بازگشت به فرمت معمولی



جلسه شصت و ششم بيست و دوم آبانماه 1358 هجري شمسي



این مطلب، برگرفته از سایت شورای نگهبان می باشد. تمام حقوق این مطلب از آن سایت شورای نگهبان می باشد. سایت حقوق صرفا جهت سهولت کار پژوهشگران از جهت امکان جستجو در محتوای سایت، در دسترس قرار دادن نسخه قابل چاپ هر نوشته، امکان ارسال هر مطلب به ایمیل و نیز امکان اظهارنظر بازدید کنندگان سایت، این مطلب را بازانتشار می دهد.



جلسه شصت و ششم جلسه ساعت پانزده و ده دقيقه روز بيست و دوم آبانماه 1358 هجري شمسي برابر با بيست و دوم ذيحجه 1399 هجري قمري به رياست آقاي دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ بيانات قبل از دستور آقايان پرورش و هاشمي نژاد
2ـ طرح اصل مربوط به صدور حكم يكدرجهاي
3ـ طرح اصل 84
4ـ طرح اصل 2/87
5ـ پايان جلسه دبيرخانة مجلس بررسي نهائي قانون اساسي
[---------------------------------------------]

1ـ بيانات قبل از دستور آقايان پرورش و هاشمي نژاد رئيس (منتظري) - آقاي پرورش بفرمائيد به عنوان ناطق قبل از دستور اگر مطلبي داريد بيان نمائيد.
پرورش ـ سلام عليكم،
بسم اللّه الرحمن الرحيم و به نستعين.
بنده ميخواستم چند دقيقه اي به برادران عزيز تصديع بدهم.
در زمينه صحبتي كه پريروز بنده داشتم، و به عنوان يك انتقاد عرض كردم، البته به اينجا نيامدهام از آن انتقادي كه شده است اظهار ندامت كنم زيرا آن يك واقعيتي بود كه اتفاِ افتاد كه مفهوم آن را ميخواستم در اينجا به استحضار آقايان برسانم.
وقتي جلسه علني تمام شد ما به طبقه بالا رفتيم تلفن زنگ زد، يكنفري بود كه بنده را تلفني خواست بعد پشت تلفن به من گفت كه ما از شما خيلي تشكر و قدرداني ميكنيم، بدين جهت كه شما اختناِ مرگبار و سكوت دردناك جلسه را شكستيد، اعتراض و انتقاد كرديد، بنده در جواب او گفتم كه برادر عزيزم شما را نميشناسم كه كسي و چه كسي هستيد و به چه منظور و از كجا داريد تلفن ميكنيد ولي آنچه مسلم است خود آن عملي كه من در آن جلسه ايستادم و مخصوصاً در جلو رئيس جلسه كه در آن موقع آيت اللّه منتظري بودند و جلسه را اداره ميكردند و با تمام شهامت يا طوري، ديگر عرض كنم، با تمام جسارت سخنم را بيان كردم و همه اينها دليل بر اينست كه اينقدر جو جلسه آزاد است كه من و همه نمايندگان احساس آزادي ميكنيم كه در اين موجب نهايت خوشحالي است كه در مقابل يك فقيه عاليقدري كه سالهاي سال از عمرش را در تحصيل و علم و دانش و مبارزه صرف كرده است در مقابل او بايستم و براحتي نظر خودم را بگويم، و به ايشان عرض كردم كه متأسفانه يا خوشبختانه آن قبري كه شما به آن فاتحه ميخوانيد، مرده در آن نيست عبارت بنده همين بود.
بعد وقتي تلفن بنده تمام شد و آمدم اينطرف، چهار نفر آمده بودند مرا ميخواستند و همچنين برادر عزيزمان آقاي موسوي هم فرمودند چهار نفر آمدند و دوباره قدرداني و تشكر كردند.
بنده در جواب آنها عرض كردم كه درباره چه موضوعي شما داريد اينقدر از من تشكر ميكنيد؟ گفتند از اينكه اختناِ و سكوتي كه در جو مجلس وجود داشت و شما باعث شديد كه آن اختناِ و آن سكوت دردناك شكسته شود.
از آن جهت تشكر و قدرداني ميكنيم.
بنده در ابتدا به آنها روي خوشي نشان دادم كه بدانم آنها از كجا و به چه منظور پيش من به اينجا آمدهاند و ميخواهند با من صحبت كنند ولي متوجه شدم كه چيزي از آنها بر نميآيد به آنها گفتم كه برادران عزيز ما پيوسته دلمان ميخواهند دنباله رو پيشوايان و رهبر خودمان باشيم و اين مسأله مثل اين ميماند كه بعد از رحلت حضرت رسول اكرم (ص)، وقتي كه حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام در آن وضع قرار گرفت، ابوسفيان پيش حضرت آمد و گفت اگر دلت ميخواهد تمام امكاناتم را در اختيارت بگذارم تا تو بتواني فرياد خودت را بزني و حضرت در جواب او فرمودند، برو پي كار خودت كه من هم سابقه ترا چه از قبل و چه حالا ميشناسم و آن خطبه: «يا ايها الناس و شقوا امواج الفتن بسفن النجاة» را بيان كرد و اگر از آن جهت ميخواهيد مرا چوبي بكني و براي اغراض شخصي خودت به پاي ديگران بكوبي؟ اين را صريحاً بايد عرض بكنم كه اينطور نيست.
بعد از اين صحبتها، وقتي به اتاِ خودم رفتم، ديدم كه در روزنامه از زبان يكي از اعضاي حزب دمكرات نامهاي نوشته شده و در خصوص اينكه جو اختناِ در جلسه حاكم است.
واقعاً از خواندن چنين عبارتي وحشت كردم و پيش خودم گفتم كه اگر واقعاً جو اختناِ به اين صورت است كه از سادهترين انتقاد كه حق هر انساني است اينطور سوء استفاده ميشود من به عنوان وظيفه شرعي كه دارم بايد در حد امكان جلو اينطور سوء استفادهها را بگيرم آنچه كه مربوط به من هست و بايد صراحتاً و آزادانه خدمتتان عرض كنم و آنان كه صداي مرا ميشنوند بايد بگويم بدون كوچكترين ترس و بدون كوچكترين سلب آزادي و مجامله، جوي را اينجا مشاهده كرديم نه اختناِ در آن بود و نه جوي كه حتي كسي كوچكترين اختناقي به وجود بياورند و نگذارند ما آزادانه حرفمان را بزنيم و بحمداللّه همواره از آزادي مطلوبي بهرهمند بودم كسي حتي نتوانست كوچكترين تعرضي به ديگران بكند و بگويد به او كه حرفش را نزند و خواسته خودش را نگويد هر كس مطلبي داشت آزادانه مطلب خودش را بيان كرد، ممكن است از نظر نظم و نظام جلسه كسي به ديگري بگويد كه آقا نوبت شما نيست فعلا وقت شما نيست اما ما شاهد بوديم كه كسي كه ميخواست صحبت بكند همه گوش ميدادند فقط يك اشكال هم مربوط به بعضي از برادران منجمله يكي خود من بود و آن اينكه اگر يكي از برادران به عنوان انتقاد و اعتراض چه در اين جلسه و چه در جلسات مشترك ميخواست صحبت كند كسي به او اعتراض نميكرد كه آقا شما حق حرف زدن نداريد.
بعضيها در حين صحبت آن برادر ميخواستند به او جواب بدهند نه اينكه منظورشان اين بود كه او را نگذارند حرفش را بزند نه، اينطور نبود بنابراين، اين هم مربوط ميشود به نحوه برنامههاي ما در گذشته مخصوصاً بعضي از برادران روحاني كه با اين سيستم در گذشته آشنا بودند كه در حين صحبت با يكديگر كاملا مباحثه داشته باشند و اين باز آن را نميرساند كه حقي از ديگران تضييع بشود از اين جهت بنده لازم دانستم تا اكثريت آقايان در جلسه حضور به هم رسانند و جلسه رسميت پيدا كند اين نكته را قبلا به استحضار همكاران عزيز برسانم و مصدع برادران بشوم كه چنين چيزي نيست و مخصوصاً از برادرمان جناب دكتر بهشتي رفع اين تهمت را بكنم چون بارها از سخنرانيهايش اين طور استنباط شده است كه ايشان يك حالت ديكتاتوري را حاكم كرده و اما در مورد جناب منتظري كمتر صدِ ميكند كه روش، ديكتاتوري را در پيش گرفته است چون خصوصياتش در بين مردم كاملا واضح است كه اصلا توي اين مسائل نيستند ولي به قيافه جناب دكتر بهشتي ميآيد كه متمايل به ديكتاتوري هستند براي رفع گمان و اتهام از ايشان و شك و ترديدي كه بعضيها نسبت به او دادند بايد حقايق را صريحاً عرض كنم و خدا را شاهد ميگيرم در وجود جناب بهشتي هم چنين تفكري و چنين رويهاي نيست، هر كسي ميخواست صحبت بكند بدون كوچكترين اعتراض و جلوگيري تا آخر آزادانه حرفش را ميزد و اين تهمت هائي است كه بعضيها بدون دليل و ناروا به ديگران ميزنند، خوب نميشود، كه جلو دهان كسي را گرفت اين هم به حساب آنها خودش يك نوع آزادي است انتقاد حق مسلم هر انسان است و هر انساني حق دارد آنچه كه به نظرش ميرسد از مجراي تقوا نسبت به ديگري هر چه ميتواند انتقاد بكند هيچ اشكال به انتقاد وارد نيست.
و انتقاد غير از انتقام است اين يك اصل كلي است كه بايد ما هميشه بدانيم مخصوصاً خود قرآن درباره اصحاب كهف انتقاد كرده و ميفرمايد وقتي آنها را خداوند از خواب گران بيدارشان كرد بعد ميفرمايد كه: «و كذلك بعثناهم ليتسائلوا بينهم» به اين علت است كه آنها مبعوث شدهاند كه با هم تسائل كنند از همديگر سؤال بكنند چون سؤال عامل تكامل و به جريان اندازند.
فكر است از اين جهت كه اين موضوع پيش نيايد براي كسي كه انتقادي كردم و الان هم انتقاد به نظرم برسد خودداري از آن نميكنم و حقيقت را ميگويم و در فكر كسي گمان نرود كه جو جلسه طوري است كه هيچكس جرأت و حق حرف زدن ندارد، نه اينطور نيست هر موقع چيزي به خاطرم خطور بكند و بدانم اينجا بايستي انتقاد بكنم، بدون پروا بر ميخيزم و انتقادم را ميكنم يعني در حقيقت اين مطلب در همه آقايان صدِ ميكند و همه در هر موقع، انتقاد به نظرشان رسيد انتقاد خودشان را بيان فرمودند.
در آن زمينه كه آنروز انتقاد كردم بايد عرض كنم كه حالا هم انتقاد دارم و در آن اصل گفتم كه بگذاريد هر كسي حرفش را بزند بعد هم جناب آقاي منتظري در اطراف آن براي من توضيحي دادند ولي به هر جهت باز من اصل انتقاد را داشتم، از آن جهت كه مبادا از گفته من سوء تعبيري بشود و ديگران هم ميخواهند آن انتقاد را و آن متن را چوب اغراض شخصي خودشان براي كوبيدن به سر ديگري، آنرا خدمتتان بنده عرض كردم كه كاملا بايد هشيار باشيم زيرا اگر بي توجهي بكنيم ممكن است وضع ما را دگرگون بكند و السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.
اكرمي ـ عرض ميشود كه مقدار زيادي از ناحيه مطبوعات بر عليه مجلس هست البته نه همه مطبوعات متأسفانه تمام انتقادات از هر گروه و از هر دسته را مينويسند و تاكنون كمتر به نمايندگان مجلس خبرگان توجه كردهاند خود بنده دو بار مقاله نوشتم و به روزنامه اطلاعات دادم ننوشتهاند و به روزنامه حزب جمهوري نوشتم دادم درج نكردند از آن جهت خدمتتان عرض بكنم عليه ما خيلي مسائل هست و توطئه ميشود و هر چه ما مقاله بدهيم كه در روزنامهها چاپ بشود و مردم مطالعه بكنند و افكارشان نسبت به مجلس روشن بشود هيچكدام اينها را ننوشتهاند.
پرورش ـ عرض ميشود كه صداي برادرمان آقاي اكرمي را شنيدند فقط در دنباله گفتار ايشان يك چيزي هست كه اگر جناب آقاي يزدي اجازه بدهند بنده آن را بياورم اينجا خدمت آقايان ارائه بدهم بد نيست، و خيلي هم بجاست بعضي از برادران ما صرف وقت كردهاند چنين چيزي را تهيه كردهاند و به صورت آلبوم در آوردهاند.
شما در اين آلبوم و مندرجات آنرا ملاحظه ميفرمائيد اينجا كليه گروههائيكه قبل از تأسيس مجلس خبرگان تا الان شروع به كار شكني كردهاند و دشنامهاي كوبنده و فحشهاي ركيك دادهاند كه همه اينها در حد يك موجود پست است از اين حرفها در كلامش راه پيدا نخواهد كرد، همه در اين آلبوم است و آقايان ميتوانند مشاهده فرمايند كليه آنچه را كه از ابتدا آنها عليه مجلس شروع به توهين و اهانت نمودهاند و در ارگانهاي مختلف خودشان در روزنامهها و در جرايد كه البته بيست و دو گروه تا حالا اينجا (توي آلبوم) جمع شده است (ناطق آلبوم را به آقايان نمايندگان نشان دادند) ببينيد به اين صورت همه آقايان و برادران ميخوانند و ارزيابي هم ميكنند و اين تهمتها را كه در اينجا نوشته است البته ممكن است بعضي در جو جلسه نباشند پارهاي از محتويات مندرج اين آلبوم را قبول بكنند و بپذيرند ولي خدا گواه است كه چه نسبتهاي عجيب و غريب و ناروا و چه تهمتهاي عجيب و غريب و چه طغيانهائي كردهاند، بيست و دو گروه در تمام ارگانهاي مختلف خودشان و در روزنامه هايشان و در جرايدشان تمام اين تهمتها را به مجلس خبرگان نسبت دادهاند، اين است معناي سانسور و در حقيقت اين است معني اختناِ، و تمام اين تهمتهاي سنگين را در روزنامه هايشان مينويسند كه واقعاً خواندن آن شرم آور است كه تمام اينها و هر چه دلشان بخواهد مينويسند باز هم فرياد و ناله در ميآورند كه آقا در مجلس خبرگان آزادي نيست و در حال اختناِ و سكوت است هيچكس را نميگذارند حرفش را بزند اين مثال شبيه آنست كه، دزدي نصف شب به خانة كسي ميرود و تمام اثاثيه را جمع آوري ميكند و اسلحه به روي اهل خانه ميكشد آنوقت اگر يكي پشت سر آن دزد را بگيرد و يا ضربهاي به او وارد بكند و بگويد به او كه برادر چه كاري است كه انجام ميدهيد آقا دزده داد و فرياد ميكند كه اصلا از آزادي خبري نيست چرا نميگذارند كه من كارم را بكنم، آزادي يعني اينكه آقا دزده را بگذارند تمام لوازم و اثاثيه منزل را ببرد و صاحب خانه همانطور نگاه كند و دم در نياورد كه مبادا سلب آزادي از دزد بشود.
بنابراين ممكن است تمام برادران خبرنگار و مخبرين و يا بعضي از آنها الان در اينجا باشند ميتوانند اين بيست و دو ارگان خبرهاي مختلفي كه در اين آلبوم هست ملاحظه كنند و ببينند در آن چه نوشته شده است و اگر حاضر باشند در اختيارشان گذاشته ميشود فحش و تهمت هائي كه زده شده موجود است و متأسفانه و البته شايد بگويم كه يكي از تقصيرهائي كه به عهدة ما بود اين بود كه اينها را ما قبلا بررسي نكرديم البته بررسي شده بود اما در نطقهاي قبل از دستور نيامديم بگوئيم و حالا من به عنوان يك برادر از كلية عزيزان موجود تقاضا و خواهش ميكنم گروهها و ارگانها جو را مسموم كردهاند البته نه جو كلي مردم را جوهاي موضعي را مسموم كردهاند.
برادران و خواهران دانشآموز، دانشجو، تحت تأثير تبليغات سوء آن گروهها البته يك مقدار فضاي فكريشان مسموم شده است اينكه شما بعد از تمام اين قانون اساسي و همه هم ميدانيد رسالت سنگيني كه هست از طريق رسانههاي گروه خبري راديو و تلويزيون و از طريق مجالس عمومي آنچه كه مضمون و عبارات قانون اساسي هست و مستدل است و روي اين قانون اساسي زحمت كشيده شده براي مردم بيان فرمائيد تا افكار عمومي روشن گردد و واقعيات را بدانند براي اينكه حتي برادران عزيز بدانند كه نسبتهاي ناروائي و چه تهمتهاي بدي داده شده، ديدن اينطور مسائل و قضايا براي همه ضروري و لازم است اميدواريم بتوانيم در اختيار همگان قرار بدهيم و مجالي داشته باشند يك تعدادش را لااقل مطالعه فرمايند و از نظرهاي گروههاي مختلف و تهمت هايشان و اهانت هايشان آگاه بشوند.
اميدواريم خداي بزرگ به همه توفيق عنايت فرمايد و بتوانيم نسبت به انجام وظايف محوله خويش در راه مقدس عاليه اسلام و به ثمر رساندن اين انقلاب عظيم ملي بيش از پيش كوشا باشيم.
ممنون و متشكرم ديگر عرضي ندارم.
رئيس (منتظري) - ممنون و متشكر موفق باشيد ان شاء اللّه، آقاي هاشمي نژاد مطلبي داريد به عنوان ناطق قبل از دستور بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم.
عرض ميشود به خدمت برادران عزيز شايد من به قدر هفت هشت دقيقه از جناب آقاي منتظري تقاضا كردم اجازه بفرمايند كه يك توضيحي هست كه آنرا خدمت آقايان بيان نمايم و اين توضيح از زبان همة همكاران عزيز هست كه در اينجا تشريف دارند مكرر در مكرر جناب آقايان منتظري و دكتر بهشتي مسئوليت جلسه را داشتند تذكر دادند كه هر گوينده ايكه در اينجا سخن ميگويد نظر خودش را بيان ميكند بلكه آنچه كه در تخيلات و در افكارش هست همان را بيان ميكند و نظر فرد نظر جمع نيست و از همه شنوندگان و بينندگان تقاضا شده بود تعبيرات افراد را به حساب خودشان بگذارند نه به حساب اسلام و نه به حساب جمع نمايندگان.
پريروز يكي از برادران ما كه در اينجا صحبت ميفرمودند و در تعبيرشان شايد اين تعبير براي تعدادي برادران و خواهران ما ناخوش آيند و ناگوار بود جناب آقاي فاتحي يك مطلبي را ميفرمودند در مفهوم صحبتشان يك نكتهاي و يا يك تعبيري وجود داشت كه دنبالة آن تعبير تلفنها و اعتراضات متعددي از طرف خواهران به اينجا شد و خوشبختانه امروز هم يكي از خواهران تلفني در همين زمينه اينجا كرد و من با آن مواجه بودم پس از گفتگو توانستم با آن خواهر عزيز در صحبت به تفاهم برسم.
ترديدي نيست كه انقلاب ما يكي از اثرات عميقي كه در سراسر زندگي ملت ما باقي گذاشت در رابطه با زن در جامعه ما بود.
ما هنوز يادمان نرفته است كه دو سال يا سه سال قبل حقوِ مسلم مشروعي كه براي زنان با فضيلت و با تقوا و مسلمان و متعهدمان در اين مملكت وجود داشت بعضي از افرادي در اين كشور بودند كه از دادن چنين حقوِ و امتيازي كه حق مسلم آنها بود از دادن آن حقوِ براي خواهرانمان امتناع ورزيدند.
ولي اين انقلاب آن چنان توانست راه را براي استفاده خواهران تا جهت رسيدن به حق مشروعشان باز بكند كه در مرحلهاي قرار گرفته كه براي ما در گذشته قابل تصور نبود و ميليونها نفر ايراني با چشم خودشان از تلويزيون ديدند كه خواهران مسلمانمان در كنار امام پشت ميكروفون ايستادند و در برابر دهها هزار نفر جمعيت صحبت كردند و مطالب حق اسلامي خودشان را بيان كردند و الان در نوع مراحل و حركت انقلاب جامعه ما از بركت وجود زنان استفاده كرده و ميكند و نقش آنها در انقلاب ما تا آنجا بود كه حتي در يكي از ديدارها امام صريحاً به خواهرانمان فرمودند كه نقش شما در اين انقلاب بيشتر از مردان بوده است اين تعبير امام بود و از آنها خواهش ميكنم كه باز آن اصلي كه كراراً رويش صحبت شده است كه هر حرف هر كسي را به حساب همان كس بگذارند و مسئوليت هر تعبيري مربوط به شخص گوينده است، نه در رابطه با جمع.
خواهران ما در تلويزيون ديدند كه در همانجا تعدادي از نمايندگان برخاستند و به آن تعبير اعتراض كردند و منجمله خود من در آنجا برخاستم و اعتراض كردم از اين نظر خواستم از آن تعبير از محضر خواهران پوزش بطلبم و مطمئن باشند كه در اين رابطه ميزان براي آنها بيان و نظرات امام است و آنها ديدند و دنيا ديده است كه امام در برداشتي كه از زن و از حقوِ زن و نقشي كه زن در انقلاب اصيل جامعه ما داشت تا كجا بود و تا چه حد بود آنچه را كه ميتوانند به حساب اسلام بگذارند.
گفتههاي امام در اين رابطه بود كه در سراسر جهان پخش شد و نمايندگان ديگري كه در اينجا تشريف دارند هر كدام مسئول كار خودشان و وظيفة خودشان هستند و اجازه ندهند از چنين مسائلشان كه پيش ميآيد احياناً خداي نكرده ديگران سوء استفاده كنند و زمينهاي باشد كه بشود از آن بهره برداريهاي نادرستي بشود اميدوارم كه ما زنانمان و مردانمان طبق موازين اسلامي در اين حركت كلي انقلاب به پيش برويم هم اكنون خواهرانمان در كنار برادران انقلابي مان در داخل سفارت سابق آمريكا و لانة جاسوسي آمريكا در اين كشور به كارشان مشغول هستند و اشغال اين لانه جاسوسي به وسيله برادران و خواهرانمان هر دو انجام شد و من شب اول در آنجا ناظر بودم كه به محضر آنها رفتم و شرفياب شدم در حاليكه تعدادي از خواهرانمان سلاح بدوش داشتند مشغول پاسداري بودند در دل شب با حفظ همه موازين و اصول اسلامي والسلام.
رئيس (منتظري) - بسيار متشكر، آقاي فاتحي مطلبي داشتيد بفرمائيد.
فاتحي ـ ميخواستم ضمن تأييد مطالب جناب آقاي هاشمي نژاد كه نظر به تعبير بوده است بنده نظرم همين است كه «من عمل صالحاً من ذكر اوانثي فلنحيتنه حيوة طيبة» از نظر عمل اكتسابي بين زن و مرد فرِ نيست و حتي زن ميتواند از نظر تكامل روحي تا به آن حد برسد كه از مرد هم بالاتر بزند و به مقام والاتري ارتقاء پيدا كند و اما بحثي كه آنروز داشتم بنده اينطور به عرض رساندم گفتم به طور كلي عواطف در زن بيشتر است و حالت تفكر و تعقل در مرد بيشتر است و آن يك مسأله طبيعي است كه تمام افرادي كه در بررسيهاي روحي و فكري و جسمي و بدني زن و مرد بحث كردهاند و مطالعه كردهاند اين معني را گواهي ميكند و بحثمان اين بود كه در اسلام هم آنچه كه مربوط به حكومت قضاوت است در اسلام اين معني را نظر داريد كه...
هاشمي نژاد ـ آقاي فاتحي خواهش ميكنم بنده آنطوري كه بايستي تعبير شود تعبير كردم ديگر شما بيش از آن تعبيرش نكنيد.
فاتحي ـ در نظر داريد كه همانطوريكه امام فرمودند اگر اين زنها نبودند و مردها را وادار نميكردند اين انقلاب ما به ثمر نميرسيد، اين زنان بودند كه مردان و جوانان و جگر گوشة خودشان را آنچنان تربيت ميكردند و تحريك ميكردند كه اينها به ميادين بروند و در مقابل مسلسلها و سنگرها قرار بگيرند و انقلاب مقدس اسلامي را به ثمر برسانند اين سوء تفاهمي بود ان شاء اللّه منتفي شد.
رئيس (منتظري) - خيلي ممنون، عرض ميشود با اين تعداد چهل و هشت نفر جلسه رسميت خودش را اعلام ميكند جلسه رسمي است.
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم.

بسم اللّه الرحمن الرحيم.
ضمن طومارهاي زيادي كه از تهران و از نقاط مختلف كشور به عنوان پشتيباني از رهبر انقلاب امام خميني و از مجلس خبرگان و قانون اساسي رسيده است يك طوماري هم به وسيلة برادرمان جناب آقاي فاتحي از اهالي محترم قروه و سريش آباد رسيده است كه در حدود بيست هزار امضاء دارد به عنوان پشتيباني از مصوبات مجلس خبرگان، ما ضمن تشكر از همة برادران و خواهران مسلمان كه با عنايت خاص خودشان به اين مجلس توجه دارند ضمن تشكر از آنها از خداي بزرگ خواهانيم كه وظيفهاي را كه خدا و ملت بزرگ و مسلمان ايران به عهده ما محول نموده است بتوانيم به خوبي انجام بدهيم.
ضمناً ميخواهم خدمت آقايان عرض بكنم و آنهائي هم كه خارج از مجلس هستند به همين وسيله صداي من به آنها برسد كه آخرين جلسه ما روز پنجشنبه تمام ميشود.
(يكي از نمايندگان ـ جناب آقاي منتظري پيش از ظهر پنجشنبه...)
اجازه بفرمائيد عرض ميكنم ما براي اينكه مقدمهاي كه نوشته شده است بررسي كنيم و اصلاح كنيم و همينطور براي اصول مصوب يك بررسي نهائي داريم فردا صبح و عصر كميسيون مشترك هست تقاضا ميكنم از آقايائيكه در جلسه حاضرند و آنهائيكه خارج از مجلس هستند توجه داشته باشند براي بررسي نهائي اصول مصوب و همچنين براي بررسي مقدمهاي كه نوشته شده در كميسيون مشترك صبح و عصر فردا چهارشنبه بيست و سوم آبان حضور پيدا نمايند از آقايان محترم چه آنهائي كه حاضرند و چه آنها كه غايبند تقاضا ميشود همه در كميسيون مشترك صبح و عصر شركت كنند و زود هم تشريف بياورند چون كارمان خيلي زياد و فشرده است و ميخواهم ان شاء اللّه فردا شب تمام اين كارها را تمام كنيم يعني بررسي مقدمه و بررسي مختصري هم براي اين اصول داريم، بررسي اينها تمام بشود يك قسمت از اصول بررسي شده است و يك قسمت از بررسي اصول هم باقيمانده است و براي پنجشنبه قبل از ظهر ساعت نه آخرين جلسه علني در اينجا تشكيل ميشود از همة آقايان نمايندگان مجلس خبرگان انتظار داريم در هر جاي كشور هستند اين زحمت به خودشان هموار كنند و قبول زحمت نموده و براي قبل از ظهر روز پنجشنبه پس فردا ساعت نه صبح در جلسه علني تشريف بياورند و براي اينكه آخرين جلسه است و ميخواهيم ان شاء اللّه قانون اساسي تنظيم شده به امضاي آقايان نمايندگان برسد و در اختيار ملت عزيز ايران گذاشته شود بنابراين از آقايان انتظار داريم اگر كاري هم دارند آنرا كنار بگذارند و تعطيل كنند و در جلسه علني پس فردا (روز پنجشنبه) تشريف بياورند و توجه هم داشته باشند كه در جلسه علني پس فردا ديگر هر كسي باز روي هر عبارت اظهار نظر بكند و اظهارات و نظرات آن شخص مورد توجه قرار بگيرد.
هر كس نظري دارد فردا روز چهارشنبه در كميسيون مشترك صبح و عصر شركت كند و نظرات خودش را بگويد بعداً باز پس فردا نگويند ما نبوديم براي اينكه ادامه جلسه ديگر براي ما ميسور نيست.
البته آقايان اين نكته را توجه داشته باشند در اين بررسي نهائي تغيير ماهوي در اصول داده نميشود بلكه مثلا شايد كلمهاي «و» را جلو، عقب داده شود كه هيچ به معني و ماهيت و به محتوا ضرر نميزند خلاصه آقايان مطمئن باشند كه ما نميخواهيم بيائيم به ماهيت و در معناي اصل تغيير و تحول بدهيم، بعضيها يك اصل تازهاي و يا طرح تازهاي بياورند به تصور اينكه ما شايد بخواهيم يك اصول قانون اساسي درست كنيم نه چنين نيست.
قانون اساسي را قبلا طرح و بررسي كرديم و مدت سه ماه اين اصول را بررسي كرديم كسي فكر نكند همه اينها خراب است و بايد دور ريخته شود و ميخواهيم از نو يك قانون اساسي تازهاي درست كنيم و مجلس خبرگان جديدي تشكيل بدهيم نه اينطور نيست.
اين براي ما اساسي و عملي نيست بنابراين غير از اين چهار اصلي كه داريم در اين جلسه مطرح ميكنيم و ان شاء اللّه در همين جلسه كارش تمام ميشود ديگر ما اصلي نوي نداريم و اصل تازهاي و عبارت تازهاي كه براي تتميم يا مثلا فرض بفرمائيد براي تجديد نظري اگر در آينده لازم باشد باز ممكن است ان شاء اللّه در آينده مجلس خبرگان تشكيل بدهند و هميشه قانونهاي اساسي، متمم هم داشته است براي اينكه ما همه بشريم و غير از معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين همة ما جائز الخطاء هستيم و نميتوانيم بگوئيم كه خطا نميكنيم ولي آقايان آن اندازهاي كه قدرت و توانائي و امكان داشتند به پيشنهادهاي قانون اساسي كه اشخاص مختلف ارسال نموده بودند به آنها مراجعه كردند و بررسي و تحقيق به عمل آوردند و بالاخره بدون اينكه فشاري و يا زوري باشد و با اكثريت آراء كه دو سوم مجموع نمايندگان است يعني چهل و هشت نفر همه اصول تصويب شد.
ما اگر يك اصلي چهل و هفت رأي ميآورد آن اصل را رد ميكرديم و تصويب نميكرديم با اكثريت چهل و هشت رأي يعني هر يك از اين اصول چهل و هشت نفر اقلا رأي دادهاند اين اقلش هست والا بعضي از اصول به اتفاِ آراء تصويب شده و بعضي از اصول اكثريت خيلي قاطع داشته است خلاصه قريب به اتفاِ آنچه كه كمتر از همه رأي داشته است، از چهل و هشت رأي كمتر نبوده است بنابراين اين اصول به تصويب آقايان نمايندگان خبرگان كه نمايندگان محترم ملت ايران بودهاند رسيده است فقط روز پنجشنبه براي امضاء كردن اصول است كه در دسترس خواهران و برادرانمان بگذاريم ان شاء اللّه اميدواريم كه هم در كميسيونهاي مشترك فردا روز چهارشنبه صبح و عصر آقايان نمايندگان شركت ميكنند و هم در جلسه علني روز پنجشنبه پس فردا از ساعت نه قبل از ظهر اينكه گفتيم زنها دخالت نكنند نه از باب اينست كه يك حقي از آنها گرفته شود بلكه از جهت اينست كه اينكارها كه مردها انجام ميدهند مسئوليت و بار سنگيني است و از اين لحاظ است كه نميخواهند بار سنگيني بدوش زنها بگذارند والا حق خانمها محفوظ است و حرمت و احترام آنان محفوظ است اصولا اگر زنها نبودند مردها از كجا بوجود ميآمدند همين زنها و خانمها بودند كه جوانان را براي انقلاب تشويق ميكردند.
آقاي حجتي كرماني بفرمائيد.
حجتي كرماني ـ آن طرحي كه ما داده بوديم، به مردم وعده داده بوديم كه آنرا در مجلس طرح ميكنيم، بعضيها مراجعه ميكنند كه چه وقت طرح ميكنيد؟ رئيس (منتظري) - در كميسيون كه طرح شد، من خودم هم نظري داشتم آقاي حجتي، بعد ديدم در كميسيون اكثريت نياورد.
طرح را وقتي ميشود به جلسه علني آورد كه اكثريت در كميسيون رأي بدهند و متأسفانه اين طرح را شما وقتي داديد كه اصول قانون اساسي تصويب شده بود و اگر اين طرح در آن بخواهد مطرح بشود بدين معني است كه ما بايد اقلا سي اصل از اصول تصويب شده را به هم بزنيم، كه در واقع ميشود قانون اساسي جديدي.
بنابراين من از شما خواهش ميكنم كه ديگر آن طرح مسكوت عنه بشود و گرنه بايد از نو معركه بگيريم.
(حجتي كرماني ـ پس اقلا...)
ميدانم نظر شما شوراي جمهوري بوده منتها با يك تركيب خاصي، خود من هم نظرم شوراي جمهوري بود و در آن پيش نويس هم كه نوشتهام را هم مطرح كردم البته شما و آقاي غفوري زحمت كشيدهايد.
نظري است و نظرتان هم محترم است ولي الان ديگر اين معني را نميشود مطرح كرد، يعني اكثريت نميآورد.
(يزدي ـ در جلسه مشترك هم مطرح شد.)
در جلسه مشترك هم من حرفهايم را زدم.
هم شما طرحتان را گفتيد و ديديم اكثريت نميآورد و ما بنا را بر اين گذاشته بوديم كه وقتي اكثريت حاصل نشد ديگر اينجا بحث نكنيم.
اجمالا براي برادران و خواهران ايران هر جا كه هستند توضيح ميدهم كه طرحي را كه جناب آقاي غفوري و جناب آقاي حجتي داشتند، شوراي جمهوري بود آنهم به ترتيب خاصي كه يازده نفر باشند خود منهم نظر داشتم به شورائي بودن اما نه به آن ترتيب ولي در كميسيون مشترك مورد تصويب قرار نگرفت و بنابراين ما تشكر ميكنيم كه شما زحمت كشيديد و طرحتان را ارائه كرديد.
حجتي كرماني ـ پس ترتيبي بدهيد كه مردم مطلع بشوند.
رئيس (منتظري) - حالا اجازه بدهيد دستور جلسه را...
كريمي ـ اجازه بفرمائيد منهم يك كلمه اضافه كنم (با اجازه شما و آقايان) اين طرح را اكثر آقايان مطالعه كردند و بنده هم مطالعه كردم و تنها عذر بنده و ساير رفقا كه اطلاع دارند، اينست كه ما يك تركيبي براي قانون اساسي پيش بيني كرديم و تصويب شد و چون وقت نداريم اينرا مطرح نميكنيم.
اين طرحي است كه بنده مطالعه كردم و عدهاي از آقايان هم مطالعه كردند ولي نپسنديدند و اگر هم اطلاع بشود باز هم رأي نميآورد.
فارسي ـ آراء موافق هم به ده رأي نرسيد.
حجتي كرماني ـ در هر صورت در اختيار مردم بگذاريد.
رئيس (منتظري) - حالا اجازه بدهيد بپردازيم به دستور جلسه.
كرمي ـ ما الان چهل و نه نفر هستيم و بايد چهل و هشت رأي موافق داشته باشيم تا اصلي تصويب شود شما چطور با اين عده اصول را مطرح ميفرمائيد؟ بهتر است كه اين دو ساعت (از ساعت چهار تا شش) را برويم به كميسيون مشترك و مقابله بكنيم نشستن در اينجا فايده ندارد.
رئيس (منتظري) - آقاي عضدي طوماري دارند به امضاء بيش از دويست و پنجاه دانشجو رسيده كه ايشان به خاطر تشويق دانشجويان ميخواهند به نظر آقايان برسانند و چند دقيقهاي توضيح بدهند.
بفرمائيد آقاي عضدي.
سبحاني ـ بعضي از اين اصول مسلمات است و در جلسه از اصول مسلم تلقي شده فقط بعضي ممكن است نباشد.
مكارم شيرازي ـ از اصل ما قبل آخر كه مخالف ندارد شروع بفرمائيد تا آقايان هم برسند.
عضدي ـ طوماري است كه آقايان دانشجويان آوردهاند و دويست و پنجاه امضاء دارد.
آنان خواسته هائي دارند كه من عيناً روي كاغذ آوردهام و ميخوانم در قانون اساسي بايد اصول اقتصاد اسلامي منظور گردد.
ما دانشجويان دانشگاه تهران از نمايندگان شوراي خبرگان تقاضا داريم كه اصول زير را كه در سمينار بررسي اقتصاد ايران و اقتصاد اسلامي مطرح گرديده است به شرح زير در قانون اساسي منظور گردد:
1ـ اقتصاد جمهوري اسلامي ايران بايد از هرگونه آثار سرمايه داري و شبه سرمايه داري و استثماري تصفيه گردد.
بدين منظور بايد انقلاب اقتصادي در تمام شئون كشور به وجود آمده استقلال يابد.

2ـ تمامي عوامل توليد كه توليد انبوه ميكنند در مالكيت امام و امت باشد و زير نظر شورايعالي اقتصادي اداره ميشود و منافع آن بايد در جهت منافع عموم به كار رود.

3ـ براساس اصل ولايت فقيه تمامي اموال در تحت ولايت امام و نايب امام قرار دارد و وي با مشورت با شوراي اقتصادي در مورد آنها تصميم ميگيرد و همچنين حداكثري براي ثروت افراد تعيين مينمايد.

4ـ ابزار توليد صنعتي در مالكيت عمومي است و هيچ بخش خصوصي نميتواند آنها را به مالكيت خود درآورد و فقط ابزار توليد دستي و ابزار توليدي ماشيني كوچك شامل اين قانون نميشود.

5ـ براي تمامي آحاد ملت بايد كار مولد ايجاد نمود تا هر كس بتواند براساس استعداد و انتخاب خود كار مناسب را برگزيند و دولت اسلامي بر اين اساس وظيفه دارد نيروي انساني را در جهت برآوردن نيازهاي اقتصادي جامعه اسلامي برنامه ريزي نموده و آموزش و تخصص دهد ولي مالكيت ابزار توليد مطابق قوانين فوِ خواهد بود.

6ـ توليد و واردات و صادرات كشور را بايد شورايعالي اقتصادي براساس موازين اسلامي برنامه ريزي نمايد و به گونهاي كه تمامي نيازهاي ضروري عمومي به حد كفاف تأمين گردد و اقتصاد كشور در جهت هدفهاي اسلامي رشد كند.

7ـ ربا براي هميشه ممنوع است و بيع و نظام بازار و سيستم توزيع كالا بايد براساس اقتصاد اسلامي برنامه ريزي شود.

8ـ توزيع ثروت بايد عادلانه باشد و حاصل كار هر كس به خودش برگردد و اختلاف فاحش درآمدها از بين برود.
اجازه بفرمائيد يك توضيح كوچكي بدهم.
ما خيلي از اين خواستههاي دانشجويان عزيز را در بخش اقتصادي آورديم و فقط يكي، دو مورد است كه نيامده و درباره آنها هم به اندازه كافي در اينجا بحث شده آقاياني كه اين جا هستند اكثراً صاحب نظر هستند هم در اقتصادي اسلامي، هم در فقه و هم در اقتصاد كلاسيك و دانشگاهي، بنابراين روي اين يكي دو خواسته كه نيامده به قدر كافي بحث شده گذشته از اين، در گروه اقتصاد آقاياني كه تشريف داشتند ضمن اينكه خودشان اكثراً صاحب نظر بودند پيشنهادات رسيده را نيز بررسي كرده و از صاحبنظران اقتصاد چه اقتصاد اسلامي و چه اقتصاد غير اسلامي دعوت كرديم و خيليها آمدند به جلسه ما و همين حالا چند تا از آقايان اينجا هستند.
آقاي موسوي اصفهاني اينجا تشريف دارند.
يكي از برادران مصاحبه كردند و خود ايشان به گروه ما تشريف آوردند بدون آنكه پيشنهاد بدهند كه مثلا اين اصل بايد حذف بشود يا اصلي بايد اضافه بشود فقط نظر ايشان روي كلمات و جملات بود.
موسوي اصفهاني ـ آقاي عضدي اسم ببريد مانعي ندارد.
عضدي ـ چون من تصميم دارم پاسخ بدهم و در همان روزنامه مقاله بنويسم لزومي نميبينم كه اسم ببرم.
حجتي كرماني ـ آنكه توي كميسيون بود غير از اين بود كه تصويب شد.
عضدي ـ عرضم اينست كه آن آقاياني كه در آن كميسيون هستند همه ميدانند كه كساني هستند كه در فقه تبحر دارند هم در اقتصاد كلاسيك و هم خواستههاي دانشجويان عزيز اكثراً در اصول ما آمده و آن چند مورد كه نيامده (تكرار ميكنم) بحث شده بود و دليل قانع كنندهاي بوده كه نيامده و آنان ميتوانند مراجعه بكنند به صورت جلسات و باز هم پس از اين به اين مقالات پاسخ داده خواهد شد و آقايان خواهند رفت در تلويزيون تا اين اصولي را كه تصويب شده، توجيه كنند والسلام عليكم.

2ـ طرح اصل مربوط به صدور حكم يكدرجهاي منتظري ـ موفق باشيد ان شاء اللّه.
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم.
در اقتصاد اسلامي...
(حجتي كرماني ـ چند نفر آنجا بودند.)
(عضدي ـ آقاي علي تهراني بودند...)
(حجتي كرماني به شما ميگويند اكثراً هم در اينجا نبودند.
راست بگوئيد آقا.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي حجتي بحث نفرمائيد.
موسوي جزايري ـ اجازه بدهيد من عرض كنم در كميسيون آقاي موسوي اصفهاني بودند و آقاي دكتر عضدي هم كه متخصص اقتصاد هستند بودند.
عضدي ـ در هر حال عرضم اين بود كه خواستههاي دانشجويان عزيز را برايتان خلاصه بكنم و رفع زحمت بكنم.
رئيس (منتظري) -
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
با اجازه آقايان چون عده كمي تشريف آوردهاند از اين اصل ما قبل آخر ميخوانيم كه مختصر هم هست اصل «صدور حكم، يك درجهاي است در مواردي كه قانون طبق موازين فقهي تجديد نظر را تجويز نمايد» اين اصل مربوط است به باب قضا و فكر ميكنم حرفي هم رويش نيست.
(خامنهاي ـ من مخالفم.)
آقاي قرشي اشكال شما چيست؟ قرشي ـ بعد از «صدور حكم» كلمهاي اضافه كنيد مثلا «در دادگاههاي اسلامي».
رئيس (منتظري) - در باب قضا كه گذاشتيم معلوم ميشود مربوط به اصول قضاوت است.
آقاي خامنهاي بفرمائيد.
(خامنهاي ـ من مخالفم.)
آقاي غفوري بفرمائيد.
گلزاده غفوري ـ اولا اين اصل مربوط به قانون اساسي نيست و ثانياً در عمل اشكالاتي توليد ميكند و آن اعتبار قضائي را به خصوص با اين وضعي كه ما در پيش داريم و بايد رويش تجربه بشود از بين ميبرد.
رئيس (منتظري) - پس شما مخالفيد.
(غفوري ـ بايد در قانون محاكمات نوشته بشود.)
آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ بنده يك سؤال دارم، اينجا اگر توضيح داده شود «پس از بررسي كافي و اثبات جرم...
» رئيس (منتظري) - از جمله صدور حكم معلوم است كه قاضي كارش را كرده و حكمش را داده.
رشيديان ـ يك مسأله ديگر اين است با توجه به اينكه ما سابقه تجربه قضائي به صورت مدون نداريم، بهتر نيست كه يك مقدار تجديد نظر بكنيم؟ هاشمي نژاد ـ مشخص بشود كه اصلا از نظر رسيدگي چطوري است، يك درجهاي است يا دو درجهاي؟ رشيديان ـ آقا من از آقاي منتظري سؤال ميكنم اگر جوابي دارند ميدهند.
رئيس (منتظري) - «صدور حكم يك درجهاي است» يعني موضوع با همه مقدماتش به دادگاه كه ميرود، استماع دلايل و گواهي شهود و تمام مقدمات كه انجام ميشود آنوقت قاضي حكم ميكند، اين حكم قطعي است و ديگر قابل استيناف نيست، مگر اينكه از نظر موازين فقهي مجوزي براي تجديد نظر داشته باشيم چون حكم قاضي قاطع بوده و حكم فصل خصومت ميكند.
رشيديان ـ حالا اگر آن مجرم با سند كافي اعتراض كرد گفت كه اين حكم غير شرعي است چه ميشود؟ رئيس (منتظري) - اين بر طبق موازين فقهي معنايش اينست كه اگر يك جائي ثابت شد كه حكمي خطاست، تجديد نظر بكند.
رشيديان ـ پس اعتراض وارد ميشود.
صدوقي ـ اگر اعتراض مستند به دليل باشد، درست است.
رئيس (منتظري) - آقاي فوزي.
(فوزي ـ من مخالفم.)
آقاي مكارم بفرمائيد.
(مكارم ـ من موافقم).
آقاي رحماني بفرمائيد.
(رحماني ـ اين وقتي است كه موازين قضا بر طبق فقه اسلامي پياده شود، تصحيح بفرمائيد.)
ما فرض ميكنيم كه قوانين ما اسلامي است.
(رحماني ـ اينطور ميشود ديگر، وقتي كه موازين قضا اسلامي پياده شود.)
آقاي هاشمي حسيني بفرمائيد.
(هاشمي ـ موافقم.)
آقاي آيت شما موافقيد يا مخالف؟ دكتر آيت ـ توضيح است، ما اينجا نوشتهايم يك درجهاي مگر در مواردي كه قانون استثناء ميكند ولي ما يك مسأله ديوانعالي كشور داريم، درست است كه در ماهيت وارد نميشود، ولي يك وقت مانع آن كار نشود بعضي اوقات اعاده دادرسي داريم...
رئيس (منتظري) - اعاده دادرسي اگر بر طبق موازين فقهي درست باشد، عيبي ندارد.
خوب آقاي خامنهاي بفرمائيد به عنوان مخالف صحبت كنيد، البته مختصر و مفيد.
خامنهاي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
در طليعة اصل يك غلط بسيار بزرگ است كه نويسندگان اين را نميدانم چه فكري پيش خودشان كردهاند چون وقتي كه اين كلمه را ميگذاشتند من نبودم.
من ميخواستم سؤال كنم ولي حالا كه مخالفم نميتوانم سوال كنم بلكه بايد اعتراض كنم كه «صدور حكم يك درجهاي است» چه معني دارد چون «صدور حكم يك درجهاي است» يعني حكم يكبار صادر ميشود و اين جمله منظوري را كه ما داشتيم و در قانون هست و در قوانين كشورهاي ديگر هم هست نميرساند...
(صدوقي ـ اسلام را ميگويد.)
نه منظور اين نيست.
(موسوي تبريزي ـ منظور از نظر اسلام است.)
خامنهاي ـ (در خطاب به موسوي تبريزي) آقا من كه به اندازه شما ميفهم عجيب است، اجازه بفرمائيد آقا.
(صدوقي ـ مجتهد جامع الشرايط...)
اجازه بفرمائيد آقاي صدوقي روزهاي آخر است همه كم حوصلهاند و من هم كسالت دارم ميخواهم بحث به مشاجره نكشد.
دو كلمه بگوئيم و برويم.
من آن را كه فرموديد ميدانم «صدور حكم يك درجهاي است» اصلش بود «رسيدگي يك درجه است» آنكه شما ميفرمايئد مسأله، رسيدگي مجموعاً از وقتيكه دادگاه مشغول ميشود به پرونده و مراحل مختلف تا صدور رأي و فراغت، اين دوره رسيدگي ناميده ميشود و يك درجهاي است يعني پرونده يكبار مطرح ميشود.
هاشمي نژاد ـ اتفاقاً اين نيست.
رئيس (منتظري) - اجازه بفرمائيد صحبت كنند، چون موافق جواب خواهد داد.
خامنهاي ـ اگر من و جنابعالي يكديگر را نميشناختيم مطلب قابل درك بود ولي شما كه ميدانيد آن مقداري كه ميخواهيد توضيح بدهيد من ميدانم.
صدور حكم يك درجهاي است، منافات ندارد با اينكه رسيدگي چند درجهاي باشد، شما كه اين را نميخواهيد بگوئيد من منظور شما را ميدانم و ميگويم كه جمله مفيد منظور شما نيست، از اين بگذريم، رسيدگي در هر دادگاهي يك درجهاي است، يعني فقط يك دادگاه رسيدگي ميكند و به فرمايش ايشان حكم دادگاه قطعي است و به محكمه ديگر نبايد برود و اما ملاك شرعي كه ما داريم، ملاكي كه ما داريم و مقبول بنده هم هست، اين استثنائي كه فرموديد در فقه هم هست، به معناي اين است كه قاضي مجتهد كامل است و مجتهد بعد از آنكه ما به تسلط وي به موضوع حكم اعتماد كرديم صحيح نيست كه حكمش را به دست محكمهاي ديگر بدهيم كه آن را نقض كند، اينهم صورتهاي مختلفي دارد، آنجائيست كه قاضي باشد نه قاضي تحكيم، قاضي منصوب باشد و نصبش هم به لحاظ علم و جامعيتش است و نقض حكمش هم غير از اينكه شرعاً مخالف ادله است، اصلا، عقلا هم لغو است و قاضي است و حكمي روي موازين داده است، اما يكي در همين مصداِ كوچك ما بحث ميكنيم شما اين را براي يك دادگستري كه چهار هزار نفر مجتهد داشته باشد كه نميدهيد، مجتهديني هستند كه در حدود مقررات اظهار نظر ميتوانند بكنند و به آن تسلط عميقي كه مجتهد مورد نظر ما در فقه دارد، نخواهند رسيد، پس آن خطائي كه شما شق دومش را در نظر گرفتهايد و استثناء كردهايد منكر نيستيد كه مواردي خواهد بود كه قاضي اشتباه بكند، در فقه غير از اينكه در نامهاي از امام به شريح هست كه فرمود احكامت را به من عرضه كن، قبل از اجرا به من عرض كن، يعني احكام تو را نظر نهائي من قطعي خواهد كرد.
يعني حكم تو قطعي نيست، غير از اين ما در فقه داريم كه (يعني در عروه هست) از حكم قاضي شكايت به لحاظ عيب و علتي يا به لحاظ شخص قاضي، يعني صلاحيت شخصي به لحاظ تقوا و غيره، قابل رسيدگي هست، اينجا هم ما در نظر گرفتيم جز در مواردي، يعني استثناء كرديم.
پس اين به آن صورت قطعي نبود.
هاشمي نژاد ـ در اسلام اصل چيست آقاي خامنهاي؟ خامنهاي ـ اصل اين است كه اگر مجتهدي باشد جامع الشرايط، حكم او بدون ايراد و بدون استيناف باشد قطعي است و اين حرفي نيست كه شما بخواهيد حالا وضع كنيد، در دادگاهها هم اگر متضرر از حكم يعني آنكه محكوم شده (محكوم عليه) شكايت استينافي نكند يكدرجهاي و قطعي ميشود، ده روز مهلت دارد، پس قبول كرديد كه در صورت اعتراض يك مواردي هست، اعتراض با توجه به آن مطلب اولي كه بنده عرض كردم، يعني در خارج، قاضي، آن قاضي مورد نظر شما نيست و شما نميتوانيد همينطور احكام را يكدرجهاي بكنيد و دست قضاتي بدهيد كه خودتان ميگوئيد تسلط كامل ندارند، البته از جهت اخلاقي و غيره، ايرادي نداريم، صلاحيتهاي اخلاقي و شخصي هست، اما اگر شخصي پيدا شد و گفت حكم ايشان برخلاف شرع نبوده، شما اينجا يكي از دو كار را بايد بكنيد، يا استيناف قائل بشويد كه همان دو درجهاي ميشود يا قائل به استيناف نشويد كه در اين صورت خلاف شرع عمل كردهايد براي اينكه فقه هم اجازه ميدهد.
پس ما اساساً چيزي به عنوان اينكه يكدرجهاي باشد، ولو اينكه اعتراض هم بشود، نداريم و اينكه اعتراض نشود و يك درجهاي باشد الان هم هست براي اينكه استيناف و تميز در صورتي است كه متضرر از حكم اعتراض بكند، پس اين اصل چيزي را به دست نميدهد جز اينكه يك اصلي است كه جزو قانون اساسي نبايد باشد، آنهم به اين استحكام بعد يك نظامي را كه هنوز سامان نگرفته شما يكدفعه يكدرجهاي بكنيد و قاضي يكدرجهاي، يعني حكمي كه داد قطعي است ولو اشتباه كرده باشد.
قاضي را در دادگاه انتظامي تعقيب ميكنند ولي حكم را عوض نميكنند چون حكم قطعي ديگر قابل تعويض نيست.
(موسوي تبريزي ـ صدور حكم...)
(منتظري ـ اجازه بدهيد صحبت بكنند.)
حالا ميآيند جواب ميدهند.
خلاصه كلام آنرا كه شما فرموديد اولا خودش ناقض خودش است، يكدرجهاي بودن عملا در خارج، با توجه به واقع بيني كه بايد داشته باشيم، در دادگستري ايجاد اشكال خواهد كرد، يكدرجهاي در صورتي است كه اعتراض نشود، اين در فقه هست، لزومي ندارد بگوئيم و اگر اعتراض بشود به هر حال خواهد بود و اين دردي را دوا نميكند جز اينكه گره بزند.
يزدي ـ استثناء هم گذاشتهايد.
خامنهاي ـ استثنائي كه شما گذاشتهايد يكدرجهاي را خراب كرده من از بيان خودتان استفاده ميكنم.
رئيس (منتظري) - آقاي خامنهاي اگر كسي از شما سؤال ميكند جواب ندهيد.
آقاي يزدي موافق جواب ميدهد، شما جواب ندهيد.
خامنهاي ـ اجازه بفرمائيد قانون اساسي شما صد و شصت اصل بيشتر نيست يك چيزي بگوئيد كه مفيد فايدهاي باشد.
بنده نميگويم كه يكدرجهاي بالكل نباشد با توجه به اينكه ذيلش ناقض صدر است، و مهم نيست كه در قانون اساسي باشد بنده مخالفم كه در قانون اساسي باشد و اينرا بگذاريد كه بعداً در قانون مربوط بحث كنند.
رئيس (منتظري) - بسيار خوب، آقاي مكارم بفرمائيد به عنوان اولين موافق صحبت كنيد.
مكارم شيرازي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
بنده تعجب كردم از بحثي كه برادرمان آقاي خامنهاي در زمينه اين مسأله فرمودند براي اينكه سيستم قضائي اسلام تفاوت روشني با سيستم قضائي غربي دارد.
در سيستم قضائي غربي احكام، چند درجهاي هست همين اندازه كه در دادگاه صالحي حكم شد، تنها با تقاضاي يكي از متداعيين ممكن است دوباره در محكمه ديگري مورد بررسي قرار بگيرد ولي در اسلام چنين نيست، اگر در يك محكمه صالح حكم صادر شد ديگر مورد بررسي مجدد قرار نميگيرد، ولي اسلام در اينجا محكم كاري كرده از كميت دادگاهها كم كرده و بر كيفيت افزوده يعني شرايط قاضي را در سر حد بالا گرفته و آن شرايطي كه اسلام براي قاضي قائل شده، سبب ميشود كه حكم يك مرحلهاي استحكام احكام چند مرحلهاي را داشته باشد و عيوبش را نداشته باشد ما در همين مملكت خودمان كه سيستم قضائي آن سابقاً اقتباس از سيستم قضائي غرب شده بود، گرفتار همين مشكلات بوديم اشخاصي براي يك دعواي مختصر سالها در دادگستري سرگردان بودند، هم بودجه مملكت مصرف ميشد، هم اشخاص به حقشان نميرسيدند، هم گاهي بيش از آنچه از نظر مالي مورد دعوي بود، بايد خرج وكيل و آمد و شد بكنند، چه بهتر اينكه ما برگرديم به آن سيستم قضائي اسلام، كه هم مملكت را از بلاتكليفي نجات ميدهد و هزاران پرونده در دادگستري متمركز نميشود و هم با افزايش كيفيت دادگاه از نظر كميت صرفه جوئي ميشود و اصول اسلامي هم رعايت ميگردد.
و اما اينكه ايشان فرمودند كه من ميدانم كه ملاك اين حكم در اسلام اين است كه اگر قاضي جامع الشرايطي حكم بكند نميشود حكمش را نقض كرد اما اين قضاتي كه ما داريم ولو از نظر اخلاقي صالح هستند ولي از نظر اجتهاد و مراحل عملي اسلامي صلاحيت ندارند، اگر اينطور است پس برادر بفرمائيد اينها احكامش باطل است، اگر نرسد به حد نصاب لازم قضا حكم باطل است، اگر به آن حد نصاب گر چه قاضي مجتهد عادل و يا مأذون از طرف مجتهد باشد بنابر آن فتوائي كه اجازه ميدهند غير مجتهد مسأله دان هم متصدي قضا بشود بالاخره به حد نصاب لازم قضا در اسلام اين دادگاههاي ما رسيده يا نرسيده اگر نرسد احكام نامشروع و باطل است اگر برسد حكم قاطع و تقاضاي تجديد نظر ممكن نيست منتها عرض كردم اين عيبي نيست براي احكام قضائي اسلام چون آقايان ميدانند آنقدر شرايط و محكم كاري درباره قاضي شده است كه جبران ميكند كمبود كيفيت را از نظر افزايش كيفيت بنابراين وقتي ما قبول كنيم دادگاههاي ما براي آينده جامع شرايط اسلامي هست احكام آنها قطعي خواهد بود و تقاضاي استيناف نميشود داد، بلي اگر فسادي...
صدوقي ـ جناب آقاي مكارم اگر قاضي نباشد و حكم مرحلهاي باشد در دومي هم همين اشكال درش هست سوميش هم همين اشكال را دارد و اگر مرحله اولي تمام نيست استيناف هم تمام نيست و اين اشكال در همه جا هست.
مكارم شيرازي ـ ولي اگر فسادي در حكم پيدا بشود و قاضي جامع الشرايط نبوده باشد اگر مدارك قطعي بر ضد او پيدا بشود خوب اين مطلب را هم در فقه ما گفتهاند كه احكام قاضي را در بعضي شرايط ميشود ابطال كرد اما نه مثل سيستم سابق غربي كه تقاضاي استيناف بكنند كافي باشد براي تجديد حكم در اسلام تقاضاي استيناف به تنهائي كافي نيست بلكه يك مدارك قطعي بر نقض بايد باشد و اين امر هم كه در اين حالت استثناء پيش بيني شده ديگر چه جاي غصهاي است چون تصريح شده است جز در مواردي كه قانون بر طبق موازين فقهي تجديد نظر را تجويز مينمايد و اينكه برادرمان آقاي غفوري گفتند كه اين سبب ميشود كه دست و بال بسته شود با اين استثناء ابداً دست و بال بسته نميشود چون ما در قوانين آينده با موازين فقهي استثناء هايش را كنارش مينويسيم و اين جزء خيلي كلي هست و دست و بال را كاملا باز گذاشته است و يك جمله ديگر هم فرمودند و آخرين جمله است كه بنده عرض ميكنم درباره شريح قاضي و امثال او كه علي عليه السلام ميفرمود وقتي ميخواهي قضاوت كني قبل آنكه احكام را صادر كني بيا به من بگو كه معناي آن چند مرحلهاي بودن است در حاليكه مرحوم صاحب جواهر همين مسأله را متعرض ميشود و ميفرمايد اين دليل بر اين است كه اشخاصي بودند كه از نظر شرايط صلاحيت قضا نداشتند براي اينكه قضا و قضاوتش درست نبود امام ميفرمايد مدارك را بياوريد من قضاوت كنم بنابراين آن دادگاهي بوده است كه قاضي آن صالح نبوده است نه اينكه صالح بوده است و امام ميفرموده است تو قضاوت كه ميكني يك بار ديگر من بايد در آن تجديد نظر كنم و دو مرحلهاي و دو درجهاي بشود، و اين را هم در فقه ما معترض آن شدهاند، و نيز اين جمله را هم فرمودند كه بايد به جاي آن رسيدگي گذاشته شود در حاليكه رسيدگي ممكن است چندين بار بشود.
اما وقتي قاضي از نظر فقه اسلام (حكمت و قضيت) گفت ديگر قابل تجديد نظر نيست مگر در صورتهاي استثنائي خاص، بنابراين رسيدگي تعدد مراحلش مانعي ندارد اما حكم كه صادر شد ديگر قابل استيناف نيست مگر در آن مواردي كه در فقه استثناء شده است.
(صدوقي بسيار متين بود.)
پرورش ـ آقاي مكارم اگر در داستان شريح كه ميفرمائيد قاضي ناصالح بود چگونه امام او را منصوب ميكرد؟ مكارم شيرازي ـ قضاتي بودهاند كه قبلا منصوب شده بودند و نميشد تغييرشان داد و تنها علاج اين بوده است كه باشند و اما قضاوت قطعي نكنند.
خامنهاي ـ يا اينكه لزوم دارد كه جايش اينجا هست و يا اينكه اگر اينجا نباشد صدمهاي به جائي نميخورد.
مكارم شيرازي ـ عرض كنم سازمان قضائي ما بايد تغيير پيدا كند و فكر ميكنم جايش در قانون اساسي هست براي اينكه واقعاً تا به حال سازمان قضائي ما براساس چند مرحلهاي بوده و يك مرحلهاي بودن اصلا سازمان قضائي را دگرگون ميكند و آنچه دگرگون كنندة قانون اساسي باشد مسلماً بهتر است.
رئيس (منتظري) - آقاي موسوي تبريزي شما موافقيد يا مخالف.
(موسوي تبريزي ـ بنده موافقم.)
آقاي جوادي شما.
جوادي ـ من ميخواستم مطلبي را كه ممكن بوده آقاي مكارم يادشان برود عرض كنم ولي چون فرمودند ديگر عرضي ندارم فقط بايد بنويسيم «صدور حكم يكدرجهاي و غير قابل نقض است جز در موارد...
» چون در فقه دو مطلب است يكي اينكه تعدد درجه بر نميدارد يكي اينكه قابل نقض نيست اين دو مطلب در يك جا نبايد بيايد صدور كلمه يكدرجهاي و غير قابل نقض است جز در مواردي كه قانون طبق موازين فقهي آنجائي كه حاكم معزول ميرود و قاضي جديد ميآيد حق تجديد نظر از فقه اسلامي براي او هست.
رئيس (منتظري) - اين عبارت غير قابل نقض را اگر آقايان موافق هستند كه اضافه كنيم و با دست رأي بگيريم (هاشمي نژاد ـ احتياج به رأي با دست ندارد، اين موازين فقهي است.)
معنايش اين است و اين يك توضيح است.
(صدوقي ـ اين توضيح عيبي ندارد.)
اجازه بفرمائيد، آقاي غفوري بفرمائيد.
دكتر غفوري ـ حضرت علي عليه السلام در شرايط قاضي نوشته است كه قاضي ابا ندارد «من الخير الي الحق اذا عرفه» معلوم نبود خود قاضي هم اگر دلايل جديدي به دست آورد خودش حكم را ميتواند عوض كند و تجديد نظر كند صحبت سر اين است به گفته حضرت علي كه يك بيگناه چنانچه به مجازات برسد اين خيلي بيشتر از آن بدي دارد كه هزار نفر گناهكار بخشوده شوند.
رئيس (منتظري) - اگر بنا باشد اساس قضائي هم سست باشد و حكم، فصل خصومت نكند اين بدتر است اگر بنويسيم طبق موازين فقهي شامل همه چيز ميشود من براي رأيگيري ميخوانم.
يزدي ـ اين جمله غير قابل نقض را هم بياوريد.
حجتي كرماني ـ قاضي بايد مجتهد باشد حالا در وضع فعلي اجبار پيدا كرديم كه نود درصد قاضي هايمان غير مجتهد باشند آن وقت چه ميشود؟ رئيس (منتظري) - ما داريم قانون اساسي اسلامي را مينويسيم.
حجتي كرماني ـ ما الان قاضي مجتهد كه تمام مملكت را بپوشاند نداريم و عملا پنجاه، شصت درصد قاضي غير مجتهد داريم كه بايد معزول بشوند.
رئيس (منتظري) - اين شرايط قضات را در جاي ديگر نوشتهايم ربطي به اين اصل ندارد اگر همين قضات هم از طرف مجتهد جامع الشرايط اجازه داشته باشند همانها هم قاضي اسلامي ميشوند و باز حكم او يك درجهاي است.
هاشمي نژاد ـ ايشان ميفرمايند ما قاضي يكدرجهاي نداريم دو درجهاي داريم.
رئيس (منتظري) - اصل را براي گرفتن رأي ميخوانم.
فوزي ـ آن مسألهاي كه فرموديد مورد انكار نيست كه قاضي مأذون از طرف مجتهد باشد بتواند حكم بدهد قدر مسلم اين است كه خودش بايد فقيه باشد.
رئيس (منتظري) - ما در اين اصل شرايط قاضي را كه بحث نكرديم ما داريم در مورد يكدرجهاي بودن حكم بحث ميكنيم و ما راجع به حكم شرعي داريم صحبت ميكنيم ما داريم مطابق موازين اسلام قانون مينويسيم اصل خوانده ميشود.
رباني املشي ـ بعضي از آقايان شبهه دارند و ميخواهند رأي مخالف بدهند به خاطر اينكه شايد اين اصل شامل قضاوتهاي فعلي كشور يعني قضاوتهائي را شامل حكومت اسلامي نيست ميگويم اگر اين جلسه را بنويسيم به قضاوتهاي واجد الشرايط اسلامي بعد بنويسيم «...
صدور حكم يكدرجهاي...
» رئيس (منتظري) - ما در اصل 4 راجع به اين مطلب نوشتهايم اجازه ميفرمائيد.
موسوي تبريزي ـ اگر سيستم مملكتي ما در آينده سيستم قضائي اسلامي است اين همان حكم اسلامي است كه مقررات آن در كتب قضا آمده است تمام احكام شرع يكدرجهاي است و صدورش هم يك درجهاي است مگر آنجا كه «اذا علم خطاء القاضي يا خطاء الشهود» اينجا است كه دو درجهاي ميشود.
رئيس (منتظري) - مطابق اصل چهارم كه ما گذراندهايم تمام مقررات و قوانين جزائي مدني هر چه هست بايد مطابق موازين اسلام باشد يعني اگر مخالف اسلام است باطل است و ارزش ندارد بحث ما در چهارچوب اسلام است.
رباني املشي ـ صدور احكام اسلامي يكدرجهاي كه مانعي ندارد.
يزدي ـ اين مانع دارد يعني زشت است كه در قانون اساسي توضيح واضحات داده بشود هر كسي اين را بخواند به ما ميخندد رئيس (منتظري) - اصل را ميخوانم: «صدور حكم يكدرجهاي و غير قابل نقض است جز در مواردي كه قانون طبق موازين تجديد نظر را تجويز نمايد.
» لطفاً رأي بگيريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه آن به شرح زير اعلام شد) رئيس (منتظري) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و سه نفر، تعداد كل آراء پنجاه و پنج رأي، دو رأي به قيد قرعه خارج شد، موافق چهل و چهار نفر، مخالف چهار نفر، ممتنع پنج نفر، رد شد.

3ـ طرح اصل 84 رئيس (منتظري) - اگر آقايان اجازه بفرمائيد قبل از اينكه ما بقيه دستور را اجرا كنيم اين اصل را كه جلوتر تصويب كردهايم اصل پنجم با آن اصل هشتاد و چهار، يك هماهنگي لازم دارد اين را مطمئن هستم كه آقايان موافقت خواهند كرد چون اين دو اصل تصويب شده فقط ميخواهيم هماهنگ كنيم.
هر كدام از آقايان اين اصل را دارند ملاحظه ميفرمائيد.
«اصل 84 ـ هرگاه يكي از فقهاي واجد شرايط مذكور در اصل پنجم اين قانون از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شده باشد همانگونه كه در مورد مرجع عاليقدر تقليد و رهبر انقلاب آيت اللّه العظمي امام خميني چنين شده است اين رهبر ولايت امر و هم مسئوليتهاي ناشي از آنان را بر عهده دارد.
» از اين به بعد را دقت بفرمائيد ميآئيم سر اصل پنجم و اين يك اصلاح عبارتي است، ميخواهم اصل پنجم را با اين كه خواندم هماهنگ كنيم «در غير اين صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه كسانيكه صلاحيت مرجعيت و رهبري دارند بررسي و مشورت ميكند هرگاه يك مرجع را داراي برجستگي خاص براي رهبري بيابند ولو اكثريت نداشته باشند ولي خبرگان او را برجسته تشخيص دادند او را به عنوان رهبر به مردم معرفي مينمايند و اگر نه سه يا پنج مرجع واجد شرايط رهبري را به عنوان اعضاي شوراي رهبري تعيين و به مردم معرفي ميكند» پس مفاد اين اصل اين است كه اگر يكي از مراجع خودش اكثريت طبيعي دارد احتياج به خبرگان نيست و اگر اكثريت طبيعي نباشد مجلس خبرگان تشكيل ميشود اگر بين افراد يكي را ديدند برجستگي خاص دارد آن يكنفر را انتخاب ميكنند اينجا خبرگان را آزاد گذاشته و اگر ديدند كه همه هم سطح هستند يك شورائي تشكيل ميدهند.
اين مفاد اصل 84 است، حالا اصل پنجم را بررسي ميكنيم «در زمان غيبت حضرت ولي عصر عجل اللّه تعالي فرجه در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است كه اكثريت مردم او را به رهبري شناخته و پذيرفته باشند...
» «در صورتيكه يك فرد چنين اكثريتي نداشته باشد شورائي مركب از فقهاي واجد شرايط بالا عهده دار آن ميگردند» اين معنايش اين است كه اگر كسي اكثريت قطعي ندارد بايد با نظر شورا باشد، اين با آن اصل نميخواند براي اينكه آن اصل است ميگفت اگر كسي اكثريت طبيعي نداشت خبرگان اگر ديدند يكي برجسته است او را انتخاب ميكنند اگر برجستگي نيافتند شورا تشكيل ميدهند.
براي اينكه اين دو اصل با هم هماهنگ باشند همين اصل پنج تا اينجا...
و در صورتيكه...
گيري ندارد از اين به بعد اگر عبارت را اينطور بنويسيم هماهنگي پيدا ميكند «و اگر چنين اكثريتي حاصل نگرديد مجلس خبرگان مطابق قانون تشكيل ميشود و فرد برجسته و يا شورائي از فقهاي واجد شرايط فوِ را به ولايت امر انتخاب مينمايد».
رشيديان ـ بنويسيد اگر اينطور نشد و چنان اكثريتي به دست نياورد طبق اصل هشتاد و چهار عمل خواهد شد.
دكتر آيت ـ پيشنهاد آقاي رشيديان خوب است.
رئيس (منتظري) - و در صورتيكه چنين اكثريتي حاصل نگرديد مجلس خبرگان مطابق قانون تشكيل ميشود و فرد برجسته و يا شورائي از فقهاي واجد شرايط فوِ به ولايت امر انتخاب مينمايند.
سبحاني ـ ما گفتيم اول فرد برجسته، اگر برجسته نبود تكليف را شوري معين ميكند يا مطابق اصل هشتاد و چهار عمل خواهد شد.
رئيس (منتظري) - و در صورتي كه هيچ فقيهي داراي چنين اكثريت نباشد مطابق اصل هشتاد و چهار عمل ميشود.
(دكتر آيت ـ اين خوب است.)
ديگر رأي گرفتن نميخواهد اين دو اصل هر دو تصويب شده حالا آنرا هماهنگ كردهايم.
(چند تن از نمايندگان ـ بايد براي اضافه كردن يا كم كردن كلمه يا جملهاي به اصل، رأي بگيريد.)
در اين اصل تغييري داده نشده است و اصل آن تصويب شده است.
موسوي تبريزي ـ هر تغييري در اصل احتياج به رأي دارد.
رئيس (منتظري) - مثلا در كميسيون مشترك اگر يك «دو» يا «،» اضافه ميكنيم بايد دوباره بياوريم اينجا بخوانيم و رأي بگيريم؟ اشراقي ـ اين تلفيق دو اصل است بايد رأي گرفته شود.
كريمي ـ بايد رأي بگيريد چون كم و زياد ميشود رأي ميخواهد.
رئيس (منتظري) - احتياج به رأي ندارد اين دو اصل تصويب شده است فقط ما آن دو را با هم هماهنگ كرديم مطلب تازهاي ندارد.
يزدي ـ اينطور بنويسيم: در صورتيكه هيچ فقيهي چنين اكثريتي نداشته باشد طبق اصل هشتاد و چهار يا شوراي رهبري مركب از فقهاي واجد شرايط بالا تعيين و عهده دار آن ميگردند يك كلمه (تعيين) بايد به اين جمله اضافه بشود تا درست بشود.
رئيس (منتظري) - فقط مينويسيم مطابق اصل هشتاد و چهار عمل خواهد شد احتياج به كلمه (تعيين) ندارد.

4ـ طرح اصل 2/87 رئيس (منتظري) - اصل 2/87 را براي رأي ميخوانم: «اصل 2/87 ـ رهبر يا اعضاي شوراي رهبري جمهوري اسلامي ايران در زمان تصدي امر بايد مقيم و ساكن ايران باشند و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را پذيرفته باشند.
» آقاي مؤبد شهزادي بفرمائيد.
رستم شهزادي ـ آيا در كشور مسيحيان اجازه ميدهند به پاپ ساكن ايتاليا دخالت در امور كشورهاي ديگر بكند چون خارجي است اجازه دخالت نميدهند حالا چرا بيائيم يك رهبر خارجي را در امور سياست مملكت دخالت بدهيم؟ رئيس (منتظري) - اولا در مذهب مسيح دين از سياست جد است و ثانياً پاپ در همه كشورهاي مسيحي دخالت ميكند، به دليل انساني نماينده فرستاده خدمت امام براي امريكا وساطت بكند اين بهترين دليل است كه در امور همه دنيا دخالت ميكنند من اصل را براي رأي ميخوانم «رهبر يا اعضاي...
» مكارم شيرازي ـ اگر تصويب بشود اسباب بهانه افراد ميشود يا تصويب نشود، يا به صورت صحيحي باشد ما در مورد نخست وزير شرايطي ننوشتيم اما اگر اين اصل تصويب بشود بهانه قرار ميگيرد در دست افراد مغرض و ميگويند اينها مقيم بودن، ساكن بودن در ايران را شرط كردهاند اما تبعه ايران و ايراني بودن را شرط نكردهاند بنابراين يك نفر خارجي ممكن است ساكن ايران بشود و فرمانده كل قوا هم بشود (دكتر آيت ـ ما گفتيم اسلامي باشد) (عدهاي از نمايندگان ـ بايد پيرو مكتب اسلام باشد.)
رئيس (منتظري) - معلوم ميشود عده به آن اندازه نيست كه اين اصل رأي بياورد وقت را تضييع نميكنيم.
فردا و پس فردا تا ظهر وقت داريم مقدمهاي براي قانون اساسي تنظيم شده است امشب آنرا به دقت بررسي كنيد چون بايد فردا در كميسيون حك و اصلاح و بررسي بشود از اين جهت آقايان نظرات خودشان را يادداشت بفرمايند و همينطور اصول قانون اساسي كه تصويب شده است فردا هم صبح، هم در عصر در كميسيون مشترك مورد بررسي قرار ميگيرد.
روز پنجشنبه از ساعت نه تا دوازده براي تصويب و امضاي تمام قانون اساسي است آقاياني كه در كميسيون فردا تشريف ندارند پس فردا حق ندارند بگويند ما غايب بوديم و اظهار نظر بكند هر كسي راجع به الفاظ ميخواهد اظهار نظر بكند بايد فردا حتماً در كميسيون حاضر شود زيرا اصلاحات لفظي به عمل خواهد آمد، هر كس ميخواهد اظهار نظر كند در كميسيون فردا شركت بكند و روز پنجشنبه ظهر، ان شاء اللّه كار ما تمام است.

5ـ پايان جلسه رئيس (منتظري) - جلسه را تعطيل ميكنيم و جلسه علني روز پنجشنبه ساعت نه خواهد بود.
(جلسه ساعت هفده پايان يافت) رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ حسينعلي منتظري