند كه رهبر را روي كار آوردهاند؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - مگر نگفتيم كه خصلت خبرگان اينست.
ما بايد خبرگان مذكور در اصل 84 را تشكيل بدهيم.
آقاي هاشمي نژاد.
(هاشمي نژاد ـ تذكر من همين بود.)
آقاي فوزي بفرمائيد.
(فوزي ـ اين خبرگان براي دفعه بعد هم بايد تشكيل شود؟) اصولا اگر بخواهيد اين جامعه در اين مسيري كه در قانون اساسي تعيين كردهايد پيش برود.
از اولين اقدامات بعد از انتخابات رئيس جمهور و نمايندگان مجلس شوراي ملي تعيين خبرگان است.
براي اينكه شما نوشتهايد جانشين رهبر را خبرگان بايد معين كند و اين بايد قبلا تعيين شده باشد.
آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) - من سؤالم اينست كه اينكه ميگوئيد «فاقد يكي از شرايط» تهمت زننده كيست؟ اگر هر روز يك نفر در روزنامه يا در مقالهاي نوشت كه اين رهبر فاقد شرايط رهبر است.
ما بايد فوري مجلس خبرگان را تشكيل بدهيم؟ يا ميزان معيني بايد داشته باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما نوشتهايم «مقررات تشكيل خبرگان براي رسيدگي و عمل به اين اصل در اولين اجلاسيه خبرگان تعيين ميشود».
يعني اين را هم خبرگان بايد تعيين كند كه چه كسي حق دارد.
چنين پيشنهادي را براي تشكيل مجلس خبرگان بكند.
(منتظري ـ اين مطلب را نميفهماند.)
چرا چون نوشتهايم «مقررات تشكيل خبرگان براي رسيدگي به عمل به اين اصل...
» كه اين را هم بايد خود او بگويد.
كه به چه علت ميتوان به اين اصل عمل كرد آقاي رحماني بفرمائيد.
رئيس (منتظري) - به نظر من اين مشكل را حل نميكند.
رحماني ـ من قبول دارم و موافقم ولي به عهده همان خبرگان است كه شوراي رهبري را تعيين كردهاند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ممكن است چهار نفر از آنها فوت كنند و افراد ديگري جاي آنها شود.
رئيس (منتظري) - فرض كنيد اعضاي شوراي رهبري پنج نفر بودند و يكي از آنها را متهم كردند كه ناتوان است در اينصورت آن چهار نفر ديگر نميتوانند كار كنند؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - چرا.
در اين مورد كه ميتوانند كار كنند.
رئيس (منتظري) - پس بايد يك حد نصاب معين شود و بگوئيم هر وقت از حد نصاب پائينتر شد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين مورد مربوط به اينجا نيست بلكه مربوط به شوراي رهبري است.
ببينيد ميگوئيم اين يك نفر ميخواهد در جلسه شركت كند شما به چه صورت جلويش را ميگيريد؟ رئيس (منتظري) - پس يك مجلس خبرگان بايد براي تشخيص كار او تشكيل بشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بلي، پس كار مجلس خبرگان چيست؟ (منتظري ـ پس ما بايد هر روز مجلس خبرگان تشكيل بدهيم.)
آقاي بني صدر بفرمائيد.
بني صدر ـ آنوقت كه اسم نوشتم مطلب را نفهميده بودم ولي آقايان مرا شيرفهم كردند ولي يكي از شرايط رهبري علم و اعلميت است و بقيه جهات آن را مجلس هم ميتواند بفهمد.
مردم و قاضي هم ميتوانند بفهمند.
اينكه شما ميخواهيد مقررات ويژهاي وضع كنيد.
همان حساب و كتاب عليحده معين كردن است.
بنابراين بايد همان ضوابطي كه براي ديگران هست براي اين هم بگذاريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي بني صدر.
خوشبختانه آن مورد احتياجي به اين اصل ندارد.
دقت بفرمائيد.
اگر يك فردي ولو در مقام رهبري محاكمه شد (ميدانيد كه گفتهايم هر كس خلاف كرد ولو در مقام رهبر باشد محاكمه ميشود.)
بني صدر ـ ممكن است بگويند اين اصل با آن تعارض دارد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خير، ندارد.
براي اينكه ما چيزهاي خاص را ميگوئيم احتياج به تشخيص دارد والا اگر دادگاه يك كسي را براي عملي كه مخل عدالت است محكوم كرد ديگر احتياجي به تشخيص ندارد.
(منتظري ـ اينكار براي هر اتهامي عملي نيست.)
بنده ميگويم آن مجلس بايد شرايطش را بگويد.
(منتظري ـ عملي نيست.
شما فكرش را بكنيد.)
آقاي ضيائي بفرمائيد.
دكتر ضيائي ـ عرض ميكنم نوشته شود «...
فاقد يكي از شرايط لازم...
» يعني پيشنهاد ميكنم كلمه «لازم» اضافه شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي ضيائي نوشتيم «شرايط مذكور در اصل 5» يعني شرايط را معين كرديم.
دكتر ضيائي ـ جواب آقاي منتظري اينست كه وقتي اين امر به عهده خبرگان شد ديگر اشكال ايشان وارد نيست.
رئيس (منتظري) - هميشه كه يك خبرگان موجود نداريم بلكه بايد خبرگان را انتخاب كرد و هر روز بايد اينكار را بكنيم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي رباني شيرازي بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ «هرگاه صفات رهبر يا شوراي رهبري...
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي حجتي كرماني بفرمائيد.
حجتي كرماني ـ اين مسأله صبح هم صحبت شد و آقاي طباطبائي هم مخصوصاً روي اين مسأله تأكيد داشتند و براي اينكه اشكال آقاي منتظري پيش نيايد.
شوراي نگهبان را در اينجا دخالت بدهيد.
يعني شوراي نگهبان تشخيص بدهد و خبرگان را براي اينكار جمع كند.
مسأله ديگر اينست كه در اينجا فقط تشخيص موضوع به عهده شوراي نگهبان و يا مجلس خبرگان نوشته شده است.
ولي كسي كه حكم صادر ميكند كه او منفصل شود و يا چنانچه...
(طاهري گرگاني ـ خود به خود منفصل است.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - من خيلي صريح عرض ميكنم.
اگر مربوط به عدالت باشد منوط به رأي دادگاه است چون ما هيچ مانعي براي محاكمه مرجع در اينجا ذكر نكرديم و مرجع هم مثل ساير افراد مردم است و به دادگاه ميرود.
ولي اگر چيزي مخل عدالت باشد كه احتياج به اثبات ندارد چون اثبات شده است.
و در اين بحثي نيست، ولي اگر منظور ساير شرايط است آن به عهده خبرگاني است كه قبلا گفتهاند صلاحيت دارد و اين خيلي روشن است.
رئيس (منتظري) - اگر اين طور شود هر روز براي هر عذري بايد مجلس خبرگان تشكيل شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي غفوري بفرمائيد.
گلزاده غفوري ـ همانطور كه ميدانيد هيچ حركت و عملي نيست كه بدون مسؤوليت باشد.
قبلا هم صحبت كرديم و قرار شد كه يك اصلي راجع به مسؤوليت رهبر نوشته شود.
اگر صلاح ميدانيد بنويسيم رهبر و مقام رهبري در برابر امت مسؤول است.
كه جايش در همينجا است.
(يكي از نمايندگان ـ بيان ايشان متين است اما ربطي به اين اصل ندارد.)
صدوقي ـ چه اتفاقي خواهد افتاد كه يك نفر رهبر شرايطش را از دست بدهد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي صدوقي مخصوصاً جنابعالي ميدانيد كه در تدبير عملا اين مورد پيش آمده و ضررش را هم دادهايم.
(صدوقي ـ يك آقاي مؤمني بود و...)
بيش از يك مورد است.
خبرگان بگذاريد كه بيايد و بگويد چه كساني حق دارند اقامه دعوي كنند و از چه طريق اقدام شود تا دوباره مجلس خبرگان تشكيل گردد.
و اين چه اصراري است كه ما در اينجا بنشينيم و تكليف مردم را الي يوم القيامه (حتي به آنهائي كه حق ميدهيم معين كنيم).
رئيس (منتظري) - نه من ميگويم وقتي شوراي نگهبان تشخيص داد كه لازم است آنوقت خبرگان تشكيل شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين مطلب را خود آن خبرگان ميگويند.
آنها كه از ما كمتر نيستند.
رئيس (منتظري) - الان كه ما خبرگاني نداريم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - مگر ما نگفتيم آن مجلس خبرگان هر چه زودتر تشكيل شود.
آقاي خزعلي بفرمائيد.
خزعلي ـ شما ميفرمائيد اگر شرايطي كه در اصل پنج براي رهبر قائل شديم مختل شد رهبر از كار بر كنار خواهد شد، در فقه، عدالت، تقوا، تدبير و شجاعت درست اما گفته بوديم اكثريت قريب به اتفاِ او را شناخته و پذيرفته باشند مثلا به فرض هشتاد درصد از مردم او را پذيرفته باشند ولي اگر تبليغاتي شد و اين درصد به صدي پنجاه و پنج رسيد آيا او بر كنار ميشود.
(دكتر بهشتي ـ خير آقا اين كه شرط نيست.)
چرا، اين شرط را كردهايد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين مطلب را در اصل 86 نوشتهايم اصل 1/87 را براي رأيگيري قرائت ميكنيم: اصل 1/87 (اصل يكصد و يازدهم) ـ هرگاه رهبر يا يكي از اعضاي شوراي رهبري از انجام وظايف قانوني رهبري ناتوان يا فاقد يكي از شرايط مذكور در اصل 86 گردد از مقام خود بر كنار خواهد شد، تشخيص اين امر به عهده خبرگان مذكور در اصل 84 است.
مقررات تشكيل خبرگان براي رسيدگي و عمل به اين اصل در اولين اجلاسيه خبرگان تعيين ميشود.
لطفاً رأي بگيريد.
(در اين هنگام اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه در هنگام اخذ رأي پنجاه و شش نفر، تعداد كل آراء پنجاه و شش رأي، موافق پنجاه و يك رأي، مخالف يك رأي، ممتنع چهار رأي.
بنابراين تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

9ـ طرح اصل 2/87 يزدي ـ اصل 2/87 چون خيلي بحث دارد.
متني كه راجع به آزادي مطبوعات تهيه شده و بحثش خيلي كمتر است و خيلي از آقايان هم آن را امضاء كردهاند مطرح بفرماييد.
(بعضي از نمايندگان ـ اصل 2/87 را مطرح بفرمائيد.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد اصل 2/87 را كه علي القاعده بحثش كمتر است و لااقل يك جنبه دارد مطرح كنيم.
بنابراين اصل 2/87 مطرح است كه قرائت ميشود.
«اصل 2/87 ـ رهبر و اعضاي شوراي رهبري جمهوري اسلامي ايران بايد تابع ايران و در ايران باشد.
» سبحاني ـ ساكن ايران باشند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بلي.
بجاي «در» كلمه «ساكن» را ميگذاريم.
اگر رهبري را تبعيد كنند چه ميشود؟ (سبحاني ـ ساكن بنويسيد.)
بلي چون معمولا تبعيدي را نميگويند كه ساكن نيست بلكه ميگويند ساكن ايران است ولي اجباراً در جاي ديگر ساكن است.
آقاي طاهري گرگاني جنابعالي موافق هستيد يا مخالف؟ (طاهري گرگاني ـ به نظر من فقط «ساكن ايران» كافي است.)
آقاي حسيني هاشمي (حسيني هاشمي ـ موافقم.)
آقاي صدوقي (صدوقي ـ مخالفم.)
آقاي رباني شيرازي (رباني شيرازي ـ موافق هستم.)
آقاي حيدري (حيدري ـ مخالف هستم.)
آقاي حجتي كرماني (حجتي كرماني ـ مخالف هستم.)
آقاي منتظري (منتظري ـ مخالف هستم.)
آقاي صدوقي مخالف و حسيني هاشمي به عنوان موافق صحبت ميفرمايند و بعد رأيگيري ميكنيم آقاي صدوقي بفرمائيد.
صدوقي ـ اگر يك مرجعي مثل مرحوم آيت اللّه حكيم باشد كه همه مردم قبولش دارند و ايراني نيست و در نجف اشرف است او را از رهبري بر كنار ميكنيد؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يعني ميفرمائيد به ايران بيايد يا نيايد؟ (صدوقي ـ نيايد.)
پس چطور ميتواند امور سياسي ايران را رهبري كند؟ (صدوقي ـ شوراي رهبري را تعيين ميكند و رهبري ميكند.)
خوب پس شوراي رهبري در ايران ميشود.
صدوقي ـ رهبر در خارج است و شوراي رهبري را تأييد ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي صدوِ دقت كنيد.
ما ننوشتهايم مرجع تقليد بايد ساكن ايران باشد.
ما نوشتهايم رهبر و اعضاي شوراي رهبري بايد در ايران باشند.
صدوقي ـ رهبر در خارج است و شوراي رهبري در ايران.
بني صدر ـ فقط «ساكن» نيست بلكه شما گفتهايد تابع و ساكن ايران باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بسيار خوب.
آقاي طاهري گرگاني بفرمائيد.
طاهري گرگاني ـ من صبح در كميسيون عرض كردم.
تابع ايران بودن غير از اينست كه انقلاب شما و امام اين امت را به چهار چوب ايران ببندد كار ديگري انجام نميدهد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - تا وقتي كه رهبر جمهوري اسلامي ايران است.
طاهري گرگاني ـ تابعيت چه لزومي دارد.
اگر در ايران است و ساكن ايران است و تمام جهات رهبري را دارد.
همين قدر كه شناسنامه ايراني ندارد اجتهاد و عدالت و تمام شرايطش از بين ميرود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - البته اگر فقط ساكن ايران را بنويسيم شايد كافي باشد.
(طاهري گرگاني ـ ساكن ايران كافي است.)
به نظر من هم «تابع» لزومي ندارد.
و ساكن كافي است.
پرورش ـ ساكن كه تابعيت نمي شود.
آيا كسي بدون تابعيت ميتواند مدت طولاني ساكن باشد؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي حسيني هاشمي بفرمائيد.
حسيني هاشمي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
با توجه به اين نكته كه شما يك برنامهاي براي كشور منظم ميكنيد اين تذكر را من از اينجا مخصوصاً به ملت ايران ميدهم، براي اينكه در اين باره صحبتهائي هم در خارج شده بود.
چون قانون اساسي را براي چه مينويسيم؟ براي اينكه روابط سياسي كشور بر اساس آن قرار بگيرد يعني برنامه منظمي است براي تنظيم امور كشور حالا اگر تابعيت را ننويسيم، كه در بعضي از نوشتهها اشكال شده بود معنايش اينست كه آن رهبري كه انتخاب ميشود حق داشته باشد مجراهايي كه در اين قانون اساسي تعيين شده نپذيرد.
آن رهبر والا اگر اشكالي در اين قانون اساسي ديد طبيعتاً از مجرايش وارد ميشود و مجلس خبرگان را تشكيل ميدهد و در اصول عادي قانون اساسي تجديد نظر ميكند و تغييرات لازم را در اضافه كردن يا كم كردن ميدهد.
طاهري گرگاني ـ اين در صورتي است كه شما قيد تابعيت ايران را بگذاريد.
حسيني هاشمي ـ تابعيت ايران در اينجا گذاشتهايد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي طاهري گرگاني مباحثه نكنيد.
حسيني هاشمي ـ تابعيت ايران را در اينجا گذاشتهايد.
نوشتهايد رهبر بايد تابع ايران باشد يعني بايد تابع نظام سياسي ايران باشد يعني بايد پذيراي اين قانون باشد و هيچ وقت به هيچ يك از قانونهاي اساسي راه و مجرا را متزلزل قرار نميدهند، و بگويند شخص، فردي و يا مقامي حق دارد يك مرتبه نصف قانون اساسي را باطل كند.
بنابراين مجراي تغيير قانون اساسي مشخص است يعني اگر نقصي در قانون اساسي هست بر طبق همين قانون مجلس خبرگان تشكيل ميدهد.
كه اين مقيد ساختن مرجع نيست بلكه منظم ساختن كار است.
(طاهري گرگاني ـ از چه جهت؟) از جهت اينكه تغييراتي كه در قانون ميخواهد انجام بگيرد از راه تشكيل مجلس خبرگان باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين مطلب خيلي به آن ربط پيدا نميكند.
حسيني هاشمي ـ اگر تابع نظام ايران نباشد تابع كجا باشد؟ هاشمي نژاد ـ اين مشكل اجرائيش را برطرف ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي حسيني هاشمي متشكرم بفرمائيد.
حسيني هاشمي ـ بنده تذكر خودم را عرض كردم و لذا تبعيت در ايران و سكونت هر دو لازم است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - دوستان پيشنهادي دارند كه منطقي است و آن اين است كه اين اصل بيشتر مربوط به قدرت به ايفاي رهبري است و قدرت بر ايفاي رهبري مربوط به سكونتش است و حالا اگر به قول آقاي پرورش سكونت براي مدت طولاني باشد خود بخود مستلزم گرفتن تابعيت است ما كاري به استلزام آن نداريم.
حسيني هاشمي ـ يعني پذيرش قانون اساسي را نميخواهد؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اگر رهبري را قبول كند معنايش اينست و اين غير از تابعيت مصطلح است.
بنابراين بنويسيم رهبر و اعضاي شوراي رهبري جمهوري اسلامي ايران بايد مقيم ايران باشند يعني بجاي «ساكن» بنويسيم «مقيم».
(يكي از نمايندگان ـ گاهي ميشود كه رهبر در خارج است ولي ميتواند رهبري كند.)
رباني شيرازي ـ تابع ايران يعني چه؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي رباني شما كه ميدانيد، تابعيت يك فرم حقوقي است يعني بايد تقاضاي تابعيت بكند و به او اجازه بدهند و در حالي كه ممكن است به يك نفر اجازة اقامت دائم بدهند.
رباني شيرازي ـ تابع حكومت بايد باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - شما عنايت نفرموديد.
ميگويند ميتوانند اجازة اقامت دائم به او بدهند.
و اين كاري به رهبر ندارد.
هر كس مقيم ايران باشد، بايد تابع كليه مقررات ايران باشد، اما تابعيت يك اصطلاح خاص است.
آقاي ميرمرادزهي بفرمائيد.
ميرمرادزهي ـ تابعيت يك رابطه سياسي بين يك شخص و يك حكومت است و دليل ندارد رهبر يك كشوري تابعيت يك كشور ديگر را داشته باشد و هيچ وجه مشترك و سياسي و اقتصادي نداشته باشد و صرفاً يك وجه مشترك مذهبي داشته باشد، و چنانچه چنين رهبري از كشور ديگري بيايد ما در استان خودمان به او رأي نخواهيم داد و او را نميپذيريم.
چون دليل ندارد كه مردم ايران بيايند و يك مسلمان چيني را به عنوان رهبر انتخاب بكنند، آن وقت پذيرش و رأي مردم چه ميشود زيرا ما الان داريم قانون اساسي ايران را در چهار چوب ايران و تماميت ارضي ايران مينويسيم.
اگر قرار است كه اين قانون اساسي را كه مينويسيم در تمام كشورهاي اسلامي به رفراندوم بگذاريم اين كاملا درست است ولي اگر قرار است مردم ايران با همين خصوصيات و هويت ايرانيش بپذيرند، فكر نميكنم اين كار درست باشد.
دكتر ضيائي ـ آقاي ميرمرادزهي شما ولايت ابوبكر و عمر را قبول كرديد؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي ضيائي اين چه بحثي است شما ميكنيد اين موضوع چه ربطي به اين بحث دارد.
بحث شما غير علمي است.
طاهري گرگاني ـ شما توضيح بدهيد كه اگر رهبري بخواهد از تبعيت كشورش سوء استفاده بكند از عدالت ساقط ميشود؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - دوستان اصل را من با دست، دو جور رأي ميگيرم.
حسيني هاشمي ـ پذيراي نظام جمهوري اسلامي باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين غير از تابعيت مصطلح است و معلوم است كسي كه ميخواهد رهبر اين مردم باشد كسي است كه اين قانون اساسي را قبول كرده است.
حجتي كرماني ـ اين برخلاف ضرورت فقه است و درست نيست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما اين را به دو صورت با دست به رأي ميگذاريم.
يكي «رهبر و اعضاي شوراي رهبري جمهوري اسلامي ايران بايد تابع ايران و ساكن ايران باشند» موافقين دست بلند كردند) ملاحظه ميكنيد كه اين متن رأي نياورد.
«دوم ـ رهبر و اعضاي شوراي رهبري جمهوري اسلامي ايران بايد مقيم ايران باشند.
موافقين با اين عبارت دست بلند كنند.
» رحماني ـ ايراني باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ايراني موضوع ندارد.
مقيم ايران باشند.
(عدة كمي دست بلند كردند.)
اين هم رأي نياورد.
بنابراين، اين اصل اصلا نباشد.

10ـ پايان جلسه نايب رئيس (دكتر بهشتي) - چون ديگر در دستور كاري نداريم جلسه را ختم ميكنم.
جلسه ساعت هفده و چهل و پنج دقيقه پايان يافت) نايب رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي

 ارسال به ایمیل
recipient
(recipient's email)

from
(your name)

(your email)


afficher une version imprimable de cet article نسخه مخصوص چاپ
générer une version PDF de cet article نسخه PDF
بعد بالای صفحه قبل
 admin  -  webmaster Creative CommonsTechnorati  - -