بازگشت به فرمت معمولی



قانون تجارت قسمت دوم



مبحث دوم - شركت بامسئوليت محدود
ماده 94 - شركت بامسئوليت محدود شركتي است كه بين دوياچندنفربراي امورتجارتي تشكيل شده وهريك ازشركاءبدون اينكه سرمايه به سهام ياقطعات سهام تقسيم شده باشدفقط تاميزان سرمايه خوددر شركت مسئول قروض و تعهدات شركت است .
ماده 95 - دراسم شركت بايدعبارت (بامسئوليت محدود)قيدشودوالاآن شركت درمقابل اشخاص ثالث شركت تضامني محسوب وتابع مقررات آن خواهد بود.
اسم شركت نبايدمتضمن اسم هيچيك ازشركاءباشدوالاشريكي كه اسم اودر اسم شركت قيدشده درمقابل اشخاص ثالث حكم شريك ضامن در شركت تضامني را خواهدداشت .
ماده 96 - شركت بامسئوليت محدودوقتي تشكيل مي شودكه تمام سرمايه نقدي تاديه وسهم الشركه غيرنقدي نيزتقديم وتسليم شده باشد.
ماده 97 - در شركت نامه بايدصراحتاقيدشده باشدكه سهم الشركه هاي غيرنقدي هركدام به چه ميزان تقويم شده است .
ماده 98 - شركاءنسبت به قيمتي كه درحين تشكيل شركت براي سهم الشركه هاي غيرنقدي معين شده درمقابل اشخاص ثالث مسئوليت تضامني دارند.
ماده 99 - مرورزمان دعاوي ناشي ازمقررات فوق ده سال ازتاريخ تشكيل شركت است .
ماده 100 - هر شركت بامسئوليت محدودكه برخلاف مواد 96و97تشكيل شده باشدباطل وازدرجه اعتبارساقط است ليكن شركاءدرمقابل اشخاص ثالث حق استنادبه اين بطلان ندارند.
ماده 101 - اگرحكم بطلان شركت به استناد ماده قبل صادرشودشركائي كه بطلان مستندبعمل آنهااست وهيئت نظارومديرهائي كه درحين حدوث سبب بطلان يابلافاصله پس ازآن به سركاربوده وانجام وظيفه نكرده انددرمقابل شركاء ديگرواشخاص ثالث نسبت به خسارات ناشيه ازاين بطلان متضامنامسئول خواهندبودمدت مرورزمان ده سال ازتاريخ حدوث موجب خواهندبود.
ماده 102 - سهم الشركه كه شركاءنمي توانندبه شكل اوراق تجارتي قابل انتقال اعم ازبااسم ويابي اسم وغيره درآيدسهم الشركه رانمي توان منتقل به غيرنمودمگربارضايت عده ازشركاءكه لااقل سه ربع سرمايه متعلق به آنهابوده واكثريت عددي نيزداشته باشند.
ماده 103 - انتقال سهم الشركه بعمل نخواهدآمدمگربموجب سندرسمي .
ماده 104 - شركت بامسئوليت محدودبوسيله يك ياچندنفرمديرموظف ياغيرموظف كه ازبين شركاءياازخارج براي مدت محدوديانامحدودي معين مي شونداداره مي گردد.
ماده 105 - مديران شركت كليه اختيارات لازمه رابراي نمايندگي و اداره شركت خواهندداشت مگراينكه در اساسنامه غيراين ترتيب مقررشده باشدهرقراردادي راجع به محدودكردن اختيارات مديران كه در اساسنامه تصريح به آن نشده درمقابل اشخاص ثالث باطل وكان لم يكن است .
ماده 106 - تصميمات راجع به شركت بايدبه اكثريت لااقل نصف سرمايه اتخاذشود ، اگردردفعه اول اين اكثريت حاصل نشدبايدتمام شركاءمجددا دعوت شونددراين صورت تصميمات به اكثريت عددي شركاءاتخاذمي شوداگر چه اكثريت مزبورداراي نصف سرمايه نباشد ، اساسنامه شركت مي تواند ترتيبي برخلاف مراتب فوق مقرردارد.
ماده 107 - هريك ازشركاءبه نسبت سهمي كه در شركت داردداراي راي خواهدبودمگراينكه اساسنامه ترتيب ديگري مقررداشته باشد.
ماده 108 - روابط بين شركاءتابع اساسنامه است اگردر اساسنامه راجع به تقسيم نفع وضررمقررات خاصي نباشدتقسيم مزبوربه نسبت سرمايه شركاء بعمل خواهدآمد.
ماده 109 - هر شركت بامسئوليت محدودكه عده شركاءآن بيش ازدوازده نفرباشدبايدداراي هيئت نظاربوده وهيئت مزبورلااقل سالي يك مرتبه مجمع عمومي شركاءراتشكيل دهد.هيئت نظاربايدبلافاصله بعدازانتخاب شدن تحقيق كرده واطمينان حاصل كندكه دستور مواد 96و97رعايت شده است .
هيئت نظارمي تواندشركاءرابراي انعقاد مجمع عمومي فوق العاده دعوت نمايد.
مقررات مواد 165و167و168و170درمورد شركت هاي بامسئوليت محدود نيزرعايت خواهدشد.
ماده 110 - شركاءنمي توانندتبعيت شركت راتغييردهندمگربه اتفاق آراء.
ماده 111 - هرتغييرديگري راجع به اساسنامه بايدبااكثريت عددي شركاءكه لااقل سه ربع سرمايه رانيزداراباشندبعمل آيدمگراينكه در اساسنامه اكثريت ديگري مقررشده باشد.
ماده 112 - درهيچ مورداكثريت شركاءنمي تواندشريكي رامجبوربه ازديادسهم الشركه خودكند.
ماده 113 - مفاد ماده 78اين قانون راجع به تشكيل سرمايه احتياطي در شركت هاي بامسئوليت محدودنيزلازم الرعايه است .
ماده 114 - شركت بامسئوليت محدوددرمواردذيل منحل مي شود -
الف - درموردفقرات 1و2و3 ماده 93
ب - درصورت تصميم عده ازشركاءكه سهم الشركه آنهابيش ازنصف سرمايه شركت باشد.
ج - درصورتي كه بواسطه ضررهاي وارده نصف سرمايه شركت ازبين رفته ويكي ازشركاءتقاضاي انحلال كرده ومحكمه دلائل اوراموجه ديده وسايرشركاء حاضرنباشندسهمي راكه درصورت انحلال به اوتعلق مي گيردپرداخته واورااز شركت خارج كنند.
د - درموردفوت يكي ازشركاءاگربموجب اساسنامه پيش بيني شده باشد ماده 115 - اشخاص ذيل كلاهبردارمحسوب مي شوند -
الف - موسسين و مديراني كه برخلاف واقع پرداخت تمام سهم الشركه نقدي وتقويم وتسليم سهم الشركه غيرنقدي رادراوراق واسنادي كه بايدبراي ثبت شركت بدهنداظهاركرده باشند.
ب - كساني كه به وسايل متقلبانه سهم الشركه غيرنقدي رابيش ازقيمت واقعي آن تقويم كرده باشند.
ج - مديراني كه بانبودن صورت دارائي يابه استنادصورت دارائي مزورمنافع موهومي رابين شركاءتقسيم كنند.
مبحث سوم - شركت تضامني
ماده 116 - شركت تضامني شركتي است كه درتحت اسم مخصوص براي امور تجارتي بين دوياچندنفربامسئوليت تضامني تشكيل مي شود - اگردارائي شركت براي تاديه تمام قروض كافي نباشدهريك ازشركاءمسئول پرداخت تمام قروض شركت است .
قراري كه بين شركاءبرخلاف اين ترتيب داده شده باشددرمقابل اشخاص كان لم يكن خواهدبود.
ماده 117 - دراسم شركت تضامني بايدعبارت ( شركت تضامني )ولااقل اسم يك نفرازشركاءذكرشود.درصورتي كه اسم شركت مشتمل براسامي تمام شركاء نباشدبايدبعدازاسم شريك ياشركائي كه ذكرشده است عبارتي ازقبيل (وشركاء)يا(وبرادران )قيدشود.
ماده 118 - شركت تضامني وقتي تشكيل مي شودكه تمام سرمايه نقدي تاديه وسهم الشركه غيرنقدي نيزتقويم وتسليم شده باشد.
ماده 119 - در شركت تضامني منافع به نسبت سهم الشركه بين شركاءتقسيم مي شودمگرآنكه شركت نامه غيرازاين ترتيب رامقررداشته باشد.
ماده 120 - در شركت تضامني شركاءبايدلااقل يك نفرازميان خوديااز خارج بسمت مديري معين نمايند.
ماده 121 - حدودمسئوليت مديريا مديران شركت تصامني همان است كه در ماده 51 مقررشده .
ماده 122 - در شركتهاي تضامني اگرسهم الشركه يك ياچندنفرغيرنقدي باشدبايدسهم الشركه مزبورقبلابه تراضي تمام شركاءتقويم شود.
ماده 123 - در شركت تضامني هيچيك ازشركاءنمي تواندسهم خودرابه ديگري منتقل كندمگربه رضايت تمام شركاء.
ماده 124 - مادام كه شركت تضامني منحل نشده مطالبه قروض آن بايداز خود شركت به عمل آيدوپس ازانحلال طلبكاران شركت مي تواندبراي وصول مطالبات خودبه هريك ازشركاءكه بخواهندويابه تمام آنهارجوع كنند ، در هرحال هيچيك ازشركاءنمي توانندبه استناداينكه ميزان قروض شركت از ميزان سهم اودر شركت تجاوزمي نمايدازتاديه قروض شركت امتناع ورزد. فقط درروابط بين شركاءمسئوليت هريك ازآنهادرتاديه قروض شركت به نسبت سرمايه خواهدبودكه در شركت گذاشته است آنهم درصورتي كه در شركت - نامه ترتيب ديگري اتخاذنشده باشد.
ماده 125 - هركس بعنوان شريك ضامن در شركت تضامني موجودي داخل شود متضامناباسايرشركاءمسئول قروضي هم خواهندبودكه شركت قبل ازوروداو داشته اعم ازاينكه دراسم شركت تغييري داده شده يانشده باشد.هرقراري كه بين شركاءبرخلاف اين ترتيب داده شده باشددرمقابل اشخاص ثالث كان لم يكن خواهدبود.
ماده 126 - هرگاه شركت تضامني منحل شودمادام كه قروض شركت از دارائي آن تاديه نشده هيچيك ازطلبكاران شخصي شركاءحقي درآن دارائي نخواهدداشت .اگردارائي شركت براي پرداخت قروض آن كفايت نكند طلبكاران شركت حق دارندبقيه طلب خودراازتمام يافردفردشركاءضامن مطالبه كنندولي دراين موردطلبكاران شركت برطلبكاران شخصي شركاءحق تقدم نخواهندداشت .
ماده 127 - به ورشكستگي شركت تضامني بعدازانحلال نيزمي توان حكم داد مشروط به اينكه دارائي شركت تقسيم نشده باشد.
ماده 128 - ورشكستگي شركت ملازمه قانوني با ورشكستگي شركاءو ورشكستگي بعضي ازشركاءملازمه قانوني با ورشكستگي شركت ندارد.
ماده 129 - طلبكاران شخصي شركاءحق ندارندطلب خودراازدارائي شركت تامين ياوصول كنندولي مي توانندنسبت به سهميه مديون خودازمنافع شركت سهمي كه درصورت انحلال شركت ممكن است به مديون مزبورتعلق گيردهر اقدام قانوني كه مقتضي باشدبعمل آورند.
طلبكاران شخصي شركاءدرصورتي كه نتوانسته باشندطلب خودرااز دارائي شخصي مديون خودوصول كنندوسهم مديون ازمنافع شركت كافي براي تاديه طلب آنهانباشدمي توانندانحلال شركت راتقاضانمايند(اعم ازاينكه شركت براي مدت محدودياغيرمحدودتشكيل شده باشد)مشروط براينكه لااقل ششماه قبل قصدخودرابه وسيله اظهارنامه رسمي به اطلاع شركت رسانيده باشنددراين صورت شركت يابعضي ازشركاءمي توانندمادام كه حكم نهائي انحلال صادرنشده باتاديه طلب دائنين مزبورتاحددارائي مديون در شركت ياباجلب رضايت آنان بطريق ديگرازانحلال شركت جلوگيري كنند.
ماده 130 - نه مديون شركت مي توانددرمقابل طلبي كه ممكن است ازيكي از شركاءداشته باشداستنادبه تهاتركندنه خودشريك مي توانددرمقابل قرضي طلبكاراوبه شركت داشته باشدبه تهاتراستنادنمايد.معذلك كسي كه طلبكار شركت ومديون به يكي ازشركاءبوده وپس ازانحلال شركت طلب اولاوصول مانده درمقابل آن شريك حق استنادبه تهاترخواهدداشت .
ماده 131 - درصورت ورشكستگي يكي ازشركاءوهمچنين درصورتي كه يكي از طلبكاران شخصي يكي ازشركاءبموجب ماده 129انحلال شركت راتقاضاكردساير شركاءمي توانندسهمي آن شريك راازدارائي شركت نقداتاديه كرده واورااز شركت خارج كنند.
ماده 132 - اگردرنتيجه ضررهاي وارده سهم الشركه شركاءكم شودمادام كه اين كمبودجبران نشده تاديه هرنوع منفعت به شركاءممنوع است .
ماده 133 - جزدرموردفوق هيچيك ازشركاءرا شركت نمي تواندبه تكميل سرمايه كه بعلت ضررهاي وارده كم شده است ملزم كرده ويااورامجبورنمايد بيش ازآنچه كه در شركت نامه مقررشده است به شريك سرمايه دهد.
ماده 134 - هيچ شريكي نمي تواندبدون رضايت سايرشركاء(بحساب شخص خوديابحساب شخص ثالث )تجارتي ازنوع تجارت شركت نموده وبعنوان شريك ضامن ياشريك بامسئوليت محدوددر شركت ديگري كه نظيرآن تجارت را داردداخل شود.
ماده 135 - هر شركت تضامني مي تواندباتصويب تمام شركاءبه شركت سهامي مبدل گردددراين صورت رعايت تمام مقررات راجعه به شركت سهامي حتمي است .
ماده 136 - شركت تضامني درمواردذيل منحل مي شود -
الف - درموردفقرات 1و2و3 ماده 93.
ب - درصورت تراضي تمام شركاء
ج درصورتي كه يكي ازشركاءبه دلائلي انحلال شركت راازمحكمه تقاضا نمايدومحكمه آن دلائل راموجه دانسته حكم به انحلال بدهد.
د - درصورت فسخ يكي ازشركاءمطابق ماده 137.
ه - درصورت ورشكستگي يكي ازشركاءمطابق ماده 138.
و - درصورت فوت يامحجوريت يكي ازشركاءمطابق مواد 139و140.
تبصره - درموردبند"ج "هرگاه دلائل انحلال منحصرامربوط به شريك يا شركاءمعين باشدمحكمه مي تواندبه تقاضاي سايرشركاءبجاي انحلال حكم اخراج آن شريك ياشركاي معين رابدهد.
ماده 137 - فسخ شركت درصورتي ممكن است كه در اساسنامه اين حق ازشركاء سلب نشده وناشي ازقصداضرارنباشدتقاضاي فسخ بايدششماه قبل ازفسخ كتبا به شركاءاعلام شود.
اگرموافق اساسنامه بايدسال به سال به حساب شركت رسيدگي شودفسخ درموقع ختم محاسبه ساليانه بعمل مي آيد.
ماده 138 - درمورد ورشكستگي يكي ازشركاءانحلال وقتي صورت مي گيردكه مديرتصفيه كتباتقاضاي انحلال شركت رانموده وازتقاضاي مزبورشش ماه گذشته و شركت مديرتصفيه راازتقاضاي انحلال منصرف نكرده باشد.
ماده 139 - درصورت فوت يكي ازشركاءبقاء شركت موقوف به رضايت سايرشركاءوقائم مقام متوفي خواهدبود.
اگرسايرشركاءبه بقاء شركت تصميم نموده باشندقائم مقام متوفي بايد يك ماه ازتاريخ فوت رضايت ياعدم رضايت خودراراجع به بقاء شركت كتبا اعلام نمايددرصورتي كه قائم مقام متوفي رضايت خودرااعلام نمودنسبت به اعمال شركت درمدت مزبورازنفع وضررشريك خواهدبودولي درصورت اعلام عدم رضايت درمنافع حاصله درمدت مذكورشريك بوده ونسبت به ضررآن مدت سهيم نخواهدبود.
سكوت تاانقضاي يكماه درحكم اعلام رضايت است .
ماده 140 - درموردمحجوريت يكي ازشركاءمطابق مدلول ماده فوق عمل خواهدشد.
مبحث چهارم
در شركت مختلط غيرسهامي
ماده 141 - شركت مختلط غيرسهامي شركتي است كه براي امورتجارتي در تحت اسم مخصوصي بين يك ياچندنفرشريك ضامن ويك ياچندنفرشريك با مسئوليت محدودبدون انتشارسهام تشكيل مي شود.شريك ضامن مسئول كليه قروضي است كه ممكن است علاوه بردارائي شركت پيداشودشريك بامسئوليت محدودكسي است كه مسئوليت اوفقط تاميزان سرمايه ايست كه در شركت گذارده ويابايستي بگذارد.دراسم شركت بايدعبارت ( شركت مختلط)ولااقل اسم يكي ازشركاءضامن قيدشود.
ماده 142 - روابط بين شركاءبارعايت مقررات ذيل تابع شركت نامه خواهدبود.
ماده 143 - هريك ازشركاءبامسئوليت محدودكه اسمش جزءاسم شركت باشددرمقابل طلبكاران شركت شريك ضامن محسوب خواهدشد.هرقراري كه برخلاف اين ترتيب بين شركاءداده شده باشددرمقابل اشخاص ثالث بي اثر است .
ماده 144 - اداره شركت مختلط غيرسهامي بعهده شريك ياشركاي ضامن وحدوداختيارات آنهاهمان است كه درموردشركاء شركت تضامني مقرراست .
ماده 145 - شريك بامسئوليت محدودنه بعنوان شريك حق اداره كردن شركت راداردنه اداره امور شركت ازوظايف اواست .
ماده 146 - اگرشريك بامسئوليت محدودمعامله اي براي شركت كنددر موردتعهدات ناشيه ازآن معامله درمقابل طرف معامله حكم شريك ضامن را خواهدداشت مگراينكه تصريح كرده باشدمعامله رابه سمت وكالت ازطرف شركت انجام مي دهد.
ماده 147 - هرشريك بامسئوليت محدودحق نظارت درامور شركت داشته ومي تواندازروي دفاترواسناد شركت براي اطلاع شخص خودراجع به وضعيت مالي شركت صورت خلاصه ترتيب دهد.هرقراردادي كه بين شركاءبرخلاف اين ترتيب داده شودازدرجه اعتبارساقط است .
ماده 148 - هيچ شريك بامسئوليت محدودنمي تواندبدون رضايت ساير شركاءشخص ثالثي راباانتقال تمام ياقسمتي ازسهم الشركه خودبه اوداخل در شركت كند.
ماده 149 - اگريك ياچندنفرازشركاءبامسئوليت محدودحق خودرادر شريك بدون اجازه سايرين كلايابعضابه شخص ثالثي واگذارنمايندشخص مزبورنه حق دخالت دراداره شركت ونه حق تفتيش درامور شركت راخواهد داشت .
ماده 150 - درموردتعهداتي كه شركت مختلط غيرسهامي ممكن است قبل ازثبت شركت كرده باشدشريك بامسئوليت محدوددرمقابل اشخاص ثالث در حكم شريك ضامن خواهدبودمگرثابت نمايدكه اشخاص مزبورازمحدودبودن مسئوليت اواطلاع داشته اند.
ماده 151 - شريك ضامن راوقتي مي توان شخصابراي قروض شركت تعقيب نمودكه شركت منحل شده باشد.
ماده 152 - هرگاه شركت بطريقي غيراز ورشكستگي منحل شودوشريك با مسئوليت محدودهنوزتمام ياقسمتي ازسهم الشركه خودرانپرداخته وياپس ازتاديه مستردداشته است طلبكاران شركت حق دارندمعادل آنچه كه ازبابت سهم الشركه باقي مانده است مستقيمابرعليه شريك بامسئوليت محدوداقامه دعوي نمايند.
اگر شركت ورشكست شودحق مزبوررامديرتصفيه خواهدداشت .
ماده 153 - اگردرنتيجه قراردادباشركاءضامن ويادراثربرداشت قبلي ازسرمايه شركت بامسئوليت محدودازسهم الشركه خودكه به ثبت رسيده است بكاهداين تقليل مادام كه به ثبت نرسيده وبرطبق مقررات راجعه به نشر شركتهامنتشرنشده است درمقابل طلبكاران شركت معتبرنبوده وطلبكاران مزبورمي تواندبراي تعهداتي كه ازطرف شركت قبل ازثبت وانتشارتقليل سرمايه بعمل آمده است تاديه همان سرمايه اوليه شريك بامسئوليت محدود رامطالبه نمايند.
ماده 154 - به شريك بامسئوليت محدودفرع نمي توان دادمگردرصورتي موجب كسرسرمايه اودر شركت نشوداگردرنتيجه ضررهاي وارده سهم الشركه شريك بامسئوليت محدودكسرشده مادام كه اين كمبودجبران نشده تاديه هرربح يامنفعتي به اوممنوع است .
هرگاه وجهي برخلاف حكم فوق تاديه گرديدشريك بامسئوليت محدودتا معادل وجه دريافتي مسئول تعهدات شركت است مگردرموردي كه باحسن نيت و به اعتباربيلان مرتبي وجهي گرفته باشد.
ماده 155 - هركس بعنوان شريك بامسئوليت محدوددر شركت مختلط غيرسهامي موجودي داخل شودتامعادل سهم الشركه خودمسئول قروضي خواهدبود كه شركت قبل ازوروداوداشته خواه اسم شركت عوض شده يانشده باشد.هرشرطي كه برخلاف اين ترتيب باشددرمقابل اشخاص ثالث كان لم يكن خواهدبود.
ماده 156 - اگر شركت مختلط غيرسهامي ورشكست شوددارائي شركت بين طلبكاران خود شركت تقسيم شده وطلبكاران شخصي شركاءدرآن حقي ندارند ، سهم الشركه شركاءبامسئوليت محدودنيزجزودارائي شركت نيزمحسوب است .
ماده 157 - اگردارائي شركت براي تاديه تمام قروض آن كافي نباشد طلبكاران آن حق دارندبقيه طلب خودراازدارائي شخصي تمام ياهريك ازشركاء ضامن وصول كننددراين صورت بين طلبكاران شركت وطلبكاران شخصي شركاء ضامن تفاوتي نخواهدبود.
ماده 158 - درصورت ورشكستگي يكي ازشركاءبامسئوليت محدودخود شركت ياطلبكاران آن باطلبكاران شخصي شريك مزبورمتساوي الحقوق خواهند بود.
ماده 159 - مقررات مواد 129و130در شركتهاي مختلط غيرسهامي نيز لازم الرعايه است .
ماده 160 - اگرشريك ضامن بيش ازيك نفرباشدمسئوليت آنهادر مقابل طلبكاران وروابط آنهابايكديگرتابع مقررات راجع به شركتهاي تضامني است .
ماده 161 - مقررات مواد 136 ، 137 ، 138 ، 139 ، 140درمورد شركتهاي مختلط غيرسهامي نيزجاري است .
مرگ يامحجوريت يا ورشكستگي شريك ياشركاءبامسئوليت محدود موجب انحلال شركت نمي شود.
مبحث پنجم
شركت مختلط سهامي
ماده 162 - شركت مختلط سهامي شركتي است كه درتحت اسم مخصوصي بين يكعددشركاءسهامي ويك ياچندنفرشريك ضامن تشكيل مي شود.
شركاءسهامي كساني هستندكه سرمايه آنهابصورت سهام ياقطعات سهام متساوي القيمه درآمده ومسئوليت آنهاتاميزان همان سرمايه است كه در شركت دارند.
شريك ضامن كسي است كه سرمايه اوبصورت سهام درنيامده ومسئول كليه قروضي است كه ممكن است علاوه بردارائي شركت پيداشوددرصورت تعددشريك ضامن مسئوليت آنهادرمقابل طلبكاران وروابط آنهابايكديگرتابع مقررات شركت تضامني خواهدبود.
ماده 163 - دراسم شركت بايدعبارت ( شركت مختلط)ولااقل اسم يكي از شركاءضامن قيدشود.
ماده 164 - مديريت شركت مختلط سهامي مخصوص به شريك ياشركاء ضامن است .
ماده 165 - درهريك از شركتهاي مختلط سهامي هيئت لااقل مركب ازسه نفرازشركاءبرقرارمي شودواين هيئت را مجمع عمومي شركاءبلافاصله بعداز تشكيل قطعي شركت وقبل ازهراقدامي درامور شركت معين مي كند ، انتخاب هيئت برحسب شرائط مقرردر اساسنامه شركت تجديدميشودودرهرصورت اولين هيئت نظاربراي يكسال انتخاب خواهدشد.
ماده 166 - اولين هيئت نظاربايدبعدازانتخاب شدن بلافاصله تحقيق واطمينان حاصل كندكه تمام مقررات مواد 28 ، 29 ، 38 ، 41 ، 50 اين قانون رعايت شده است .
ماده 167 - اعضاءهيئت نظارازجهت اعمال اداري ونتايج حاصله ازآن هيچ مسئوليتي ندارندليكن هريك ازآنهادرانجام ماموريت خودبرطبق قوانين معموله مملكتي مسئول اعمال وتقصيرات خودمي باشند.
ماده 168 - اعضاءهيئت نظاردفاتروصندوق وكليه اسناد شركت راتحت تدقيق درآورده همه ساله راپرتي به مجمع عمومي مي دهندوهرگاه درتنظيم صورت دارائي بي ترتيبي وخطائي مشاهده نماينده درراپرت مذكورذكرنموده واگر مخالفتي باپيشنهادمدير شركت درتقسيم منافع داشته باشنددلائل خودرا بيان مي كنند.
ماده 169 - هيئت نظارمي تواندشركاءرابراي انعقاد مجمع عمومي دعوت نمايدوباموافقت راي مجمع مزبوربرطبق فقره (ب ) ماده 181 شركت رامنحل كند.
ماده 170 - تاپانزده روزقبل ازانعقاد مجمع عمومي هرصاحب سهمي مي تواند(خوديانماينده او)درمركزاصلي شركت حاضرشده ازصورت بيلان و صورت دارائي وراپورت هيئت نظاراطلاع حاصل كند.
ماده 171 - ورشكستگي هيچيك ازشركاءضامن موجب انحلال شركت نخواهد شدمگردرمورد ماده 138.
ماده 172 - حكم مواد 124و134درمورد شركت مختلط سهامي وشركاءضامن آن جاري است .
ماده 173 - هرگاه شركت مختلط سهامي ورشكست شودشركاءسهامي تمام قيمت سهام خودرانپرداخته باشندمديرتصفيه آنچه راكه برعهده آنهاباقي است وصول مي كند.
ماده 174 - اگر شركت بطريقي غيراز ورشكستگي منحل شدهريك از طلبكاران شركت مي تواندبهريك ازشركاءسهامي كه ازبابت قيمت سهام خود مديون شركت است رجوع كرده درحدودبدهي آن شريك طلب خودرامطالبه نمايند مادام كه شركت منحل نشده طلبكاران براي وصول طلب خودحق رجوع به هيچيك از شركاءسهامي ندارند.
ماده 175 - اگر شركت مختلط ورشكست شدتاقروض شركت ازدارائي آن تاديه نشده طلبكاران شخصي شركاءضامن حقي به دارائي شركت ندارد.
ماده 176 - مفاد مواد 28 ، 29 ، 38 ، 39 ، 41 ، 50 شامل شركت مختلط سهامي است .
ماده 177 - هر شركت مختلط سهامي كه برخلاف مواد 28 ، 29 ، 39 ، 50 تشكيل شودباطل است ليكن شركاءنمي تواننددرمقابل اشخاص خارج به اين بطلان استنادنمايند.
ماده 178 - هرگاه شركت برحسب ماده قبل محكوم به بطلان شودمطابق ماده 101رفتارخواهدشد.
ماده 179 - مفاد مواد 84 ، 85 ، 86 ، 87اين قانون در شركتهاي مختلط نيز بايدرعايت شود.
ماده 180 - مفاد مواد 89 ، 90 ، 91 ، و92اين قانون درمورد شركت مختلط نيزلازم الرعايه است .
ماده 181 - شركت مختلط درمواردذيل منحل مي شود -
(الف )درموردفقرات 1 ، 2 ، 3 ماده 93(ب )برحسب تصميم مجمع عمومي درصورتي كه در اساسنامه اين حق براي مجمع مذكورتصريح شده باشد(ج )برحسب تصميم مجمع عمومي ورضايت شركاءضامن (د)درصورت فوت يامحجوريت يكي از شركاءضامن مشروط براين كه انحلال شركت دراين مورددر اساسنامه تصريح شده باشد.
درموردفقرات (ب )و(ج )حكم ماده 72جاري است .
ماده 182 - هرگاه در اساسنامه براي مجمع عمومي حق تصميم به انحلال معين نشده وبين مجمع عمومي وشركاءضامن راجع به انحلال موافقت حاصل نشودومحكمه دلائل طرفداران انحلال راموجه ببيندحكم به انحلال خواهدداد.همين حكم در موردي نيزجاري است كه يكي ازشركاءضامن به دلائلي انحلال شركت راازمحكمه تقاضانموده ومحكمه آن دلائل راموجه به بيند.
مبحث ششم
شركت نسبي
ماده 183 - شركت نسبي شركتي است كه براي امورتجارتي درتحت اسم مخصوص بين دوياچندنفرتشكيل ومسئوليت هريك ازشركاءبه نسبت سرمايه اي است كه در شركت گذاشته .
ماده 184 - دراسم شركت نسبي عبارت ( شركت نسبي )ولااقل اسم يك نفراز شركاءبايدذكرشوددرصورتي كه اسم شركت مشتمل براسامي تمام شركاءنباشد بعدازاسم شريك ياشركائي كه ذكرشده عبارتي ازقبل "شركاء"و"برادران " ضروري است .
ماده 185 - دستور ماده 118 ، 119 ، 120 ، 121 ، 122 ، 123درمورد شركت نسبي براي تاديه تمام قروض شركت كافي نباشدهريك ازشركاءبه نسبت سرمايه كه در شركت داشته مسئول تاديه قروض شركت است .
ماده 187 - مادام كه شركت نسبي منحل نشده مطالبه قروض آن بايدازخود شركت بعمل آيدفقط پس ازانحلال طلبكاران مي توانندبارعايت ماده فوق به فردفردشركاءمراجعه كنند.
ماده 188 - هركس بعنوان شريك ضامن در شركت نسبي موجودي داخل شودبه نسبت سرمايه كه در شركت مي گذاردمسئول قروضي هم خواهدبودكه شركت قبل از وروداوداشته اعم ازاينكه دراسم شركت تغييري داده شده باشديانشده باشد قرارشركاءبرخلاف اين ترتيب نسبت به اشخاص ثالث اثرندارد.
ماده 189 - مفاد ماده 126(جزمسئوليت شركاءكه به نسبت سرمايه آنها است )و مواد 127و136در شركتهاي نسبي نيزجاري است .
مبحث هفتم
شركتهاي تعاوني توليدومصرف
ماده 190 - شركت تعاوني توليد شركتي است كه بين عده ازارباب حرف تشكيل مي شودوشركاءمشاغل خودرابراي توليدوفروش اشياءيااجناس بكار مي برند.
ماده 191 - اگردر شركت توليديكعددازشركاءدرخدمت دائمي شركت نبوده ياازاهل حرفه كه موضوع عمليات شركت است نباشندلااقل دوثلث اعضاء اداره كننده شركت بايدازشركائي انتخاب شوندكه حرفه آنهاموضوع عمليات شركت است .
ماده 192 - شركت تعاوني مصرف شركتي است كه براي مقاصدذيل تشكيل مي شود -
1 - فروش اجناس لازمه براي مصارف زندگاني اعم ازاينكه اجناس مزبوره راشركاءايجادكرده ياخريده باشند.
2 - تقسيم نفع وضرربين شركاءبه نسبت خريدهريك ازآنها.
ماده 193 - شركت تعاوني اعم ازتوليديامصرف ممكن است مطابق اصول شركت سهامي يابرطبق مقررات مخصوصي كه باتراضي شركاءترتيب داده شده باشدتشكيل بشودولي درهرحال مفاد مواد 32و33 لازم الرعايه است .
ماده 194 - درصورتي كه شركت تعاوني توليديامصرف مطابق اصول شركت سهامي تشكيل شودحداقل سهام ياقطعات سهام ده ريال خواهدبودوهيچيك از شركاءنمي تواننددر مجمع عمومي بيش ازيك راي داشته باشد.
فصل دوم
درمقررات راجعه به ثبت شركتهاونشر شركتنامه ها
ماده 195 - ثبت كليه شركتهاي مذكوردراين قانون الزامي وتابع جميع مقررات قانون ثبت شركتهااست .
ماده 196 - اسنادونوشتجاتي كه براي به ثبت رسانيدن شركت لازم است درنظامنامه وزارت عدليه معين مي شود.
ماده 197 - درظرف ماه اول تشكيل هر شركت خلاصه شركت نامه ومنضمات آن طبق نظامنامه وزارت عدليه اعلان خواهدشد.
ماده 198 - اگربه علت عدم رعايت دستوردو ماده فوق بطلان عمليات شركت اعلام شدهيچيك ازشركاءنمي تواننداين بطلان رادرمقابل اشخاص ثالثي كه باآنهامعامله كرده اندعذرقراردهند.
ماده 199 - هرگاه شركت درچندين حوزه شعبه داشته باشدمقررات مواد 195 ، 197بايدبه قسمي كه درنظامنامه وزارت عدليه معين مي شوددرهرحوزه جداگانه انجام گردد.
ماده 200 - درهرموقع كه تصميماتي براي تغيير اساسنامه شركت ياتمديد مدت شركت زائدبرمدت مقررياانحلال شركت (حتي درمواردي كه انحلال به واسطه انقضاي مدت شركت صورت مي گيرد)وتعيين كيفيت تفريح حساب يا تبديل شركاءياخروج بعضي ازآنهااز شركت ياتغييراسم شركت اتخاذشود مقررات مواد 195و197لازم الرعايه است .
همين ترتيب درموقع هرتصميمي كه نسبت به موردمعين در ماده 79اين قانون اتخاذمي شودرعايت خواهدشد.
ماده 201 - درهرگونه اسنادوصورت حسابهاواعلانات ونشريات وغيره كه بطورخطي ياچاپي ازطرف شركت هاي مذكوردراين قانون به استثناي شركتهاي تعاوني صادرمي شودسرمايه شركت صريحابايدذكرگرددواگرتمام سرمايه پرداخته نشده قسمتي كه پرداخته شده نيزبايدصريحامعين شود شركت متخلف به جزاي نقدي ازدويست تاسه هزارريال محكوم خواهدشد.
تبصره - شركتهاي خارجي نيزكه بوسيله شعبه يانماينده درايران اشتغال به تجارت دارنددرمورداسنادوصورت حسابهاواعلانات ونشريات خوددر ايران مشمول مقررات اين ماده خواهندبود.
فصل سوم
درتصفيه امور شركتها
ماده 202 - تصفيه امور شركتهاپس ازانحلال موافق مواد ذيل خواهدبود مگردرمورد ورشكستگي كه تابع مقررات مربوطه به ورشكستگي است .
ماده 203 - در شركتهاي تضامني ونسبي ومختلط سهامي وغيرسهامي امر تصفيه بامديريا مديران شركت است مگرآنكه شركاءضامن اشخاص ديگري رااز خارج ياازبين خودبراي تصفيه معين نمايند.
ماده 204 - اگرازطرف يك ياچندشريك ضامن تعيين اشخاص مخصوص براي تصفيه تقاضاشدوسايرشركاءضامن آن تقاضارانپذيرفتندمحكمه بدايت اشخاصي رابراي تصفيه معين خواهدكرد.
ماده 205 - درهرموردكه اشخاصي غيراز مديران شركت براي تصفيه معين شونداسامي آنهابايددراداره ثبت اسنادثبت واعلان گردد.
ماده 206 - در شركتهاي مختلط (سهامي وغيرسهامي )شركاءغيرضامن حق دارنديك ياچندنفربراي نظارت درامورتصفيه معين نمايند.
ماده 207 - وظيفه متصديان تصفيه خاتمه دادن بكارهاي جاري واجراي تعهدات ووصول مطالبات وتقسيم دارائي شركت است به ترتيب مقرردر مواد 208 - 209 - 210 - 211 - 212.
ماده 208 - اگربراي اجراي تعهدات شركت معاملات جديدي لازم شود متصديان تصفيه انجام خواهندداد.
ماده 209 - متصديان تصفيه حق دارندشخصايابه توسط وكيل ازطرف شركت محاكمه كنند.
ماده 210 - متصدي تصفيه وقتي حق اصلاح وتعيين حكم داردكه شركاءضامن به اواجازه داده باشند ، مواردي كه به حكم
قانون حكميت اجباري است ازاين قانون مستثني است .
ماده 211 - آن قسمت ازدارائي شركت كه درمدت تصفيه محل احتياج نيست بطورموقت بين شركاءتقسيم مي شودولي متصديان تصفيه بايدمعادل قروضي كه هنوزموعدتاديه آن نرسيده است وهمچنين معادل مبلغي كه درحساب بين شركاء مورداختلاف است موضوع نمايند.
ماده 212 - متصديان تصفيه حساب شركاءرانسبت به هم وسهم هريك از شركاءراازنفع وضررمعين مي كنند ، رفع اختلاف درتقسيم به محكمه بدايت رجوع مي شود.
ماده 213 - در شركتهاي سهامي و شركتهاي بامسئوليت محدودو شركتهاي تعاوني امرتصفيه بعهده مديران شركت است مگرآنكه اساسنامه يااكثريت مجمع عمومي شركت به ترتيب ديگري مقررداشته باشد.
ماده 214 - وظيفه واختيارات متصديان تصفيه در شركت سهامي و شركتهاي بامسئوليت محدودوتعاوني به ترتيبي است كه در ماده 207مقررشده بااين تفاوت كه حق اصلاح وتعيين حكم براي متصديان تصفيه اين شركتها(به استثناي موردحكميت اجباري )فقط وقتي خواهدبودكه اساسنامه يا مجمع عمومي اين حق رابه آنهاداده باشد.
ماده 215 - تقسيم دارائي شركتهاي مذكوردر ماده فوق بين شركاءخواه در ضمن مدت تصفيه وخواه پس ازختم آن ممكن نيست مگرآنكه قبلاسه مرتبه درمجله رسمي ويكي ازجرايداعلان ويكسال ازتاريخ انتشاراولين اعلان درمجله گذشته باشد.
ماده 216 - تخلف از ماده قبل متصديان تصفيه رامسئول خسارت طلبكاراني قرارخواهددادكه به طلب خودنرسيده اند.
ماده 217 - دفاترهر شركتي كه منحل شده بانظرمديرثبت اسناددرمحل معيني ازتاريخ ختم تصفيه تاده سال محفوظ خواهدماند.
ماده 218 - هر شركتي مجازاست در اساسنامه خودبراي تصفيه ترتيب ديگري مقررداردولي درهرحال آن مقررات نبايدمخالف مواد 207 - 208 - 209 - 210 - 215 - 216 - 217وقسمت اخير ماده 211باشد.
فصل چهارم
مقررات مختلفه
ماده 219 - مدت مرورزمان دردعاوي اشخاص ثالث برعليه شركاءيا وراث آنهاراجع به معاملات شركت (درمواردي كه قانون شركاءياوراث آنها رامسئول قرارداده )پنج سال است .
مبداءمرورزمان روزي است كه انحلال شركت ياكناره گيري شريك يا اخراج اواز شركت دراداره ثبت به ثبت رسيده ودرمجله رسمي اعلان شده باشد.
درصورتي كه طلب پس ازثبت واعلان قابل مطالبه شده باشدمرورزمان از روزي شروع مي شودكه طلبكارحق مطالبه پيداكرده .
تبصره - دعوائي كه سنخاتابع مرورزمان كوتاهتري بوده يابموجب اين قانون مرورزمان طولاني تري براي آن معين شده ازمقررات اين ماده مستثي است .
ماده 220 - هر شركت ايراني كه فعلاوجودداشته يادرآتيه تشكيل شودوبا اشتغال به امورتجارتي خودرابصورت يكي از شركتهاي مذكوردراين قانون در نياورده ومطابق مقررات مربوط به آن شركت عمل ننمايد شركت تضامني محسوب شده واحكام راجع به شركتهاي تضامني درموردآن اجرامي گرددهر شركت تجارتي ايراني مذكوردراين قانون وهر شركت خارجي كه برطبق قانون ثبت شركتهامصوب خردادماه 1310مكلف به ثبت است بايدكليه اسنادوصورت حسابهاواعلانات ونشريات خطي وياچاپي خوددرايران تصريح نمايدكه درتحت چه نمره درايران به ثبت رسيده والامحكوم به جزاي نقدي ازدويست تادوهزار ريال خواهدشد ، اين مجازات علاوه برمجازاتي است كه در قانون ثبت شركتها براي عدم ثبت مقررشده .
ماده 221 - اگر شركت سهام يااوراق استقراضي داشته باشدكه مطابق اساسنامه شركت ياتصميم مجمع عمومي قيمت آنهابطريق قرعه بايدتاديه شود وقبل ازتاديه قيمت آن سهام يااوراق منافعي كه به آنهاتعلق گرفته پرداخته شده باشد شركت درموقع تاديه اصل قيمت نمي تواندمنافع تاديه شده را استردادنمايد.
ماده 222 - هر شركت تجارتي مي توانددر اساسنامه خودقيدكندكه سرمايه اوليه خودرابه وسيله تاديه اقساط بعدي ازطرف شركاءياقبول شريك جديد زيادكرده ويابه واسطه برداشت ازسرمايه آن راتقليل دهددر اساسنامه حداقلي كه تاآن ميزان مي توان سرمايه اوليه راتقليل دادصراحتامعين مي شود. كمترازعشرسرمايه اوليه شركت راحداقل قراردادن ممنوع است .
(باب چهارم )
برات - فته طلب - چك
فصل اول - برات
مبحث اول صورت برات
ماده 223 - برات علاوه برامضاءيامهربرات دهنده بايدداراي شرايط ذيل باشد -
1 - قيدكلمه (برات )درروي ورقه .
2 - تاريخ تحرير(روزوماه وسال )
3 - اسم شخصي كه بايدبرات راتاديه كند.
4 - تعيين مبلغ برات .
5 - تاريخ تاديه وجه برات .
6 - مكان تاديه وجه برات اعم ازاينكه محل اقامت محال عليه باشد.يا محل ديگر.
7 - اسم شخصي كه برات دروجه ياحواله كرداوپرداخته مي شود.
8 - تصريح به اينكه نسخه اول يادوم ياسوم ياچهارم الخ است .
ماده 224 - برات ممكن است بحواله كردشخص ديگرباشديابحواله كرد خودبرات دهنده .
ماده 225 - تاريخ تحريرومبلغ برات باتمام حروف نوشته مي شود.اگر مبلغ بيش ازيكدفعه به تمام حروف نوشته شده وبين آنهااختلاف باشدمبلغ كمترمناط اعتباراست اگرمبلغ باحروف ورقم هردونوشته شده وبين آنها اختلاف باشدمبلغ باحروف معتبراست .
ماده 226 - درصورتي كه برات متضمن يكي ازشرايط اساسي مقرردرفقرات 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 ماده 223نباشدمشمول مقررات راجعه به بروات تجارتي نخواهدبود.
ماده 227 - برات ممكن است به دستوروحساب شخص ديگري صادرشود.
مبحث دوم
درقبول ونكول
ماده 228 - قبولي برات درخودبرات باقيدتاريخ نوشته شده امضاءيا مهرمي شود.
درصورتي كه برات به وعده ازرويت باشدتاريخ قبولي باتمام حروف نوشته خواهدشد.
اگرقبولي بدون تاريخ نوشته شدتاريخ برات تاريخ رويت حساب مي شود.
ماده 229 - هرعبارتي كه محال عليه دربرات نوشته امضاءيامهركند قبولي محسوب است مگراينكه صريحاعبارت مشعربرعدم قبول باشد.
اگرعبارت فقط مشعربرعدم قبول يك جزءازبرات باشدبقيه وجه برات قبول شده محسوب است .درصورتي كه محال عليه بدون تحريرهيچ عبارتي برات راامضاءيامهرنمايدبرات قبول شده محسوب مي شود.
ماده 230 - قبول كننده برات ملزم است وجه آن راسروعده تاديه نمايد.
ماده 231 - قبول كننده حق نكول ندارد.
ماده 232 - ممكن است قبولي منحصربه يك قسمت ازوجه برات باشددر اينصورت دارنده برات بايدبراي بقيه اعتراض نمايد.
ماده 233 - اگرقبولي مشروط به شرط نوشته شدبرات نكول شده محسوب مي شودولي معهذاقبول كننده به شرط درحدودشرطي كه نوشته مسئول پرداخت وجه برات است .
ماده 234 - درقبولي براتي كه وجه آن درخارج ازمحل اقامت قبول كننده بايدتاديه شودتصريح به مكان تاديه ضروري است .
ماده 235 - برات بايدبه محض ارائه يامنتهي درظرف 24ساعت ازتاريخ ارائه قبول يانكول شود.
ماده 236 - نكول برات بايدبموجب تصديقنامه كه رسماتنظيم مي شود محقق گرددتصديقنامه مزبورموسوم است به اعتراض (پروتست )نكول .
ماده 237 - پس ازاعتراض نكول ظهرنويسهاوبرات دهنده به تقاضاي دارنده برات بايدضامني براي تاديه وجه آن درسروعده بدهندياوجه برات را به انضمام مخارج اعتراض نامه ومخارج برات رجوعي (اگرباشد)فوراتاديه نمايند.
ماده 238 - اگربرعليه كسي كه براتي راقبول كرده ولي وجه آن رانپرداخته اعتراض عدم تاديه شوددارنده براتي نيزكه همان شخص قبول كرده ولي هنوز موعدپرداخت آن نرسيده است مي تواندازقبول كننده تقاضانمايدكه براي پرداخت وجه آن ضامن دهدياپرداخت آن رابه نحوديگري تضمين كند.
مبحث سوم
درقبولي شخص ثالث
ماده 239 - هرگاه براتي نكول شدواعتراض بعمل آمدشخص ثالثي مي تواند آنرابنام برات دهنده يايكي ازظهرنويس هاقبول كندقبولي شخص ثالث بايد دراعتراض نامه قيدشده وبه امضاءاوبرسد.
ماده 240 - بعدازقبولي شخص ثالث نيزتابرات تاديه نشده كليه حقوقي كه براي دارنده برات ازنكول آن درمقابل برات دهنده وظهرنويسهاحاصل مي شودمحفوظ خواهدبود.
مبحث چهارم
دروعده برات
ماده 241 - برات ممكن است به رويت باشديابه وعده يك ياچندروزيا يك ياچندماه ازرويت برات ، يابه وعده يك ياچندروزيايك ياچندماه از تاريخ برات ممكن است پرداخت به روزمعيني موكول شده باشد.
ماده 242 - هرگاه برات بي وعده قبول شدبايدفوراپرداخته شود.
ماده 243 - موعدپرداخت براتي كه يك ياچندروزيايك ياچندماه از رويت وعده داردبه وسيله تاريخ قبولي ياتاريخ اعتراض نامه نكول معين مي شود.
ماده 244 - اگرموعدپرداخت برات باتعطيل رسمي تصادف كردبايدروز بعدازتعطيل تاديه شود.
تبصره - همين قاعده درموردسايراوراق تجارتي نيزرعايت خواهدشد.
مبحث پنجم
ظهرنويسي
ماده 245 - انتقال برات به وسيله ظهرنويسي بعمل مي آيد.
ماده 246 - ظهرنويسي بايدبه امضاءظهرنويس برسدممكن است در ظهرنويسي تاريخ واسم كسي كه برات به اوانتقال داده مي شودقيدگردد.
ماده 247 - ظهرنويسي حاكي ازانتقال برات است مگراينكه ظهرنويس وكالت دروصول راقيدنموده باشدكه دراين صورت انتقال برات واقع نشده ولي دارنده برات حق وصول ولدي الاقتضاءحق اعتراض واقامه دعوي براي وصول خواهد داشت جزدرمواردي كه خلاف اين دربرات تصريح شده باشد.
ماده 248 - هرگاه ظهرنويس درظهرنويسي تاريخ مقدمي قيدكندمزور شناخته مي شود.
مبحث ششم
مسئوليت
ماده 249 - برات دهنده كسي كه برات راقبول كرده وظهرنويسهادرمقابل دارنده برات مسئوليت تضامني دارند.
دارنده برات درصورت عدم تاديه واعتراض مي تواندبهركدام ازآنها كه بخواهدمنفردايابه چندنفريابه تمام آنهامجتمعارجوع نمايد.
همين حق راهريك ازظهرنويسهانسبت به برات دهنده وظهرنويسهاي ماقبل خوددارد.
اقامه دعوي برعليه يك ياچندنفرازمسئولين موجب اسقاط حق رجوع به سايرمسئولين برات نيست ، اقامه كننده دعوي ملزم نيست ترتيب ظهرنويسي راازحيث تاريخ رعايت كندضامني كه ضمانت برات دهنده يا محال عليه ياظهرنويسي راكرده فقط باكسي مسئوليت تضامني داردكه ازاو ضمانت نموده است .
ماده 250 - هريك ازمسئولين تاديه برات مي تواندپرداخت رابه تسليم برات واعتراضنامه وصورت حساب متفرعات ومخارج قانوني كه بايدبپردازد موكول كند.
ماده 251 - هرگاه چندنفرازمسئولين برات ورشكست شونددارنده برات مي توانددرهريك ازغرمايادرتمام غرمابراي وصول تمام طلب خود(وجه برات ومتفرعات ومخارج قانوني )داخل شودتااينكه طلب خودراكاملاوصول نمايد مديرتصفيه هيچيك ازورشكستگان نمي تواندبراي وجهي كه به صاحب چنين طلب پرداخته مي شودبه مديرتصفيه ورشكسته ديگررجوع نمايدمگردرصورتي كه مجموع وجوهي كه ازدارائي تمام ورشكستگان به صاحب طلب تخصيص مي يابدبيش از ميزان طلب اوباشددراين صورت مازادبايدبه ترتيب تاريخ تعهدتاميزان وجهي كه هركدام پرداخته اندجزءدارائي ورشكستگان محسوب گرددكه به ساير ورشكسته هاحق رجوع دارند.
تبصره - مفاداين ماده درمورد ورشكستگي هرچندنفري نيزكه براي پرداخت يك دين مسئوليت تضامني داشته باشندمرعي خواهدبود.
مبحث هفتم
درپرداخت
ماده 252 - پرداخت برات بانوع پولي كه درآن معين شده بعمل مي آيد.
ماده 253 - اگردارنده برات به برات دهنده ياكسي كه برات به اومنتقل كرده است پولي غيرازآن نوع كه دربرات تعيين شده است بدهدوآن برات در نتيجه نكول ياامتناع ازقبول وياعدم تاديه اعتراض شوددارنده برات مي تواندازدهنده برات ياانتقال دهنده نوع پولي راكه داده يانوع پولي كه دربرات معين شده مطالبه كندولي ازسايرمسئولين وجه برات جزنوع پولي كه در برات معين شده قابل مطالبه نيست .
ماده 254 - برات به وعده بايدروزآخروعده پرداخته شود.
ماده 255 - روزرويت دربرواتي كه به وعده ازرويت است وروزصدور برات دربرواتي كه به وعده ازتاريخ صدوراست حساب نخواهدشد.
ماده 256 - شخصي كه وجه برات راقبل ازموعدتاديه نموده درمقابل اشخاصي كه نسبت به وجه برات حقي دارنده مسئول است .
ماده 257 - اگردارنده برات به كسي كه قبول نوشته مهلتي براي پرداخت بدهدبه ظهرنويس هاي ماقبل خودوبرات دهنده كه به مهلت مزبوررضايت نداده اندحق رجوع نخواهدداشت .
ماده 258 - شخصي كه درسروعده وجه برات رامي پردازدبري الذمه محسوب مي شودمگرآنكه وجه برات قانونادرنزداوتوقيف شده باشد.
ماده 259 - پرداخت وجه برات ممكن است به موجب نسخه ثاني ياثالث يارابع الخ ، به عمل آيددرصورتي كه درروي آن نسخه قيدشده باشدكه پس از پرداخت وجه بموجب اين نسخه نسخ ديگرازاعتبارساقط است .
ماده 260 - شخصي كه وجه برات رابرحسب نسخه بپردازدكه درروي آن قبولي نوشته نشده درمقابل شخصي كه نسخه قبولي شده راداردمسئول پرداخت وجه آن است .
ماده 261 - درصورت گم شدن براتي كه هنوزقبول نشده است صاحب آن مي تواندوصول وجه آن رابرحسب نسخه ثاني ياثالث يارابع الخ تقاضاكند.
ماده 262 - اگرنسخه مفقودنسخه باشدكه قبولي درروي آن نوشته شده تقاضاي پرداخت ازروي نسخه هاي ديگرفقط بموجب امرمحكمه پس ازدادن ضامن بعمل مي آيد.
ماده 263 - اگرشخصي كه برات راگم كرده اعم ازاين كه قبولي نوشته شده يا نشده باشدمي تواندنسخه ثاني ياثالث يارابع الخ راتحصيل نمايدپس از اثبات اينكه برات متعلق به اواست مي تواندبادادن ضامن تاديه وجه آن را بموجب امرمحكمه مطالبه كند.
ماده 264 - اگرباوجودتقاضائي كه درمورد مواد 261و262و263بعمل آمده است ازتاديه وجه برات امتناع شودصاحب برات مفقودمي تواندتمام حقوق خودرابه موجب اعتراضنامه محفوظ بدارد.
ماده 265 - اعتراضنامه مذكوردر ماده فوق بايددرظرف بيست وچهار ساعت ازتاريخ وعده برات تنظيم شده ودرمواعدوترتيبي كه دراين قانون براي ابلاغ اعتراضنامه معين شده است به برات دهنده وظهرنويسهاابلاغ گردد
ماده 266 - صاحب برات مفقودبراي تحصيل نسخه ثاني بايدبه ظهرنويسي كه بلافاصله قبل ازاوبوده است رجوع نمايد.
ظهرنويس مزبورملزم است به صاحب برات اختيارمراجعه به ظهرنويس ماقبل خودداده وراهنمائي كندوهمچنين هرظهرنويسي بايداختياروجوه به ظهرنويس ماقبل خودبدهدتابه برات دهنده برسد ، مخارج اين اقدامات بر عهده برات مفقودخواهدبود.
ظهرنويس درصورت امتناع ازدادن اختيارمسئول تاديه وجه برات و خساراتي است كه برصاحب برات مفقودواردشده است .
ماده 267 - درصورتي كه ضامن برات مفقود(رجوع به مواد 262و263)مدتي براي ضمانت خودمعين نكرده باشدمدت ضمان سه سال است وهرگاه درظرف اين سه سال رسمامطالبه يااقامه دعوي نشده باشدديگرازاين حيث دعوي برعليه او درمحكمه مسموع نخواهدبود.
ماده 268 - اگرمبلغي ازوجه برات پرداخته شودبه همان اندازه برات - دهنده وظهرنويسهابري مي شوندودارنده برات فقط نسبت به بقيه مي تواند اعتراض كند.
ماده 269 - محاكم نمي تواندبدون رضايت صاحب برات براي تاديه وجه برات مهلتي بدهند.
مبحث هشتم
تاديه وجه برات به واسطه شخص ثالث
ماده 270 - هرشخص ثالثي مي تواندازطرف برات دهنده يايكي از ظهرنويسهاوجه برات اعتراض شده راكارسازي نمايددخالت شخص ثالث و پرداخت وجه بايددراعتراضنامه يادرذيل آن قيدشود.
ماده 271 - شخص ثالثي كه وجه برات راپرداخته داراي تمام حقوق وظايف دارنده برات است .
ماده 272 - اگروجه برات راشخص ثالث ازطرف برات دهندپرداخت تمام ظهرنويسهابري الذمه مي شوندواگرپرداخت وجه ازطرف يكي از ظهرنويسهابعمل آيدظهرنويس هاي بعدازاوبري الذمه اند.
ماده 273 - اگردوشخص متفقاهريك ازجانب يكي ازمسئولين برات براي پرداخت وجه حاضرشوندپيشنهادآن كسي پذيرفته است كه تاديه وجه ازطرف او عده زيادتري ازمسئولين رابري الذمه مي كنداگرخودمحال عليه پس ازاعتراض براي تاديه وجه حاضرشودبرهرشخص ثالثي ترجيح دارد.
مبحث نهم
حقوق ووظايف دارنده برات
ماده 274 - نسبت به برواتي كه وجه آن بايددرايران به رويت يابه وعده ازرويت تاديه شوداعم ازاينكه برات درايران صادرشده باشديادرخارجه دارنده برات مكلف است پرداخت ياقبولي آن رادرظرف يكسال ازتاريخ برات مطالبه نمايدوالاحق رجوع به ظهرنويسهاوهمچنين به برات دهنده كه وجه برات رابه محال عليه رسانيده است نخواهدداشت .
ماده 275 - اگردربرات اعم ازاينكه درايران صادرشده باشديادرخارجه براي تقاضاي قبولي مدت بيشتري ياكمتري مقررشده باشدحق دارنده برات بايد درهمان مدت قبولي برات راتقاضانمايدوالاحق رجوع به ظهرنويسهاوبرات دهنده كه وجه برات رابه محال عليه رسانيده است نخواهدداشت .
ماده 276 - اگرظهرنويسي براي تقاضاي قبولي مدتي معين كرده باشد دارنده برات بايددرمدت مزبورتقاضاي قبولي نمايدوالادرمقابل آن ظهرنويس نمي تواندازمقررات مربوطه به بروات استفاده كند.
ماده 277 - هرگاه دارنده برات به رويت يابه وعده كه دريكي ازشهرهاي ايران صادروبايددرممالك خارجه تاديه شوددرمواعدمقرردر مواد فوق . قبولي نوشتن ياپرداخت وجه رامطالبه نكرده باشدمطابق مقررات همان مواد حق اوساقط خواهدشد.
ماده 278 - مقررات فوق مانع نخواهدبودكه بين دارنده برات وبرات - دهنده وظهرنويسهاقراردادديگري مقررگردد.
ماده 279 - دارنده برات بايدروزوعده وجه برات رامطالبه كند.
ماده 280 - امتناع ازتاديه وجه برات بايددرظرف ده روزازتاريخ وعده به وسيله نوشته اي كه اعتراض عدم تاديه ناميده مي شودمعلوم گردد.
ماده 281 - اگرروزدهم تعطيل باشداعتراض روزبعدآن بعمل خواهدآمد.
ماده 282 - نه فوت محال عليه ونه ورشكستگي اونه اعتراض نكولي دارنده برات راازاعتراض عدم تاديه مستغني نخواندكرد.
ماده 283 - درصورتي كه قبول كننده برات قبل ازوعده ورشكست شودحق اعتراض براي دارنده برات باقي است .
ماده 284 - دارنده براتي كه به علت عدم تاديه اعتراض شده است بايددر ظرف ده روزازتاريخ اعتراض عدم تاديه رابه وسيله اظهارنامه رسمي يا مراسله سفارشي دوقبضه به كسي كه برات رابه اوواگذارنموده اطلاع دهد.
ماده 285 - هريك ازظهرنويسهانيزبايددرظرف ده روزازتاريخ دريافت اطلاع نامه فوق آن رابه همان وسيله به ظهرنويس سابق خوداطلاع دهد.
ماده 286 - اگردارنده براتي كه بايستي درايران تاديه شودوبعلت عدم پرداخت اعتراض شده بخواهدازحقي كه ماده 249براي اومقررداشته استفاده كندبايددرظرف يكسال ازتاريخ اعتراض اقامه دعوي نمايد.(اصلاحي 26/10/58).
تبصره - هرگاه محل اقامت مدعي عليه خارج ازمحلي باشدكه وجه برات بايددرآنجاپرداخته شودبراي هرشش فرسخ يك روزاضافه خواهدشد.
ماده 287 - درموردبرواتي كه بايددرخارجه تاديه شوداقامه دعوي بر عليه برات دهنده وياظهرنويسهاي مقيم ايران درظرف دوسال ازتاريخ اعتراض بايدبعمل آيد.(26/10/58)
ماده 288 - هريك ازظهرنويسهابخواهدازحقي كه در ماده 249به اوداده شده استفاده نمايدبايدمواعدي كه به موجب مواد 286و287مقرراست اقامه دعوي كندونسبت به اوموعدازفرداي ابلاغ احضاريه محكمه محسوب است واگر وجه برات رابدون اينكه برعليه اواقامه دعوي شده باشدتاديه نمايداز فرداي روزتاديه محسوب خواهدشد.
ماده 289 - پس ازانقضاءمواعدمقرره در مواد فوق دعوي دارنده برات بر ظهرنويسهاوهمچنين دعوي هريك ازظهرنويسهابريدسابق خوددرمحكمه پذيرفته نخواهدشد.
ماده 290 - پس ازانقضاءمواعدفوق دعوي دارنده وظهرنويسهاي برات بر عليه برات دهنده نيزپذيرفته نمي شودمشروط براينكه برات دهنده ثابت نمايددرسروعده وجه برات رابه محال عليه رسانيده ودراينصورت دارنده برات فقط حق مراجعه به محال عليه خواهدداشت .
ماده 291 - اگرپس ازانقضاي موعدي كه براي اعتراض وابلاغ اعتراض - نامه يابراي اقامه دعوي مقرراست برات دهنده ياهريك ازظهرنويسهابه طريق محاسبه ياعنوان ديگروجهي راكه براي تاديه برات به محال عليه رسانيده بودمسترددارددارنده برات برخلاف مقررات دو ماده قبل حق خواهدداشت كه برعليه دريافت كننده وجه اقامه دعوي نمايد
مبحث دهم
دراعتراض (پروتست )
ماده 293 - اعتراض درمواردذيل بعمل مي آيد -
1 - درموردنكول .
2 - درموردامتناع ازقبول يانكول .
3 - درموردعدم تاديه .
اعتراض نامه بايددريك نسخه تنظيم وبموجب امرمحكمه بدايت به توسط ماموراجراءبه محل اقامت اشخاص ذيل ابلاغ شود -
1 - محال عليه .
2 - اشخاصي كه دربرات براي تاديه وجدعندالاقتضاءمعين شده اند.
3 - شخص ثالثي كه برات راقبول كرده است .
اگردرمحلي كه اعتراض بعمل مي آيدمحكمه بدايت نباشدوظايف اوبا رعايت ترتيب بعهده امين صلح يارئيس ثبت اسنادياحاكم محل خواهدبود.
ماده 294 - اعتراضنامه بايدمراتب ذيل راداراباشد -
1 - سوادكامل برات باكليه محتويات آن اعم ازقبولي وظهرنويسي و غيره .
2 - امربه تاديه وجه برات .
ماموراجراءبايدحضورياغياب شخصي كه بايدوجه برات رابدهدوعلل امتناع ازتاديه ياازقبول وهمچنين علل عدم امكان امضاءياامتناع ازامضاء رادرذيل اعتراضنامه قيدوامضاءكند.
ماده 295 - هيچ نوشته اي نمي تواندازطرف دارنده برات جاي گير اعتراضنامه شودمگردر مواد مندرجه در مواد 261 - 262 - 263راجع به مفقودشدن برات .
ماده 296 - ماموراجراءبايدسوادصحيح اعتراضنامه رابه محل اقامت اشخاص مذكوردر ماده 293بدهد.
ماده 297 - دفترمحكمه يادفترمقاماتي كه وظيفه محكمه راانجام مي دهند بايدمفاداعتراضنامه راروزبه روزبه ترتيب تاريخ ونمره دردفترمخصوصي كه صفحات آن به توسط رئيس محكمه ياقائم مقام اونمره وامضاءشده است ثبت نماينددرصورتي كه محل اقامت برات دهنده ياظهرنويس اولي درروي برات قيدشده باشددفترمحكمه بايدآنهاراتوسط كاغذسفارشي ازعلل امتناع ازتاديه مستحضرسازد.
مبحث يازدهم
برات رجوعي
ماده 298 - برات رجوعي براتي است كه دارنده برات اصلي پس از اعتراض براي دريافت وجه آن ومخارج صدوراعتراضنامه وتفاوت نرخ بعهده برات دهنده يايكي ازظهرنويسهاصادرمي كند.
ماده 299 - اگربرات رجوعي بعهده برات دهنده اصلي صادرشودتفاوت بين نرخ مكان تاديه برات اصلي ونرخ مكان صدورآن بعهده اوخواهدبودواگر برات رجوعي به عهده يكي ازظهرنويسهاصادرشودمشاراليه بايدازعهده تفاوت نرخ مكاني كه برات اصلي رادرآن جامعامله ياتسليم كرده است ونرخ مكاني كه برات رجوعي درآنجاصادرشده است برآيد.
ماده 300 - به برات رجوعي بايدصورت حسابي (حساب بازگشت )ضميمه شود ، درصورتحساب مزبورمراتب ذيل قيدمي گردد -
1 - اسم شخصي كه برات رجوعي بعهده اوصادرشده است .
2 - مبلغ اصلي برات اعتراض شده .
3 - مخارج اعتراضنامه وسايرمخارج معموله ازقبيل حق العمل صراف و دلال ووجه تمبرومخارج پست وغيره .
4 - مبلغ تفاوت نرخهاي مذكوردر ماده (299)
ماده 301 - صورت حساب مذكوردر ماده قبل بايدتوسط دونفرتاجرتصديق شودبعلاوه لازم است برات اعتراض شده وسوادمصدقي ازاعتراض نامه به صورت حساب مزبورضميمه گردد.
ماده 302 - هرگاه برات رجوعي بعهده يكي ازظهرنويسهاصادرشودعلاوه برمراتب مذكوردر مواد 300و301بايدتصديق نامه كه تفاوت بين نرخ مكان تاديه برات اصلي ومكان صدورآن رامعين نمايدضميمه شود.
ماده 303 - نسبت به يك برات صورتحساب بازگشت متعددنمي توان ترتيب دادواگربرات رجوعي بعهده يكي ازظهرنويسهاصادرشده باشدحساب بازگشت متواليابه توسط ظهرنويسهاپرداخته مي شودتابه برات دهنده اولي برسد.
تحميلات براتهاي رجوعي رانمي توان تمامابريكنفرواردساخت هريك ازظهرنويسهاوبرات دهنده اولي فقط عهده داريك خرج است .
ماده 304 - خسارت تاخيرتاديه مبلغ اصلي برات كه بواسطه عدم تاديه اعتراض شده است ازروزاعتراض وخسارت تاخيرتاديه مخارج اعتراض و مخارج برات رجوعي فقط ازروزاقمه دعوي محسوب مي شود.
مبحث دوازدهم
قوانين خارجي
ماده 305 - درموردبرواتي كه درخارج ايران صادرشده شرايط اساسي برات تابع قوانين مملكت صدوراست .
هرقسمت ازسايرتعهدات براتي (تعهدات ناشي ازظهرنويسي ضمانت قبولي وغيره )نيزكه درخارجه بوجودآمده تابع قوانين مملكتي است كه تعهد درآن جاوجودپيداكرده است معذالك اگرشرايط اساسي برات مطابق قانون ايران موجودوياتعهدات براتي موافق قانون ايران صحيح باشدكساني كه در ايران تعهداتي كرده اندحق استنادبه اين ندارندكه شرايط اساسي برات يا تعهدات براتي مقدم برتعهدآنهامطابق باقوانين خارجي نيست .
ماده 306 - اعتراض وبطوركلي هراقدامي كه براي حفط حقوق ناشيه از برات واستفاده ازآن درخارجه بايدبعمل آيدتابع قوانين مملكتي خواهدبود كه آن اقدام بايددرآنجابشود.
فصل دوم
درفته طلب
ماده 307 - فته طلب سندي است كه بموجب آن امضاءكننده تعهدمي كند مبلغي درموعدمعين ياعندالمطالبه دروجه حامل ياشخص معين ويابه حواله كرد آن شخص كارسازي نمايد.
ماده 308 - فته طلب علاوه برامضاءيامهربايدداراي تاريخ ومتضمن مراتب ذيل باشد -
1 - مبلغي كه بايدتاديه شودباتمام حروف .
2 - گيرنده وجه .
3 - تاريخ پرداخت .
ماده 309 - تمام مقررات راجع به بروات تجارتي (ازمبحث چهارم الي آخرفصل اول اين باب )درموردفته طلب نيزلازم الرعايه است .
فصل سوم
چك
ماده 310 - چك نوشته اي است كه بموجب آن صادركننده وجوهي راكه در نزدمحال عليه داردكلايابعضامسترديابه ديگري واگذارمي نمايد.
ماده 311 - درچك بايدمحل وتاريخ صدورقيدشده وبه امضاي صادركننده برسد ، پرداخت وجه نبايدوعده داشته باشد.
ماده 312 - چك ممكن است دروجه حامل ياشخص معين يابه حواله كردباشد ممكن است به صرف امضاءدرظهربه ديگري منتقل شود.
ماده 313 - وجه چك بايدبه محض ارائه كارسازي شود.
ماده 314 - صدورچك ولواينكه ازمحلي به محل ديگرباشدذاتاعمل تجارتي محسوب نيست ليكن مقررات اين قانون ازضمانت صادركننده وظهرنويسهاو اعتراض واقامه دعوي وضمان ومفقودشدن راجع به بروات شامل چك نيزخواهد بود.
ماده 315 - اگرچك درهمان مكاني كه صادرشده است بايدتاديه گردد دارنده چك بايددرظرف پانزده روزازتاريخ صدوروجه آن رامطالبه كندواگر ازيك نقطه به نقطه ديگرايران صادرشده باشدبايددرظرف چهل وپنج روزاز تاريخ صدورچك مطالبه شود.
اگردارنده چك درظرف مواعدمذكوره دراين ماده پرداخت وجه آن را مطالبه نكندديگري دعوي اوبرعليه ظهرنويس مسموع نخواهدبودواگروجه چك به سببي كه مربوط به محال عليه است ازبين بروددعوي دارنده چك برعليه صادر كننده نيزدرمحكمه مسموع نيست .
ماده 316 - كسي كه وجه چك رادريافت مي كندبايدظهرآن راامضاءيامهر نمايداگرچه چك دروجه حامل باشد.
ماده 317 - مقررات راجعه به چك هائي كه درايران صادرشده است درمورد چكهائي كه ازخارجه صادرشده وبايددرايران پرداخته شودنيزرعايت خواهدشد ليكن مهلتي كه درظرف آن دارنده چك مي تواندوجه چك رامطالبه كندچهارماه ازتاريخ صدوراست .
فصل چهارم
درمرورزمان
ماده 318 - دعاوي راجعه به برات وفته طلب وچك كه ازطرف تجاريابراي امورتجارتي صادرشده پس ازانقضاي پنج سال ازتاريخ صدوراعتراضنامه ويا آخرين تعقيب قضائي درمحاكم مسموع نخواهدبودمگراينكه درظرف اين مدت رسمااقراربدين واقع شده باشدكه دراين صورت مبداءمرورزمان ازتاريخ اقرارمحسوب است .
درصورت عدم اعتراض مدت مرورزمان ازتاريخ انقضاءمهلت اعتراض شروع مي شود.
تبصره - مفاداين ماده درموردبروات وچك وفته طلبهائي كه قبل از تاريخ اجراي قانون تجارت مصوب 25دلو1303و12فروردين و12خرداد1304 صادرشده است قابل اجراءنبوده واين اسنادازحيث مرورزمان تابع مقررات مربوطه مرورزمان راجع به اموال منقوله است .
ماده 319 - اگروجه برات يافته طلب ياچك رانتوان به واسطه حصول مرور زمان پنح سال مطالبه كرددارنده برات يافته طلب ياچك مي تواندتاحصول مرورزمان اموال منقوله وجه آن راازكسي كه به ضرراواستفاده بلاجهت كرده است مطالبه نمايد.
تبصره - حكم فوق درموردي نيزجاري است كه برات يافته طلب ياچك يكي ازشرايط اساسي مقرردراين قانون رافاقدباشد.
باب پنجم
اسناددروجه حامل
ماده 320 - دارنده هرسنددروجه حامل مالك وبراي مطالبه وجه آن محق محسوب مي شودمگردرصورت ثبوت خلاف معذلك اگرمقامات صلاحيتدارقضائي ياپليس تاديه وجه آن سندرامنع كندتاديه وجه به حامل مديون رانسبت به شخص ثالثي كه ممكنست سندمتعلق به اوباشدبري نخواهدكرد.
ماده 321 - جزدرموردي كه حكم بطلان سندصادرشده مديون سنددروجه حامل مكلف به تاديه نيست مگردرمقابل اخذسند.
ماده 322 - درصورت گم شدن سنددروجه حامل كه داراي ورقه هاي كوپن يا داراي ضميمه اي براي تجديداوراق كوپن باشدوهمچنين درصورت گم شدن سنددر وجه حامل كه خودسندبه دارنده آن حق ميدهدربح يامنفعتي رامرتبادريافت كند براي اصدارحكم بطلان مطابق مقررات ذيل عمل خواهدشد.
ماده 323 - مدعي بايددرمحكمه محل اقامت مديون معلوم نمايدسنددر تصرف اوبوده وفعلاگم شده است اگرمدعي فقط اوراق كوپن ياضميمه مربوط به سندخودراگم كرده باشدابرازخودسندكافيست .
ماده 324 - اگرمحكمه ادعاي مدعي رابنابراوضاع واحوال قابل اعتماد دانست بايدبوسيله اعلان درجرايدبه دارنده مجهول سنداخطاركند ، هرگاه ازتاريخ انتشاراولين اعلان تاسه سال سندراابرازننمودحكم بطلان آن صادر خواهدشدمحكمه مي تواندلدي الاقتضاءمدتي بيش ازسه سال تعيين كند.
ماده 325 - به تقاضاي مدعي محكمه مي تواندبه مديون قدغن كندكه وجه سند رابه كسي نپردازدمگرپس ازگرفتن ضامن ياتاميني كه محكمه تصويب نمايد.
ماده 326 - درموردگم شدن اوراق كوپن هائي كه درضمن جريان دعوي لازم التاديه مي شودبه ترتيب مقرردر مواد 332و333عمل خواهدشد.
ماده 327 - اخطارمذكوردر ماده 324بايدسه دفعه درمجله رسمي منتشر شود.محكمه مي تواندبعلاوه علان درجرايدديگررانيزمقرردارد.
ماده 328 - اگرپس ازاعلان فوق سندمفقودابرازشودمحكمه به مدعي مهلت متناسبي داده واخطارخواهدكردكه هرگاه تاانقضاي مهلت دعوي خودرا تعقيب ودلائل خودرااظهارنكندمحكوم شده وسندبه ابرازكننده آن مسترد خواهدگرديد.
ماده 329 - اگردرظرف مدتي كه مطابق ماده 324مقررواعلان سندابراز نگرددمحكمه حكم بطلان آن راصادرخواهدنمود.
ماده 330 - ابطال سندفورابه وسيله درج درمجله رسمي وهروسيله ديگري كه محكمه مقتضي بداندبه اطلاع عموم خواهدرسيد.
ماده 331 - پس ازصدورحكم ابطال مدعي حق داردتقاضاكندبخرج اوسند جديديالدي الاقتضاءاوراق كوپن تازه به اوبدهنداگرسندحال شده باشدمدعي حق تقاضاي تاديه خواهدداشت .
ماده 332 - هرگاه سندگم شده ازاسنادمذكوردر ماده 322نباشدبه ترتيب ذيل رفتارخواهدشد -
محكمه درصورتي كه ادعاي مدعي سبق تصرف وگم كردن سندراقابل اعتماد ديدحكم مي دهدمديون وجه سندرافورادرصورتي كه حال باشدوپس ازانقضاءاجل درصورت موجل بودن ، به صندوق عدليه بسپارد.
ماده 333 - اگرقبل ازانقضاي مدت مرورزماني كه وجه سندمفقودپس از آن مدت قابل مطالبه نيست سندابرازشدمطابق ماده 328رفتاروالاوجهي كه در صندوق عدليه امانت گذاشته شده به مدعي داده مي شود.
ماده 334 - مقررات اين باب شامل اسكناس نيست .
باب ششم
دلالي
فصل اول - كليات
ماده 335 - دلال كسي است كه درمقابل اجرت واسطه انجام معاملاتي شده يا براي كسي كه ميخواهدمعاملاتي نمايدطرف معامله پيدامي كند.اصولاقرارداد دلالي تابع مقررات راجع به وكالت است .
ماده 336 - دلال مي توانددررشته هاي مختلف دلالي نموده وشخصانيز تجارت كند.
ماده 337 - دلال بايددرنهايت صحت واوروي صداقت طرفين معامله رااز جزئيات راجعه به معاملات مطلع سازدولواينكه دلالي رافقط براي يكي از طرفين بكنددلال درمقابل هريك ازطرفين مسئول تقلب وتقصيرات خودمي باشد ماده 338 - دلال نمي تواندعوض يكي ازطرفين معامله قبض وجه ياتاديه دين نمايدوياآنكه تعهدات آنهارابموقع اجراءگذاردمگراينكه اجازه نامه مخصوصي داشته باشد.
ماده 339 - دلال مسئول تمام اشياءواسنادي است كه درضمن معاملات به او داده شده مگراينكه ثابت نمايدكه ضايع ياتلف شدن اشياءيااسنادمزبور مربوط به شحص اونبوده است .
ماده 340 - درموردي كه فروش ازروي نمونه باشددلال بايدنمونه مال التجاره راتاموقع ختم معامله نگاه بداردمگراينكه طرفين معامله اورا ازاين قيدمعاف دارند.
ماده 341 - دلال مي توانددرزمان واحدبراي چندآمردريك رشته يا رشته هاي مختلف دلالي كندولي دراين صورت بايدآمرين راازاين ترتيب وامور ديگري كه ممكن است موجب تغييرراي آنهاشودمطلع نمايد.
ماده 342 - هرگاه معامله به توسط دلال واقع ونوشتجات واسنادي راجع به آن معامله بين طرفين به توسط اوردوبدل شوددرصورتي كه امضاهاراجع به اشخاصي باسدكه به توسط اومعامله راكرده انددلال ضامن صحت واعتبار امضاهاي نوشتجات واسنادمزبوراست .
ماده 343 - دلال ضامن اعتباراشخاصي كه براي آنهادلالي مي كندوضامن اجراي معاملاتي كه به توسط اومي شودنيست .
ماده 344 - دلال درخصوص ارزش ياجنس مال التجاره اي كه موردمعامله بوده مسئول نيست مگراينكه ثابت شودتقصيرازجانب اوبوده .
ماده 345 - هرگاه طرفين معامله يايكي ازآنهابه اعتبارتعهدشخص دلال معامله نموددلال ضامن معامله است .
ماده 346 - درصورتي كه دلال درنفس معامله منتفع ياسهيم باشدبايدبه طرفي كه اين نكته رانمي دانداطلاع دهدوالامسئول خسارات وارده بوده وبعلاوه به پانصدتاسه هزارريال جزاي نقدي محكوم خواهدشد.
ماده 347 - درصورتي كه دلال درمعامله سهيم باشدباآمرخودمتضامنا مسئول اجراي تعهدخواهدبود.
فصل دوم
اجرت دلال ومخارج
ماده 348 - دلال نمي تواندحق دلالي رامطالبه كندمگردرصورتي كه معامله به راهنمائي ياوساطت اوتمام شده باشد.
ماده 349 - اگردلال برخلاف وظيفه خودنسبت به كسي كه به اوماموريت داده بنفع طرف ديگرمعامله اقدام نمايدويابرخلاف عرف تجارتي محل ازطرف مزبوروجهي دريافت وياوعده وجهي راقبول كندمستحق اجرت ومخارجي كه كرده نخواهدبود.بعلاوه محكوم به مجازات مقرربراي خيانت درامانت خواهدشد.
ماده 350 - هرگاه معامله مشروط به شرط تعليقي باشددلال پس ازحصول شرط مستحق اجرت خواهدبود.
ماده 351 - اگرشرط شده باشدمخارجي كه دلال مي كندبه اوداده شوددلال مستحق اخذمخارج خواهدبودولوآنكه معامله سرنگيرد.
همين ترتيب درموردي نيزجاري است كه عرف تجارتي محل به پرداخت مخارجي كه دلال كرده حكم كند.
ماده 352 - درصورتي كه معامله به رضايت طرفين بابه واسطه يكي از خيارات قانوني فسخ بشودحق مطالبه دلالي ازدلال سلب نمي شودمشروط براينكه فسخ معامله مستندبه دلال نباشد.
ماده 353 - دلالي معاملاتت ممنوعه اجرت ندارد.
مواد 354و355 - باتوجه به ماده 13 قانون دلالان مصوب سال
1317وآئين نامه دلالان معاملات ملكي مصوب سال 1319با
اصلاحيه هاي بعدي ، نسخ گرديد
فصل سوم - دفتر
ماده 356 - هردلال بايددفتري داشته وكليه معاملاتي راكه به دلالي او انجام گرفته به ترتيب ذيل درآن ثبت نمايد -
1 - اسم متعاملين
2 - مالي كه موضوع معامله است .
3 - نوع معامله .
4 - شرايط معامله باتشخيص به اينكه تسليم موضوع معامله فوري است يابه وعده است .
5 - عوض مالي كه بايدپرداخته شودوتشخيص اينكه فوري است يابه وعده است وجه نقداست يامال التجاره يابرات درصورتي كه برات باشدبه رويت است يابه وعده .
6 - امضاءطرفين معامله مطابق مقررات نظام نامه وزارت عدليه .
دفتردلالي تابع كليه مقررات راجع به دفاترتجارتي است .
باب هفتم
حق العمل كاري (كميسيون )
ماده 357 - حق العمل كاركسي است كه به اسم خودولي به حساب ديگري (آمر) معاملاتي كرده ودرمقابل حق العملي دريافت مي دارد.
ماده 358 - جزدرمواردي كه بموجب مواد ذيل استثناءشده مقررات راجعه به وكالت درحق العمل كاري نيزرعايت خواهدشد.
ماده 359 - حق العمل كاربايدآمرراازجريان اقدامات خودمستحضر داشته ومخصوصادرصورت انجام ماموريت اين نكته رابه فوريت به اواطلاع دهد.
ماده 360 - حق العمل كارمكلف به بيمه كردن اموالي كه موضوع معامله است نيست مگراينكه آمردستورداده باشد.
ماده 361 - اگرمال التجاره اي كه براي فروش نزدحق العمل كارارسال شده داراي عيوب ظاهري باشدحق العمل كاربايدبراي محفوظ داشتن حق رجوع برعليه متصدي حمل ونقل وتعيين ميزان خسارت بحري (آواري )به وسائل مقتضيه و محافظت مال التجاره اقدامات لازمه بعمل آورده وآمرراازاقدامات خود مستحضركندوالامسئول خسارات ناشيه ازاين غفلت خواهدبود.
ماده 363 - اگرحق العمل كارمال التجاره رابه كمترازحداقل قيمتي كه آمرمعين كرده بفروش رساندمسئول تفاوت خواهدبودمگراينكه ثابت نمايد ازضرربيشتري احترازكرده وتحصيل اجازه آمردرموقع مقدورنبوده است .
ماده 364 - اگرحق العمل كارتقصيركرده باشدبايدازعهده كليه خساراتي نيزكه ازعدم رعايت دستورآمرناشي شده برآيد.
ماده 365 - اگرحق العمل كارمال التجاره رابه كمترازقيمتي كه آمرمعين بخرديابه بيشترازقيمتي كه آمرتعيين نموده به فروش برساندحق استفاده از تفاوت نداشته وبايدآن رادرحساب آمرمحسوب دارد.
ماده 366 - اگرحق العمل كاربدون رضايت آمرمالي رابه نسيه بفروشديا پيش قسطي دهدضررهاي ناشيه ازآن متوجه خوداوخواهدبودمعذلك اگرفروش نسيه داخل درعرف تجارتي محل باشدحق العمل كارماذون به آن محسوب مي شودمگر درصورت دستورمخالف آمر.
ماده 367 - حق العمل كاردرمقابل آمرمسئول پرداخت وجوه وياانجام سايرتعهدات طرف معامله نيست مگراينكه مجازدرمعامله به اعتبارنبوده وياشخصاضمانت طرف معامله راكرده وياعرف تجارتي بلداورامسئول قرار دهد.
ماده 368 - مخارجي كه حق العمل كاركرده وبراي انجام معامله ونفع آمر لازم بوده وهمچنين هرمساعده كه به نفع آمرداده باشدبايداصلاومنفعه به حق العمل كارمستردشود.
حق العمل كارمي تواندمخارج انبارداري وحمل ونقل رانيزبه حساب آمر گذارد.
ماده 369 - وقتي حق العمل كارمستحق حق العمل مي شودكه معامله اجراءشده وياعدم اجراي آن مستندبه فعل آمرباشدنسبت به اموري كه درنتيجه علل ديگري انجام پذيرنشده حق العمل كاربراي اقدامات خودفقط مستحق اجرتي خواهدبود كه عرف وعادت محل معين مي نمايد.
ماده 370 - اگرحق العمل كارنادرستي كرده ومخصوصاموردي كه به حساب آمرقيمتي علاوه برقيمت خريدوياكمترازقيمت فروش محسوب داردمستحق حق العمل نخواهدبودبعلاوه دردوصورت اخيرآمرمي تواندخودحق العمل كاررا خريداريافروشنده محسوب كند.
تبصره - دستورفوق مانع ازاجراي مجازاتي كه براي خيانت درامانت مقرراست نيست .
ماده 371 - حق العمل كاردرمقابل آمربراي وصول مطالبات خودازاو نسبت به اموالي كه موضوع معامله بوده ويانسبت به قيمتي كه اخذكرده حق حبس خواهدداشت .
ماده 372 - اگرفروش مال ممكن نشده وياآمرازاجازه فروش رجوع كرده ومال التجاره رابيش ازحدمتعارف نزدحق العمل كاربگذاردحق العمل كار مي تواندآنرابانظارت مدعي العموم بدايت محل يانماينداوبطريق مزايده به فروش برساند.اگرآمردرمحل نبوده ودرآنجانماينده نيزنداشته باشد فروش بدون حضوراويانماينده اوبعمل خواهدآمدولي درهرحال قبلابايدبه او اخطاريه رسمي ارسال گرددمگراينكه اموال ازجمله اموال سريع الفسادباشد.
ماده 373 - اگرحق العمل كارماموربه خريديافروش مال التجاره يا اسنادتجارتي ياسايراوراق بهاداري باشدكه مظنه بورسي يابازاري دارد مي تواندچيزي راكه ماموربه خريدآن بوده خودشخصابه عنوان فروشنده تسليم بكندوياچيزي راكه ماموربه فروش آن بوده شخصابعنوان خريدارنگاهدارد مگراينكه آمردستورمخالفي داده باشد.
ماده 374 - درمورد ماده فوق حق العمل كاربايدقيمت رابرطبق مظنه بورسي يانرخ بازاردرروزي كه وكالت خودراانجام مي دهدمنظورداردوحق خواهدداشت كه هم حق العمل وهم مخارج عاديه حق العمل كاري رابرداشت كند.
ماده 375 - درهرموردي كه حق العمل كارشخصامي تواندخريداريافروشنده واقع شوداگرانجام معامله رابه آمربدون تعيين طرف معامله اطلاع دهدخود طرف معامله محسوب خواهدشد.
ماده 376 - اگرآمرازامرخودرجوع كرده وحق العمل كارقبل ازارسال خبر معامله ازاين رجوع مستحضرگرددديگرنمي تواندشخصاخريداريافروشنده واقع شود.
باب هشتم
قرارداد حمل ونقل
ماده 377 - متصدي حمل ونقل كسي است كه درمقابل اجرت حمل اشياءرابه عهده مي گيرد.
ماده 378 - قراردادحمل ونقل تابع مقررات وكالت خواهدبودمگردر مواردي كه ذيلااستثناءشده باشد
ماده 379 - ارسال كننده بايدنكات ذيل رابه اطلاع متصدي حمل ونقل برساند - آدرس صحيح مرسل اليه ، محل تسليم مال ، عده عدل ، يابسته وطرز عدل بندي ، وزن ومحتوي عدلها ، مدتي كه مال بايد درآن مدت تسليم شودراهي را كه حمل بايدازآن رابعمل آيد ، قيمت اشيائي كه گرانبهااست خسارات ناشيه ازعدم تعيين نكات فوق وياازتعيين آنهابه غلط متوجه ارسال كننده خواهد بود.
ماده 380 - ارسال كننده بايد مواظبت نمايدكه مال التجاره بطرز مناسبي عدل بندي شود. خسارات بحري (آواري ) ناشي ازعيوب عدل بندي بعهده ارسال كننده است .
ماده 381 - اگرعدل بندي عيب ظاهري داشته ومتصدي حمل ونقل مال را بدون قيد عدم مسئوليت قبول كرده باشد مسئول آواري خواهدبود.
ماده 382 - ارسال كننده مي تواندمادام كه مال التجاره دريدمتصدي حمل ونقل است آن را با پرداخت مخارجي كه متصدي حمل ونقل كرده و خسارات او پس بگيرد.
ماده 383 - درمواردذيل ارسال كننده نمي تواندازحق استردادمذكوردر ماده 382 استفاده كند :
1 - درصورتي كه بارنامه اي توسط ارسال كننده تهيه وبه وسيله متصدي حمل ونقل به مرسل اليه تسليم شده باشد.
2 - درصورتي كه متصدي حمل ونقل رسيدي به ارسال كننده داده وارسال - كننده نتواندآن راپس دهد.
3 - درصورتي كه متصدي حمل ونقل به مرسل اليه اعلام كرده باشدكه مال التجاره به مقصدرسيده وبايدآنراتحويل گيرد.
4 - درصورتي كه پس از وصول مال التجاره به مقصدمرسل اليه تسليم آن را تقاضاكرده باشد.
دراين مواردمتصدي حمل ونقل بايدمطابق دستورمرسل اليه عمل كند. معذالك اگرمتصدي حمل ونقل رسيدي به ارسال كننده داده مادام كه مال التجاره به مقصدنرسيده مكلف به رعايت دستورمرسل اليه نخواهد بود مگراينكه رسيد به مرسل اليه تسليم شده باشد.
ماده 384 - اگرمرسل اليه مال التجاره راقبول نكندويامخارج وساير مطالبات متصدي حمل ونقل بابت مال التجاره تاديه نشودويابه مرسل اليه دسترسي نباشدمتصدي حمل ونقل بايدمراتب رابه اطلاع ارسال كننده رسانيده ومال التجاره را موقتا نزد خود بطور امانت نگاهداشته ويانزدهرثالثي امانت گذارد و در هردوصورت مخارج وهرنقص وعيب بعهده ارسال كننده خواهد بود.اگرارسال كننده ويامرسل اليه درمدت مناسبي تكليف مال التجاره رامعين نكندمتصدي حمل ونقل مي تواندمطابق ماده 362 آن رابفروش رساند.
حتي المقدورارسال كننده ومرسل اليه رابايدازاينكه مال التجاره بفروش خواهدرسيدمسبوق نمود.
ماده 386 - اگرمال التجاره تلف ياگم شودمتصدي حمل ونقل مسئول قيمت آن خواهدبودمگراينكه ثابت نمايدتلف ياگم شدن مربوط به جنس خود مال التجاره يامستندبه تقصيرارسال كننده يامرسل اليه وياناشي از تعليماتي بوده كه يكي ازآنهاداده اندويامربوط به حوادثي بوده كه هيچ متصدي مواظبي نيزنمي توانست ازآن جلوگيري نمايد.قراردادطرفين مي تواند براي ميزان خسارت مبلغي كمتريازيادترازقيمت كامل مال التجاره معين نمايد.
ماده 387 - درموردخسارات ناشيه ازتاخيرتسليم يانقص ياخسارات بحري (آواري ) مال التجاره نيز متصدي حمل ونقل درحدود ماده فوق مسئول خواهد بود.
خسارات مزبورنمي تواندازخساراتي كه ممكن بوددرصورت تلف شدن تمام مال التجاره حكم به آن شودتجاوزنمايدمگراينكه قراردادطرفين خلاف اين ترتيب رامقررداشته باشد.
ماده 388 - متصدي حمل ونقل مسئول حوادث وتقصيراتي است كه درمدت حمل ونقل واقع شده اعم ازاينكه خودمباشرت به حمل ونقل كرده وياحمل ونقل كننده ديگري راماموركرده باشد.
بديهي است كه درصورت اخيرحق رجوع اوبه متصدي حمل ونقلي كه ازجانب اومامورشده محفوظ است .
ماده 389 - متصدي حمل ونقل بايدبه محض وصول مال التجاره مرسل اليه را مستحضرنمايد.
ماده 390 - اگرمرسل اليه ميزان مخارج وسايروجوهي راكه متصدي حمل ونقل بابت مال التجاره مطالبه مي نمايدقبول نكندحق تقاضاي تسليم مال التجاره رانخواهدداشت مگراينكه مبلغ متنازع فيه راتاختم اختلاف درصندوق عدليه امانت گذارد.
ماده 391 - اگرمال التجاره بدون هيچ قيدي قبول وكرايه آن تاديه شود ديگربرعليه متصدي حمل ونقل دعوي پذيرفته نخواهد شد مگر در مورد تدليس يا تقصيرعمده بعلاوه متصدي حمل ونقل مسئول آواري غيرظاهرنيزخواهدبوددر صورتي كه مرسل اليه آن آواري رادرمدتي كه مطابق اوضاع واحوال رسيدگي مال التجاره ممكن بودبعمل آيدويابايستي بعمل آمده باشدمشاهده كرده وفورا پس ازمشاهده به متصدي حمل ونقل اطلاع دهد.درهرحال اين اطلاع بايدمنتهاتا هشت روزبعدازتحويل گرفتن مال التجاره داده شود.
ماده 392 - درهرموردي كه بين متصدي حمل ونقل ومرسل اليه اختلاف باشد محكمه صلاحيتدارمحل مي تواند به تقاضاي يكي ازطرفين امردهد مال التجاره نزد ثالثي امانت گذارده شده و يا لدي الاقتضاء فروخته شود. در صورت اخير فروش بايدپس از تنظيم صورت مجلسي حاكي ازآنكه مال التجاره درچه حال بوده بعمل آيد.
بوسيله پرداخت تمام مخارج ووجوهي كه بابت مال التجاره ادعامي شود وياسپردن آن به صندوق عدليه ازفروش مال التجاره مي توان جلوگيري كرد.
ماده 393 - نسبت به دعوي خسارت برعليه متصدي حمل ونقل مدت مرورزمان يك سال است .مبداءاين مدت درصورت تلف ياگم شدن مال التجاره و يا تاخير درتسليم روزي است كه تسليم بايستي درآن روزبعمل آمده باشد و درصورت خسارات بحري (آواري )روزي كه مال به مرسل اليه تسليم شده .
ماده 394 - حمل و نقل بوسيله پست تابع مقررات اين باب نيست .
باب نهم
قائم مقام تجارتي وسايرنمايندگان تجارتي
ماده 395 - قائم مقام تجارتي كسي است كه رئيس تجارتخانه اورابراي انجام كليه امورمربوطه به تجارت خانه يايكي ازشعب آن نايب خودقرارداده وامضاي اوبراي تجارتخانه الزام آوراست .سمت مزبورممكن است كتباداده شودياعملا.
ماده 396 - تجديد اختيارات قائم مقام تجارتي درمقابل اشخاصي كه از آن اطلاع نداشته اند معتبرنيست .
ماده 397 - قائم مقامي تجارتي ممكن است به چندنفرمجتمعاداده شودبا قيداينكه تاتمام امضاء نكنند تجارتخانه ملزم نخواهدشدولي درمقابل اشخاص ثالثي كه ازاين قيد اطلاع نداشته اندفقط درصورتي مي توان ازآن استفاده كردكه اين قيد مطابق مقررات وزارت عدليه به ثبت رسيده واعلان شده باشد.
ماده 398 - قائم مقام تجارتي بدون اذن رئيس تجارتخانه نمي تواندكسي رادركليه كارهاي تجارت خانه نايب خودقراردهد.
ماده 399 - عزل قائم مقام تجارتي كه وكالت اوبه ثبت رسيده واعلان شده بايد مطابق مقررات وزارت عدليه به ثبت رسيده واعلان شود و الا درمقابل ثالثي كه ازعزل مطلع نبوده وكالت باقي محسوب مي شود.
ماده 400 - بافوت ياحجررئيس تجارتخانه قائم مقام تجارتي منعزل نيست با انحلال شركت قائم مقام تجارتي منعزل است .
ماده 401 - وكالت سايركساني كه درقسمتي ازامورتجارت خانه ياشعبه تجارتخانه سمت نمايندگي دارندتابع مقررات عمومي راجع به وكالت است .
باب دهم
ضمانت
ماده 402 - ضامن وقتي حق داردازمضمون له تقاضانمايدكه بدوابه مديون اصلي رجوع كرده ودرصورت عدم وصول طلب به اورجوع نمايدكه بين طرفين (خواه ضمن قراردادمخصوص خواه درخودضمانت نامه )اين ترتيب مقررشده باشد.
ماده 403 - دركليه مواردي كه بموجب قوانين ياموافق قراردادهاي خصوصي ضمانت تضامني باشد طلبكارمي تواند به ضامن ومديون اصلي مجتمارجوع كرده ياپس از رجوع به يكي ازآنها و عدم وصول طلب خودبراي تمام يا بقيه طلب به ديگري رجوع نمايد.
ماده 404 - حكم فوق درموردي نيزجاري است كه چندنفربه موجب قرارداد يا قانون متضامنا مسئول انجام تعهدي باشند.
ماده 405 - قبل ازرسيدن اجل دين اصلي ضامن ملزم به تاديه نيست ولواين كه بواسطه ورشكستگي يافوت مديون اصلي دين موجل اوحال شده باشد.
ماده 406 - ضمان حال ازقاعده فوق مستثني است .
ماده 407 - اگرحق مطالبه دين اصلي مشروط به اخطارقبلي است اين اخطار نسبت به ضامن نيزبايدبعمل آيد.
ماده 408 - همين كه دين اصلي به نحوي ازانحاءساقط شدضامن نيزبري مي شود.
ماده 409 - همين كه دين حال شد ضامن مي تواندمضمون له رابه دريافت طلب ياانصراف ازضمان ملزم كند ولوضمان موجل باشد.
ماده 410 - استنكاف مضمون له ازدريافت طلب ياامتناع ازتسليم وثيقه اگردين باوثيقه بوده ضامن رافورا و بخودي خودبري خواهدساخت .
ماده 411 - پس ازآنكه ضامن دين اصلي راپرداخت مضمون له بايدتمام اسنادومداركي راكه براي رجوع ضامن به مضمون عنه لازم ومفيداست به اوداده و اگردين اصلي باوثيقه باشدآن رابه ضامن تسليم نمايد ، اگردين اصلي وثيقه غيرمنقول داشته مضمون عنه مكلف به انجام تشريفاتي است كه براي انتقال وثيقه به ضامن لازم است .
باب يازدهم - در ورشكستگي
فصل اول دركليات
به قانون تصفيه امور ورشكستگي كه بعدا تصويب شده مراجعه شود
ماده 412 - ورشكستگي تاجريا شركت تجارتي درنتيجه توقف ازتاديه وجوهي كه برعهده اواست حاصل مي شود. حكم ورشكستگي تاجري راكه حين الفوت درحال توقف بوده تايك سال بعدازمرگ اونيزمي توان صادرنمود.
فصل دوم
دراعلان ورشكستگي واثرات آن
ماده 413 - تاجربايد درظرف 3 روز از تاريخ وقفه كه درتاديه قروض يا سايرتعهدات نقدي اوحاصل شده است توقف خودرابه دفترمحكمه بدايت محل اقامت خوداظهارنموده صورت حساب دارائي وكليه دفاترتجارتي خودرا به دفترمحكمه مزبورتسليم نمايد.
ماده 414 - صورت حساب مذكوردر ماده فوق بايدمورخ بوده وبه امضاء تاجر رسيده و متضمن مراتب ذيل باشد -
1 - تعداد و تقويم كليه اموال منقول و غيرمنقول تاجر متوقف بطور مشروح .
2 - صورت كليه قروض ومطالبات .
3 - صورت نفع وضرروصورت مخارج شخصي .
درصورت توقف شركتهاي تضامني ، مختلط يانسبي اسامي ومحل اقامت كليه شركاءضامن نيزبايدضميمه شود.
ماده 415 - ورشكستگي تاجربحكم محكمه بدايت درمواردذيل اعلام مي شود -
الف - برحسب اظهارخودتاجر.
ب - بموجب نقاضاي يك ياچندنفرازطلبكارها.
ج - برحسب تقاضاي مدعي العموم .
ماده 416 - محكمه بايددرحكم خودتاريخ توقف تاجررامعين نمايدواگر درحكم معين نشدتاريخ توقف محسوب است .
ماده 417 - حكم ورشكستگي بطورموقت اجرامي شود.
ماده 418 - تاجرورشكسته ازتاريخ صدورحكم ازمداخله درتمام اموال خودحتي آنچه كه ممكن است درمدت ورشكستگي عايداوگرددممنوع است .دركليه اختيارات وحقوق مالي ورشكسته كه استفاده ازآن موثردرتاديه ديون اوباشد مديرتصفيه قائم مقام قانوي ورشكسته بوده وحق داردبجاي اوازاختيارات و حقوق مزبوره استفاده كند.
ماده 419 - ازتاريخ حكم ورشكستگي هركس نسبت به تاجرورشكسته دعوائي ازمنقول ياغيرمنقول داشته باشدبايدبرمديرتصفيه اقامه يابطرفيت او تعقيب كند ، كليه اقدامات اجرائي نيزمشمول همين دستورخواهدبود.
ماده 420 - محكمه هروقت صلاح بداندمي تواندورودتاجرورشكسته رابه عنوان شخص ثالث دردعوي مطروحه اجازه دهد.
ماده 421 - همين كه حكم ورشكستگي صادرشدقروض موجل بارعايت تخفيفات مقتضيه نسبت به مدت قروض حال مبدل مي شود.
ماده 422 - هرگاه تاجرورشكسته فته طلبي داده يابراتي صادركرده كه قبول نشده يابراتي راقبولي نوشته سايراشخاصي كه مسئول تاديه وجه فته طلب يابرات مي باشندبايدبارعايت تخفيفات مقتضيه نسبت به مدت وجه آن را نقدابپردازندياتاديه آن رادرسروعده تامين نمايند.
ماده 423 - هرگاه تاجربعدازتوقف معاملات ذيل رابنمايدباطل وبلااثر خواهدبود -
1 - هرصلح محاباتي ياهبه وبطوركلي هرنقل وانتقال بلاعوض اعم ازاين كه راجع به منقول ياغيرمنقول باشد.
2 - تاديه هرقرض اعم ازحال ياموجل بهروسيله كه بعمل آمده باشد.
3 - هرمعامله كه مالي ازاموال منقول ياغيرمنقول تاجررامقيدنمايد وبضررطلبكاران تمام شود.
ماده 424 - هرگاه درنتيجه اقامه دعوي ازطرف مديرتصفيه ياطلبكاري بر اشخاصي كه باتاجرطرف معامله بوده يابرقائم مقام قانوني آنهاثابت شود تاجرمتوقف قبل ازتاريخ توقف خودبراي فرارازاداي دين يابراي اضراربه طلبكارهامعامله نموده كه متضمن ضرري بيش ازربع قيمت حين المعامله بوده است آن معامله قابل فسخ است مگراينكه طرف معامله قبل ازصدورحكم فسخ تفاوت قيمت رابپردازددعوي فسخ درظرف دوسال ازتاريخ وقوع معامله در محكمه پذيرفته مي شود.
ماده 425 - هرگاه محكمه بموجب ماده قبل حكم فسخ معامله راصادرنمايد محكوم عليه بايدپس ازقطعي شدن حكم مالي راكه موضوع معامله بوده است عينا به مديرتصفيه تسليم وقيمت حين المعامله آن راقبل ازآنكه دارائي تاجربه غرماتقسيم شوددريافت داردواگرعين مال مزبوردرتصرف اونباشدتفاوت قيمت راخواهدداد.
ماده 426 - اگردرمحكمه ثابت شودكه معامله بطورصوري يامسبوق به تباني بوده است آن معامله خودبخودباطل وعين ومنافع مالي كه موضوع معامله بوده مستردوطرف معامله اگرطلبكارشودجزوغرماحصه خواهدبود.
فصل سوم
درتعيين عضوناظر
ماده 427 - درحكمي كه بموجب آن ورشكستگي تاجراعلام مي شودمحكمه يك نفررابه سمت عضوناظرمعين خواهدكرد.
ماده 428 - عضوناظرمكلف به نظارت دراداره امورراجعه به ورشكستگي وسرعت جريان آنست .
ماده 429 - تمام منازعات ناشيه از ورشكستگي راكه حل آن ازصلاحيت محكمه است عضوناظربه محكمه راپورت خواهدداد.
ماده 430 - شكايت ازتصميمات عضوناظرفقط درمواردي ممكن است كه اين قانون معين نموده .
ماده 431 - مرجع شكايت محكمه است كه عضوناظراست رامعين كرده .
ماده 432 - محكمه هميشه مي تواندعضوناظرراتبديل وديگري رابجاي او بگمارد.
فصل چهارم
دراقدام بمهروموم وسايراقدامات اوليه نسبت بورشكسته
ماده 433 - محكمه درحكم ورشكستگي امربه مهروموم رانيزميدهد.
ماده 434 - مهروموم بايدفورابه توسط عضوناظربعمل آيدمگردرصورتي كه بعقيده عضومزبوربرداشتن صورت دارائي تاجردريك روزممكن باشددراين صورت بايدفوراشروع به برداشتن صورت شود.
ماده 435 - اگرتاجرورشكسته به مفاد ماده 413و414عمل نكرده باشد محكمه درحكم ورشكستگي قرارتوقيف تاجرراخواهدداد.
ماده 436 - قرارتوقيف ورشكسته درمواقعي نيزداده خواهدشدكه معلوم گرددبواسطه اقدامات خودازاداره وتسويه شدن عمل ورشكستگي مي خواهد جلوگيري كند.
ماده 437 - درصورتي كه تاجرمقروض فراركرده ياتمام ياقسمتي از دارائي خودرامخفي نموده باشدامين صلح مي تواندبرحسب تقاضاي يك ياچند نفرازطلبكاران فورااقدام به مهروموم نمايدوبايدبلافاصله اين اقدام خود رابه مدعي العموم اطلاع دهد.
ماده 438 - انبارهاوحجره هاوصندوق واسنادودفاترونوشتجات و اسباب واثاثيه تجارتخانه ومنزل تاجربايدمهروموم شود.
ماده 439 - درصورت ورشكستگي شركتهاي تضامني مختلط يانسبي اموال شخصي شركاءضامن مهروموم نخواهدشدمگراينكه حكم ورشكستگي آنهانيزدرضمن حكم ورشكستگي شركت يابموجب حكم جداگانه صادرشده باشد.
تبصره - درمورداين ماده و ماده فوق مستثنيات دين ازمهروموم معاف است .
فصل پنجم
درمديرتصفيه
ماده 440 - محكمه درضمن حكم ورشكستگي يامنتهادرظرف پنج روزپس از صدورحكم يك نفررابه سمت مديريت تصفيه معين مي كند.
ماده 441 - اقدامات مديرتصفيه براي تهيه صورت طلبكاران واخطاربه آنهاومدتي كه درآن مدت طلبكاران بايدخودرامعرفي نمايندوبطوركلي وظايف مديرتصفيه علاوه برآن قسمتي كه بموجب اين قانون معين شده برطبق نظامنامه اي كه طرف وزارت عدليه تنظيم مي شودمعين خواهدشد.
ماده 442 - ميزان حق الزحمه مديرتصفيه رامحكمه درحدودمقررات وزارت عدليه معين خواهدكرد.
فصل ششم دروظايف مديرتصفيه
مبحث اول دركليات
ماده 443 - اگرمهروموم قبل ازتعيين مديرتصفيه بعمل نيامده باشدمدير مزبورتقاضاي انجام آن راخواهدنمود.
ماده 444 - عضوناظربه تقاضاي مديرتصفيه به اواجازه مي دهدكه اشياء ذيل راازمهروموم مستثني كرده واگرمهروموم شده است ازتوقيف خارج نمايد.
1 - البسه واثاثيه واسبابي كه براي حوائج ضروري تتاجرورشكسته و خانواده اولازم است .
2 - اشيائي كه ممكن است قريباضايع شودياكسرقيمت حاصل نمايد.
3 - اشيائي كه براي بكارانداختن سرمايه تاجرورشكسته واستفاده ازآن لازم است درصورتي كه توقيف آنهاموجب خسارت ارباب طلب باشد.اشياء مذكوردرفقره ثانيه وثالثه بايدفوراتقويم وصورت آن برداشته شود.
ماده 445 - فروش اشيائي كه ممكن است قريباضايع شده ياكسرقيمت حاصل كندواشيائي كه نگاهداشتن آنهامفيدنيست وهمچنين بكارانداختن سرمايه تاجرورشكسته بااجازه عضوناظربه توسط مديرتصفيه بعمل مي آيد.
ماده 446 - دفتردارمحكمه دفاترتاجرورشكسته رابه اتفاق عضوناظريا امين صلحي كه آنهارامهروموم نموده است ازتوقيف خارج كرده پس ازآنكه ذيل دفاتررابست آنهارابه مديرتصفيه تسليم مي نمايد.
دفترداربايددرصورت مجلس كيفيت دفاتررابطورخلاصه قيدكند ، اوراق هم كه وعده آنهانزديك است يابايدقبولي آنهانوشته شودويانسبت به آنهابايداقدامات تامينيه بعمل آيدازتوقيف خارج شده درصورت مجلس ذكر وبه مديرتصفيه تحويل مي شودتاوجه آن راوصول نمايدوفهرستي كه ازمديرتصفيه گرفته مي شودبه عضوناظرتسليم مي گردد ، سايرمطالبات رامديرتصفيه در مقابل قبضي كه مي دهدوصول مي نمايدمراسلاتي كه به اسم تاجرورشكسته مي رسدبه مديرتصفيه تسليم وبه توسط اوبازمي شودواگرخودورشكسته حاضرباشددرباز كردن مراسلات مي تواند شركت كند.
ماده 447 - تاجرورشكسته درصورتي كه وسيله ديگري براي اعاشه نداشته باشدمي تواندنفقه خودوخانواده اش راازدارائي خوددرخواست كند.دراين صورت عضوناظرنفقه ومقدارآنراباتصويب محكمه معين مي نمايد.
ماده 448 - مديرتصفيه تاجرورشكسته رابراي بستن دفاتراحضارمي نمايد براي حضوراومنتهاچهل وهشت ساعت مهلت داده مي شوددرصورتي كه تاجرحاضر نشدباحضورعضوناظراقدام بعمل خواهدآمد ، تاجرورشكسته مي توانددرموقع كليه عمليات تامينيه حاضرباشد.
ماده 449 - درصورتي كه تاجرورشكسته صورت دارائي خودراتسليم ننموده باشدمديرتصفيه آن رافورابوسيله دفاترواسنادمشاراليه وسايراطلاعاتي كه تحصيل مي نمايدتنظيم مي كند.
ماده 450 - عضوناظرمجازاست كه راجع به تنظيم صورت دارائي ونسبت به اوضاع واحوال ورشكستگي ازتاجرورشكسته وشاگردهاومستخدمين اووهمچنين ازاشخاص ديگرتوضيحات بخواهدوبايدازتحقيقات مذكوره صورتمجلس ترتيب دهد.
مبحث دوم
دررفع توقيف وترتيب صورت دارائي
ماده 451 - مديرتصفيه پس ازتقاضاي رفع توقيف شروع به تنظيم صورت دارائي وتاجرورشكسته راهم دراين موقع احضارمي كندولي عدم حضوراومانع ازعمل نيست .
ماده 452 - مديرتصفيه به تدريجي كه رفع توقيف مي شودصورت دارائي را دردونسخه تهيه مي نمايد.
يكي ازنسختين به دفترمحكمه تسليم شده وديگري درنزداومي ماند.
ماده 453 - مديرتصفيه مي تواندبراي تهيه صورت دارائي وتقويم اموال ازاشخاصي كه لازم بدانداستمدادكندصورت اشيائي كه موافق ماده 444درتحت توقيف نيامده ولي قبلاتقويم شده است ضميمه صورت دارائي خواهدشد.
ماده 454 - مديرتصفيه بايددرظرف پانزده روزازتاريخ ماموريت خود صورت خلاصه ازوضعيت ورشكستگي وهمچنين ازعلل واوضاعي كه موجب آن شده و نوع ورشكستگي كه ظاهربنظرمي آيدترتيب داده بعضوناظربدهد ، عضوناظر صورت مزبوررافورابه مدعي العموم ابتدائي محل تسليم مي نمايد.
ماده 455 - صاحب منصبان پاركه مي توانندفقط بعنوان نظارت بمنزل تاجرورشكسته رفته ودرحين برداشتن صورت دارائي حضوربهم رسانندمامورين پاركه درهرموقع حق دارندبدفاترواسنادونوشتجات مربوط به ورشكستگي مراجعه كننداين مراجعه نبايدباعث تعطيل جريان امرباشد.
مبحث سوم
درفروش اموال ووصول مطالبات
ماده 456 - پس ازتهيه شدن صورت دارائي تمام مال التجاره ووجه نقدو واسنادطلب ودفاترونوشتجات واثاثيه (بغيرازمستثنيات دين )واشياء تاجرورشكسته به مديرتصفيه تسليم ميشود.
ماده 457 - مديرتصفيه بانظارت عضوناظربه وصول مطالبات مداومت مي نمايدوهمچنين مي تواندبااجازه مدعي العموم ونظارت عضوناظربه فروش اثاث البيت ومال التجاره تاجرمباشرت نمايدليكن قبلابايداظهارات تاجرورشكسته رااستماع يالااقل مشاراليه رابراي دادن توضيحات احضاركند ترتيب فروش بموجب نظامنامه وزارت عدليه معين خواهدشد.
ماده 458 - نسبت به تمام دعاوي كه هيئت طلبكارهادرآن ذينفع مي باشند مديرتصفيه بااجازه عضوناظرمي توانددعوي رابه صلح خاتمه دهداگرچه دعاوي مزبوره راجع به اموال غيرمنقول باشدودراين موردتاجرورشكسته بايداحضار شده باشد.
ماده 459 - اگرموضوع صلح قابل تقويم نبوده يابيش ازپنج هزارريال باشدصلح لازم الاجرانخواهدبودمگراينكه محكمه آن صلح راتصديق نمايددرموقع تصديق صلح نامه تاجرورشكسته احضارمي شودودرهرصورت مشاراليه حق دارد كه به صلح اعتراض كند ، اعتراض ورشكسته درصورتي كه صلح راجع به اموال غير منقول باشدبراي جلوگيري ازصلح كافي خواهدبودتامحكمه تكليف صلح رامعين نمايد.
ماده 460 - وجوهي كه به توسط مديرتصفيه دريافت مي شودبايدفورابه صندوق عدليه محل تسليم گردد.صندوق مزبورحساب مخصوصي براي عمل ورشكسته اعم ازعايدات ومخارج بازمي كندوجوه مزبورازصندوق مستردنمي گرددمگر به حواله عضوناظروتصديق مديرتصفيه .
مبحث چهارم
دراقدامات تامينيه
ماده 461 - مديرتصفيه مكلف است ازروزشروع به ماموريت اقدامات تامينيه براي حفظ حقوق تاجرورشكسته نسبت به مديونين اوبعمل آورد.
مبحث پنجم
درتشخيص مطالبات طلبكارها
ماده 462 - پس ازصدورحكم ورشكستگي طلبكارهامكلفنددرمدتي كه به موجب اخطارمديرتصفيه درحدودنظامنامه وزارت عدليه معين شده ، اسناد طلب خودياسوادمصدق آن رابه انضمام فهرستي كه كليه مطالبات آنهارامعين مي نمايدبه دفتردارمحكمه تسليم كرده قبض دريافت دارند.
ماده 463 - تشخيص مطالبات طلبكارهادرظرف سه روزازتاريخ انقضاي مهلت مذكوردر ماده قبل شروع شده بدون وقفه درمحل وروزوساعاتي كه ازطرف عضوناظرمعين مي گرددبه ترتيبي كه درنظامنامه معين خواهدشدتعقيب مي شود. ماده 464 - هرطلبكاري كه طلب اوتشخيص ياجزءصورت حساب دارائي منظورشده مي توانددرحين تشخيص مطالبات سايرطلبكارهاحضوربهم رسانيده ونسبت به طلبهائي كه سابقاتشخيص شده يافعلادرتحت رسيدگي است اعتراض نمايد ، همين حق راخودتاجرورشكسته هم خواهدداشت .
ماده 465 - محل اقامت طلبكارهاووكلاي آنهادرصورت مجلس تشخيص مطالبات معين وبعلاوه توصيف مختصري ازسندداده مي شودوتعيين قلم خوردگي ياتراشيدگي ياالحاقات بين السطورنيزبايددرصورت مجلس قيدواين نكته مسلم شودكه طلب مسلم يامتنازع فيه است .
ماده 466 - عضوناظرمي تواندبه نظرخودامربه ابرازدفاترطلبكارها دهدياازمحكمه محل تقاضانمايدصورتي ازدفاترطلبكارهااستخراج كرده ونزد اوبفرستد.
ماده 467 - اگرطلب مسلم وقبول شدمديرتصفيه درروي سندعبارت ذيل را نوشته امضاءمي نمايدوعضوناظرنيزآن راتصديق مي كند.
"جزوقروض ...مبلغ ...قبول شدبه تاريخ ...."
هرطلبكاربايددرظرف مدت وبه ترتيبي كه بموجب نظامنامه وزارت عدليه معين مي شودالتزام بدهدطلبي راكه اظهاركرده طلب حقيقي وبدون قصد استفاده نامشروع است .
ماده 468 - اگرطلب متنازع فيه واقع شدعضوناظرمي تواندحل قضيه رابه محكمه رجوع ومحكمه بايدفوراازروي راپورت عضوناظررسيدگي نمايدمحكمه مي تواندامردهدكه باحضورعضوناظرتحقيق درامربعمل آيدواشخاصي راكه مي توانندراجع به اين طلب اطلاعاتي دهندعضوناظراحضارياازآنهاكسب اطلاع كند.
ماده 469 - درموقعي كه اختلاف راجع به تشخيص طلبي به محكمه رجوع شده و قضيه طوري باشدكه محكمه نتوانددرظرف پانزده روزحكم صادركندبايدبرحسب اوضاع امردهدكه انعقادمجلس هيئت طلبكارهابراي ترتيب قراردادارفاقي به تاخيرافتدويااينكه منتظرنتيجه رسيدگي نشده ومجلس مزبورمنعقدشود. ماده 470 - محكمه مي توانددرصورت تصميم به انعقادمجلس قراردهدكه صاحب طلب متنازع فيه معادل مبلغي كه محكمه درقرارمزبورمعين مي كندموقتا طلبكارشناخته شده درمذاكرات هيئت طلبكارهابراي مبلغ مذكور شركت نمايد.
ماده 471 - درصورتي كه طلبي موردتعقيب جزائي واقع شده باشدمحكمه مي تواندقرارتاخيرمجلس رابدهدولي اگرتصميم به عدم تاخيرمجلس نمود نمي تواندصاحب آن طلب راموقتاجزوطلبكاران قبول نمايدومادام كه محاكم صالحه حكم خودرانداده اندطلبكارمزبورنمي تواندبهيچ وجه درعمليات راجعه به ورشكستگي شركت كند.
ماده 472 - پس ازانقضاي مهلت هاي معين در مواد 462و467به ترتيب قراردادارفاقي وبه سايرعمليات راجعه به ورشكستگي مداومت مي شود.
ماده 473 - طلبكارهائي كه درمواعدمعينه حاضرنشده ومطابق ماده 462 عمل نكرده نسبت به عمليات وتشخيصات وتصميماتي كه راجع به تقسيم وجوه قبل ازآمدن آنهابعمل آمده حق هيچگونه اعتراضي ندارندولي درتقسيماتي كه ممكن است بعدبه عمل آيدجزءغرماحساب مي شودبدون اينكه حق داشته باشندحصه راكه درتقسيمات سابق به آنهاتعلق مي گرفت ازاموالي كه هنوزتقسيم نشده مطالبه نمايند.
ماده 474 - اگراشخاصي نسبت به اموال متصرفي تاجرورشكسته دعوي خياراتي دارندوصرفنظرازآن نمي كنندبايدآن رادرحين تصفيه عمل ورشكستگي ثابت نمودوبموقع اجراءگذارند.
ماده 475 - حكم فوق درباره دعوي خياراتي نيزمجري خواهدبودكه تاجر ورشكسته نسبت به اموال متصرفي خودياديگران داردمشروط براينكه ضرر طلبكارهانباشد.
فصل هفتم
درقراردادارفاقي وتصفيه حساب تاجرورشكسته
مبحث اول
دردعوت طلبكارهاو مجمع عمومي آنها
ماده 476 - عضوناظردرظرف هشت روزازتاريخ موعدي كه بموجب نظامنامه مذكوردر ماده 467معين شده به توسط دفتردارمحكمه كليه طلبكارهائي راكه طلب آنهاتشخيص وتصديق ياموقتاقبول شده است براي مشاوره درانعقادقراردادارفاقي دعوت مي نمايد ، موضوع دعوت مجمع طلبكارهادررقعه هاي دعوت واعلانات مندرجه درجرايدبايدتصريح شود.
ماده 477 - مجمع عمومي مزبوردرمحل وروزوساعتي كه ازطرف عضوناظر معين شده است درتحت رياست مشاراليه منعقدمي شود.طلبكارهائي كه طلب آنهاموقتاقبول گرديده ياوكيل ثابت الوكاله آنهاحاضرمي شوندتاجر ورشكسته نيزبه اين مجمع احضارمي شودمشاراليه بايدشخصاحاضرگرددوفقط وقتي مي توانداعزام وكيل نمايدكه عذرموجه داشته وصحت آن به تصديق عضوناظر رسيده باشد.
ماده 478 - مديرتصفيه به مجمع طلبكارهاراپورتي ازوضعيت ورشكستگي واقداماتي كه بعمل آمده وعملياتي كه بااستحضارتاجرورشكسته شده است ميدهدراپورت مزبوربه امضاءمديرتصفيه رسيده به عضوناظرتقديم مي شودو عضوناظربايدازكليه مذاكرات وتصميمات مجمع طلبكارهاصورت مجلس ترتيب دهد.
مبحث دوم درقراردادارفاقي
فقره اول درترتيب قراردادارفاقي
ماده 479 - قراردادارفاقي بين تاجرورشكسته وطلبكارهاي اومنعقد نمي شودمگرپس ازاجراي مراسمي كه درفوق مقررشده است .
ماده 480 - قراردادارفاقي فقط وقتي منعقدمي شودكه لااقل نصف بعلاوه يك نفرازطلبكارهاباداشتن لااقل سه ربع ازكليه مطالباتي كه مطابق مبحث پنجم ازفصل ششم تشخيص وتصديق شده ياموقتاقبول گشته است درآن قرارداد شركت نموده باشندوالابلااثرخواهدبود.
ماده 481 - هرگاه درمجلس قراردادارفاقي اكثريت طلبكارهاعددا حاضرشوندولي ازحيث مبلغ داراي سه ربع ازمطالبات نباشندياآنكه داراي سه ربع ازمطالبات باشندولي اكثريت عددي راحائزنباشندنتيجه حاصله از آن مجلس معلق وقرارانعقادمجلس ثاني براي يك هفته بعدداده مي شود.
ماده 482 - طلبكارهائي كه درمجلس اول خودياوكيل ثابت الوكاله آنها حاضربوده وصورت مجلس راامضاءنموده اندمجبورنيستنددرمجلس ثاني حاضر شوندمگرآنكه بخواهنددرتصميم خودتغييري دهندولي اگرحاضرنشدند تصميمات سابق آنهابه اعتبارخودباقي است ، اگردرجلسه ثاني اكثريت عددي ومبلغي مطابق ماده 480تكميل شودقراردادارفاقي قطعي خواهدبود.
ماده 483 - اگرتاجربعنوان ورشكسته به تقلب محكوم شده باشدقرارداد ارفاقي منعقدنمي شوددرموقعي كه تاجربعنوان ورشكسته به تقلب تعقيب مي شودلازم است طلبكارهادعوت شوندومعلوم كنندكه آيابااحتمال حصول برائت تاجروانعقادقراردادارفاقي تصميم خودرادرامرمشاراليه به زمان حصول نتيجه رسيدگي به تقلب موكول خواهندكردياتصميم فوري خواهندگرفت اگربخواهندتصميم راموكول به زمان بعدنمايندبايدطلبكارهاي حاضرازحيث عده ومبلغ اكثريت معين در ماده 480راحائزباشندچنانچه درانقضاي مدت و حصول نتيجه رسيدگي به تقلب بناي انعقادقراردادارفاقي شودقواعدي كه به موجب مواد قبل مقرراست دراين موقع نيزبايدمعمول گردد.
ماده 484 - اگرتاجربعنوان ورشكستگي به تقصيرمحكوم شودانعقاد قراردادارفاقي ممكن است ليكن درصورتي كه تعقيب تاجرشروع شده باشد طلبكارهامي توانندتاحصول نتيجه تعقيب وبارعايت مقررات ماده قبل تصميم درقراردادرابه تاخيربياندازند.
ماده 485 - كليه طلبكارهاكه حق شركت درانعقادقراردادارفاقي داشته اندمي توانندراجع به قرارداداعتراض كنند ، اعتراض بايدموجه بوده ودرظرف يك هفته ازتاريخ قراردادبه مديرتصفيه وخودتاجرورشكسته ابلاغ شودوالاازدرجه اعتبارساقط خواهدبودمديرتصفيه وتاجرورشكسته به اولين جلسه محكمه كه بعمل ورشكستگي رسيدگي مي كنداحضارمي شوند.
ماده 486 - قراردادارفاقي بايدبه تصديق محكمه برسدوهريك ازطرفين قراردادمي توانندتصديق آن راازمحكمه تقاضانمايدمحكمه نمي تواندقبل از انقضاي مدت يك هفته مذكوردر ماده قبل تصميمي راجع به تصديق اتخاذنمايد هرگاه درظرف اين مدت ازطرف طلبكارهائي كه حق اعتراض دارنداعتراضاتي بعمل آمده باشدمحكمه بايددرموضوع اعتراضات وتصديق قراردادارفاقي حكم واحدصادركنداگراعتراضات تصديق شودنسبت به تمام اشخاص ذينفع بلااثر مي شود.
ماده 487 - قبل ازآنكه محكمه درباب تصديق قراردادراي دهدعضوناظر بايدراپورتي كه متضمن كيفيت ورشكستگي وامكان قبول قراردادباشدبه محكمه تقديم نمايد.
ماده 488 - درصورت عدم رعايت قواعدمقرره محكمه ازتصديق قرارداد ارفاقي امتناع خواهدنمود.
فقره دوم
دراثرات قراردادارفاقي
ماده 489 - همين كه قراردادارفاقي تصديق شدنسبت به طلبكارهائي كه دراكثريت بوده انديادرظرف ده روزازتاريخ تصديق آن راامضاءنموده اند قطعي خواهدبودولي طلبكارهائي كه جزواكثريت نبوده وقراردادراهم امضاء نكرده اندمي توانندسهم خودراموافق آنچه ازدارائي تاجربه طلب كارها مي رسددريافت نمايندليكن حق ندارنددرآتيه ازدارائي تاجرورشكسته بقيه طلب خودرامطالبه كنندمگرپس ازتاديه تمام طلب كساني كه درقرارداد ارفاقي شركت داشته ياآن رادرظرف ده روزمزبورامضاءنموده اند.
ماده 490 - پس ازتصديق شدن قراردادارفاقي دعوي بطلان نسبت به آن قبول نمي شودمگراينكه پس ازتصديق مكشوف شودكه درميزان دارائي يامقدارقروض حيله بكاررفته وقدرحقيقي قلمدادنشده است .
ماده 491 - همين كه حكم محكمه راجع به تصديق قراردادقطعي شدمديرتصفيه صورت حساب كاملي باحضورعضوناظربه تاجرورشكسته مي دهدكه درصورت عدم اختلاف بسته مي شود.
مديرتصفيه كليه دفاترواسنادونوشتجات وهمچنين دارائي ورشكسته را به استثناي آنچه كه بايدبه طلبكاراني كه قراردادارفاقي راامضاءنكرده اند داده شودبه مشاراليه ردكرده رسيدمي گيردوپس ازآنكه قرارتاديه سهم طلبكاران مذكوررادادماموريت مديرتصفيه ختم مي شود ، ازتمام اين مراتب عضوناظرصورت مجلس تهيه مي نمايدوماموريتش خاتمه مي يابد.
درصورت توليداختلاف محكمه رسيدگي كرده حكم مقتضي خواهدداد.
فقره سوم
درابطال يافسخ قراردادارفاقي
ماده 492 - درمواردذيل قراردادارفاقي باطل است -
1 - درموردمحكوميت تاجربه ورشكستگي به تقلب .
2 - درمورد ماده 490.
ماده 493 - اگرمحكمه حكم بطلان قراردادارفاقي رابدهدضمانت ضامن يا ضامن ها(درصورتي كه باشد)بخودي خودملغي مي شود.
ماده 494 - اگرتاجرورشكسته شرايط قراردادارفاقي رااجراءنكرد. ممكن است براي فسخ قراردادمزبوربرعليه اواقامه دعوي نمود.
ماده 495 - درصورتي كه اجراي تمام ياقسمتي ازقراردادرايك ياچندنفر ضمانت كرده باشندطلب كارهامي تواننداجراي تمام ياقسمتي ازقراردادرا كه ضامن داردازاوبخواهندودرمورداخيرآن قسمت ازقراردادكه ضامن نداشته فسخ مي شود ، درصورت تعددضامن مسئوليت آنهاتضامني است .
ماده 496 - اگرتاجرورشكسته پس ازتصديق قراردادبعنوان ورشكستگي به تقلب تعقيب شده درتحت توقيف ياحبس درآيدمحكمه مي تواندهرقسم وسائل تامينيه راكه مقتضي بدانداتخاذكندولي به محض صدورقرارمنع تعقيب ياحكم تبرئه وسائل مزبوره مرتفع مي شود.
ماده 497 - پس ازصدورحكم ورشكستگي به تقلب ياحكم ابطال يافسخ قراردادارفاقي محكمه يك عضوناظرويك مديرتصفيه معين مي كند.
ماده 498 - مديرتصفيه مي توانددارائي تاجرراتوقيف ومهروموم نمايد مديرتصفيه فوراازروي صورت دارائي سابق اقدام به رسيدگي اسنادونوشتجات نموده واگرلازم باشدمتممي براي صورت دارائي ترتيب مي دهد ، مديرتصفيه بايدفورابه وسيله اعلان درروزنامه طلبكارهاي جديدرااگرباشنددعوت نمايدكه درظرف يكماه اسنادمطالبات خودرابراي رسيدگي ابرازكنند ، در اعلان مزبورمفادقرارمحكمه كه بموجب آن مديرتصفيه معين شده است بايددرج شود.
ماده 499 - بدون فوت وقت به اسنادي كه مطابق ماده قبل ابرازشده رسيدگي مي شود ، نسبت به مطالباتي كه سابقاتشخيص ياتصديق شده است رسيدگي جديدبعمل نمي آيد ، مطالباتي كه تمام ياقسمتي ازآنهابعدازتصديق پرداخته شده است موضوع مي شود.
ماده 500 - معاملاتي كه تاجرورشكسته پس ازصدورحكم راجع به تصديق قراردادارفاقي تاصدورحكم بطلان يافسخ قراردادمزبورنموده باطل نمي شود مگردرصورتي كه معلوم شودبه قصداضراربوده وبه ضررطلبكاران هم باشد.
ماده 501 - درصورت فسخ ياابطال قراردادارفاقي دارائي تاجربين طلبكاران ارفاقي واشخاصي كه بعدازقراردادارفاقي طلبكارشده اندبه غرما تقسيم مي شود.
ماده 502 - اگرطلبكاران ارفاقي بعدازتوقف تاجرتازمان فسخ ياابطال چيزي گرفته اندماخوذي آنهاازوجهي كه به ترتيب غرمابه آنهامي رسدكسر خواهدشد.
ماده 503 - هرگاه تاجري ورشكست وامرش منتهي به قراردادارفاقي گرديدوثانيابدون اينكه قراردادمزبورابطال يافسخ شودورشكست شد مقررات دو ماده قبل در ورشكستگي ثانوي لازم الاجراءاست .
مبحث سوم
درتفريغ حساب وختم عمل ورشكستگي
ماده 504 - اگرقراردادارفاقي منعقدنشدمديرتصفيه فورابه عمليات تصفيه وتفريغ عمل ورشكستگي شروع خواهدكرد.
ماده 505 - درصورتي كه اكثريت مذكوردر ماده 480موافقت نمايدمحكمه مبلغي رابراي اعاشه ورشكسته درحدودمقررات ماده 447معين خواهدكرد.
ماده 506 - اگر شركت تضامني ، مختلط يانسبت ورشكست شودطلبكارها مي توانندقراردادارفاقي رابا شركت يامنحصرابايك ياچندنفرازشركاء ضامن منعقدنماينددرصورت ثاني دارائي شركت تابع مقررات اين مبحث وبه غرماتقسيم مي شودولي دارائي شخصي شركائي كه باآنهاقراردادارفاقي منعقد شده است به غرماتقسيم نخواهدشدشريك ياشركاءضامن كه باآنهاقرارداد خصوصي منعقدشده نمي تواندتعهدحصه نمايندمگرازاموال شخصي خودشان شريكي كه بااوقراردادمخصوص منعقدشده ازمسئوليت تضامني مبرااست .
ماده 507 - اگرطلبكارهابخواهندتجارت تاجرورشكسته راادامه دهند مي توانندبراي اين امروكيل ياعامل مخصوصي انتخاب نموده يابخودمدير تصفيه اين ماموريت رابدهند.
ماده 508 - درضمن تصميمي كه وكالت مذكوردر ماده فوق مقررمي داردبايد مدت وحدودوكالت وهمچنين ميزان وجهي كه وكيل مي تواندبراي مخارج لازمه پيش خودنگاهداردمعين گردد ، تصميم مذكوراتخاذنمي شودمگرباحضورعضو ناظروبااكثريت سه ربع ازطلبكارهاعدداومبلغاخودتاجرورشكسته وهمچنين طلبكارهاي مخالف (بارعايت ماده 473)مي توانندنسبت به اين تصميم در محكمه اعتراض نماينداين اعتراض اجراي تصميم رابه تاخيرنمي اندازد.
ماده 509 - اگرازمعاملات وكيل ياعاملي كه تجارت ورشكسته راادامه ميدهدتعهداتي حاصل شودكه بيش ازحددارائي تاجرورشكسته است فقط طلبكارهائي كه آن اجازه راداده اندشخصاعلاوه برحصه كه دردارائي مزبور دارندبه نسبت طلبشان درحدوداختياراتي كه داده اندمسئول تعهدات مذكوره مي باشند.
ماده 510 - درصورتي كه عمل تاجرورشكسته منجربه تفريغ حساب شودمدير تصفيه مكلف است تمام اموال منقول وغيرمنقول تاجرورشكسته رابه فروش رسانيده مطالبات وديون وحقوق اوراصلح ومصالحه ووصول وتفريغ كندتمام اين مراتب درتحت نظرعضوناظروباحضورتاجرورشكسته بعمل مي آيداگرتاجر ورشكسته ازحضوراستنكاف نموداستحضارمدعي العموم كافي است .
فروش اموال مطابق نظامنامه وزارت عدليه بعمل خواهدآمد.
ماده 511 - همين كه تفريغ عمل تاجربه اتمام رسيدعضوناظرطلبكارهاو تاجرورشكسته رادعوت مي نمايددراين جلسه مديرتصفيه حساب خودراخواهد داد.
ماده 512 - هرگاه اموالي دراجاره تاجرورشكسته باشدمديرتصفيه درفسخ ياابقاءاجاره به نحوي كه موافق منافع طلبكارهاباشداتخاذتصميم مي كنداگرتصميم برفسخ اجاره شده صاحبان اموال مستاجره ازبابت مال الاجاره كه تاآن تاريخ مستحق شده اندجزءغرمامنظورمي شوند ، اگرتصميم برابقاء اجاره بوده وتاميناتي هم سابقابموجب اجاره نامه بموجرداده شده باشدآن تامينات ابقاءخواهدشدوالاتاميناتي كه پس از ورشكستگي داده مي شودبايد كافي باشد ، درصورتي كه باتصميم مديرتصفيه برفسخ اجاره موجرراضي به فسخ نشودحق مطالبه تامين رانخواهدداشت .
ماده 513 - مديرتصفيه مي تواندبااجازه عضوناظراجاره رابراي بقيه مدت به ديگري تفويض نمايد(مشروط براينكه بموجب قراردادكتبي طرفين اين حق منع نشده باشد)ودرصورت تفويض به غيربايدوثيقه كافي كه تامين پرداخت مال الاجاره رابنمايدبه مالك اموال مستاجرداده وكليه شرايط و مقررات اجاره نامه رابموقع خوداجراكند.
فصل هشتم
دراقسام مختلفه طلبكارهاوحقوق هريك ازآنها
مبحث اول
درطلبكارهائي كه رهينه منقول دارند
ماده 514 - طلبكارهائي كه رهينه دردست دارندفقط درصورت غرمابراي يادداشت قيدمي شوند.
ماده 515 - مديرتصفيه مي توانددرهرموقع بااجازه عضوناظرطلب طلبكارهاراداده وشيئي مرهون راازرهن خارج وجزءدارائي تاجرورشكسته منظوردارد.
ماده 516 - اگروثيقه فك نشودمديرتصفيه بايدبانظارت مدعي العموم آن رابفروش برساندومرتهن نيزدرآن موقع بايددعوت شود.اگرقيمت فروش وثيقه پس ازوضع مخارج بيش ازطلب طلبكارهاباشدمازادبه مديرتصفيه تسليم مي شودواگرقيمت فروش كمترشدمرتهن براي بقيه طلب خوددرجزء طلبكارهاي عادي غرمامنظورخواهدشد.
ماده 517 - مديرتصفيه صورت طلبكارهائي راكه ادعاي وثيقه مي نمايند به عضوناظرتقديم مي كند ، عضومزبوردرصورت لزوم اجازه مي دهدطلب آنهااز اولين وجوهي كه تهيه مي شودپرداخته گردد.درصورتي كه نسبت به حق وثيقه طلبكارهااعتراضي داشته باشندبه محكمه رجوع مي شود.
مبحث دوم
درطلبكارهائي كه نسبت به اموال غيرمنقول حق تقدم دارند
ماده 518 - اگرتقسيم وجوهي كه ازفروش اموال غيرمنقول حاصل شده قبل از تقسيم دارائي منقول يادرهمان حين بعمل آمده باشدطلبكارهائي كه نسبت به اموال غيرمنقول حقوقي دارندوحاصل فروش اموال مزبوره كفايت طلب آنهارا ننموده است نسبت به بقيه طلب خودجزءغرماءمعمولي منظوروازوجوهي كه براي غرماءمزبورمقرراست حصه مي برندمشروط براين كه طلب آنهابطوري كه قبلامذكورشده است تصديق شده باشد.
ماده 519 - اگرقبل ازتقسيم وجوهي كه ازفروش اموال غيرمنقول حاصل شده وجهي ازبابت دارائي منقول تقسيم شودطلبكارهائي كه نسبت به اموال غير منقول حقوقي دارندوطلب آنهاتصديق واعتراف شده است به ميزان كليه طلب خودجزءسايرغرماواردوازوجوه حصه مي برندولي عندالاقتضاءمبلغ دريافتي درموقع تقسيم حاصل اموال غيرمنقول ازطلب آنهاموضوع مي شود.
ماده 520 - درموردطلبكارهائي كه نسبت به اموال غيرمنقول حقوقي دارندولي به واسطه مقدم بودن سايرطلبكارهانمي تواننددرحين تقسيم قيمت امول غيرمنقول طلب خودراتماماوصول كنندترتيب ذيل مرعي خواهدبود.
اگرطلبكارهاي مزبورقبل ازتقسيم حاصل اموال غيرمنقول ازبابت طلب خودوجهي دريافت داشته باشنداين مبلغ ازحصه كه ازبابت اموال غيرمنقول به آنهاتعلق مي گيردموضوع وبه حصه كه بايدبين طلبكارهاي معمولي تقسيم شود اضافه مي گرددوبقيه طلبكارهائي كه دراموال غيرمنقل ذيحق بوده اندبراي بقيه طلب خودبه نسبت آن بقيه جزءغرمامحسوب شده حصه مي برند
ماده 521 - اگربواسطه مقدم بودن طلبكارهاي ديگربعضي ازطلبكارهائي كه نسبت به اموال غيرمنقول حقوقي دارندوجهي دريافت نكنندطلب آنهاجزء غرمامحسوب وبدين سمت هرمعامله كه ازبابت قراردادارفاقي وغيره باغرما مي شودباآنهانيزبعمل خواهدآمد.
فصل نهم
درتقسيم بين طلبكارهاوفروش اموال منقول
ماده 522 - پس ازوضع مخارج اداره امور ورشكستگي واعانه كه ممكن است به تاجرورشكسته داده شده باشدووجوهي كه بايدبه صاحبان مطالبات ممتازه تاديه گرددمجموع دارائي منقول بين طلبكارهابه نسبت طلب آنهاكه قبلا تشخيص وتصديق شده است تقسيم خواهدشد.
ماده 523 - مديرتصفيه براي اجراي مقصودمذكوردر ماده فوق ماهي يك مرتبه صورت حساب عمل ورشكستگي راباتعيين وجوه موجوده به عضوناظرمي دهد. عضومذكوردرصورت لزوم امربه تقسيم وجوه مزبوربين طلبكارهاداده مبلغ آن رامعين ومواظبت مي نمايدكه به تمام طلبكارهااطلاع داده شود.
ماده 524 - درموقع تقسيم وجوه بين طلبكارهاحصه طلبكارهاي مقيم ممالك خارجه به نسبت طلب آنهاكه درصورت دارائي وقروض منظورشده است موضوع مي گردد.چنانچه مطالبات مزبورصحيحادرصورت دارائي وقروض منظور نشده باشدعضوناظرمي تواندحصه موضوعي رازيادكندبراي مطالباتي كه هنوزدر باب آنهاتصميم قطعي اتخاذنشده است بايدمبلغي موضوع گردد.
ماده 525 - وجوهي كه براي طلبكارهاي مقيم خارجه موضوع شده است تا مدتي كه قانون براي آنهامعين كرده بطورامانت به صندوق عدليه سپرده خواهد شد.اگرطلبكارهاي مذكورمطابق اين قانون مطالبات خودرابه تصديق نرسانند مبلغ مزبوربين طلبكارهائي كه طلب آنهابه تصديق رسيده تقسيم مي گرددوجوهي كه براي مطالبات تصديق نشده موضوع گرديده درصورت عدم تصديق آن مطالبات بين طلبكارهائي كه طلب آنهاتصديق شده تقسيم مي شود.
ماده 526 - هيچ طلبي رامديرتصفيه نمي پردازدمگرآنكه مدارك واسناد آن راقبلاملاحظه كرده باشدمديرتصفيه مبلغي راكه پرداخته درروي سندقيد مي كندعضوناظردرصورت عدم امكان ابرازسندمي توانداجازه دهدكه بموجب صورت مجلسي كه طلب درآن تصديق شده وجهي پرداخته شوددرهرحال بايد طلبكارهارسيدوجه رادرذيل صورت تقسيم ذكركنند.
ماده 527 - ممكن است هيئت طلبكارهابه استحضارتاجرورشكسته از محكمه تحصيل اجازه نمايندكه تمام ياقسمتي ازحقوق ومطالبات تاجرورشكسته راكه هنوزوصول نشده بطوري كه صرفه وصلاح تاجرورشكسته هم منظورشودخودشان قبول وموردمعامله قراردهنددراين صورت مديرتصفيه اقدامات مقتضيه را بعمل خواهدآورددراين خصوص هرطلبكارمي تواندبه عضوناظرمراجعه كرده تقاضانمايدكه طلبكارهاي ديگررادعوت نمايدتاتصميم خودرااتخاذ بنمايند.
فصل دهم
دردعوي استرداد
ماده 528 - اگرقبل از ورشكستگي تاجركسي اوراق تجارتي به اوداده باشد كه وجه آن راوصول وبه حساب صاحب سندنگاهداردويابه مصرف معيني برساندو وجه اوراق مزبوروصول ياتاديه نگشته واسنادعينادرحين ورشكستگي درنزد تاجرورشكسته موجودباشدصاحبان آن مي توانندعين اسنادرااستردادكنند.
ماده 529 - مال التجاره هائي كه درنزدتاجرورشكسته امانت بوده يابه مشاراليه داده شده است كه به حساب صاحب مال التجاره بفروش برساندمادام كه عين آنهاكلاياجزعانزدتاجرورشكسته موجوديانزدشخص ديگري ازطرف تاجر مزبورامانت يابراي فروش گذارده شده وموجودباشدقابل استرداداست .
ماده 530 - مال التجاره هائي كه تاجرورشكسته به حساب ديگري خريداري كرده وعين آن موجوداست اگرقيمت آن پرداخته نشده باشدازطرف فروشنده والا ازطرف كسي كه به حساب اوآن مال خريداري شده قابل استرداداست .
ماده 531 - هرگاه تمام ياقسمتي ازمال التجاره كه براي فروش به تاجر ورشكسته داده شده بودمعامله شده وبه هيچ نحوي بين خريداروتاجرورشكسته احتساب نشدباشدازطرف صاحب مال قابل استرداداست اعم ازاينكه نزدتاجر ورشكسته ياخريدارباشدوبطوركلي عين هرمال متعلق به ديگري كه درنزدتاجر ورشكسته موجودباشدقابل استرداداست .
ماده 532 - اگرمال التجاره كه براي تاجرورشكسته حمل شده قبل ازوصول از ازروي صورت حساب يابارنامه كه داراي امضاءارسال كننده است به فروش رسيده وفروش صوري نباشددعوي استردادپذيرفته نمي شودوالاموافق ماده 529 قابل استرداداست واستردادكننده بايدوجوهي راكه بطورعلي الحساب گرفته يامساعدتاازبابت كرايه حمل وحق كميسيون وبيمه وغيره تاديه شده ياازاين بابت هابايدتاديه بشودبه طلبكارهابپردازند.
ماده 533 - هرگاه كسي مال التجاره به تاجرورشكسته فروخته وليكن هنوز آن جنس نه بخودتاجرورشكسته تسليم شده ونه به كسي ديگركه به حساب اوبياورد آن كس مي تواندبه اندازه كه وجه آن رانگرفته ازتسليم مال التجاره امتناع كند.
ماده 534 - درمورددو ماده قبل مديرتصفيه مي تواندبااجازه عضوناظر تسليم مال التجاره راتقاضانمايدولي بايدقيمتي راكه بين فروشنده وتاجر ورشكسته مقررشده است بپردازد.
ماده 535 - مديرتصفيه مي تواندباتصويب عضوناظرتقاضاي استردادرا قبول نمايدودرصورت اختلاف محكمه پس ازاستماع عقيده ناظرحكم مقتضي را ميدهد.
فصل يازدهم
درطرق شكايت ازاحكام صادره راجع به ورشكستگي
ماده 536 - حكم اعلان ورشكستگي وهمچنين حكمي كه بموجب آن تاريخ توقف تاجردرزماني قبل ازاعلان ورشكستگي تشخيص شودقابل اعتراض است .
ماده 537 - اعتراض بايدازطرف تاجرورشكسته درظرف ده روزوازطرف اشخاص ذينفع كه درايران مقيمنددرظرف يكماه وازطرف آنهائي كه درخارجه اقامت دارنددرظرف دوماه بعمل آيدابتداي مدتهاي مزبورازتاريخي است كه احكام مذكوره اعلان مي شود.
ماده 538 - پس ازانقضاءمهلتي كه براي تشخيص وتصديق مطالبات طلبكارهاراجع به تعيين تاريخ توقف به غيرآن تاريخي كه بموجب حكم ورشكستگي ياحكم ديگري كه دراين باب صادرشده قبول نخواهدشد ، همين كه مهلت هاي مزبورمنقضي شدتاريخ توقف نسبت به طلبكارهاقطعي وغيرقابل تغييرخواهدبود.
ماده 539 - مهلت استيناف ازحكم ورشكستگي ده روزازتاريخ ابلاغ است به اين مدت براي كساني كه محل اقامت آنهاازمقرمحكمه بيش ازشش فرسخ فاصله داردازقرارهرشش فرسخ يك روزاضافه مي شود.
ماده 540 - قرارهائي ذيل قابل اعتراض واستيناف تميزنيست .
1 - قرارهاي راجعه به تعيين ياتغييرعضوناظريامديرتصفيه .
2 - قرارهاي راجعه به تقاضاي اعانه به جهت تاجرورشكسته ياخانواده او.
3 - قرارهاي فروض اسباب يامال التجاره كه متعلق به ورشكسته است .
4 - قرارهائي كه قراردادارفاقي راموقتاموقوف ياقبول موقتي مطالبات متنازع فيه رامقررمي دارد.
5 - قرارهاي صادره درخصوص شكايت ازاوامري كه عضوناظردرحدود صلاحيت خودصادركرده است .
باب دوازدهم
در ورشكستگي به تقصيرو ورشكستگي به تقلب
فصل اول
در ورشكستگي به تقصير
ماده 541 - تاجردرمواردذيل ورشكسته به تقصيراعلان مي شود.
1 - درصورتي كه محقق شودمخارج شخصي يامخارج خانه مشاراليه درايام عادي بالنسبه به عايدي اوفوق العاده بوده است .
2 - درصورتي كه محقق شودكه تاجرنسبت به سرمايه خودمبالغ عمده صرف معاملاتي كرده كه درعرف تجارت موهوم يانفع آن منوط به اتفاق محض است .
3 - اگربه قصدتاخيرانداختن ورشكستگي خودخريدي بالاتريافروشي نازلترازمظنه روزكرده باشديااگربه همان قصدوسائلي كه دورازصرفه است بكاربرده تاتحصيل وجهي نمايداعم ازاينكه ازراه استقراض ياصدوربرات يابطريق ديگرباشد.
4 - اگريكي ازطلبكارهاراپس ازتاريخ توقف برسايرين ترجيح داده و طلب اوراپرداخته باشد.
ماده 542 - درمواردذيل هرتاجرورشكسته ممكن است ورشكسته به تقصير اعلان شود -
1 - اگربه حساب ديگري وبدون آنكه درمقابل عوضي دريافت نمايد تعهداتي كرده باشدكه نظربه وضعيت مالي اودرحين انجام آنهاآن تعهدات فوق العاده باشد.
2 - اگرعمليات تجارتي اومتوقف شده ومطابق ماده 413اين قانون رفتار نكرده باشد.
3 - اگرازتاريخ اجراي قانون تجارت مصوب 25دلو1303و12فروردين و 12خرداد1304دفترنداشته يادفاتراوناقص يابي ترتيب بوده يادرصورت دارائي وضعيت حقيقي خودرااعم ازقروض ومطالبات بطورصريح معين نكرده باشد(مشروط براينكه دراين مواردمرتكب تقلبي نشده باشد).
ماده 543 - ورشكستگي به تقصيرجنحه محسوب ومجازات آن از6ماه تاسه سال حبس تاديبي است .
ماده 544 - رسيدگي به جرم فوق برحسب تقاضاي مديرتصفيه ياهريك از طلبكارهاياتعقيب مدعي العموم درمحكمه جنحه بعمل مي آيد.
ماده 545 - درصورتي كه تعقيب تاجرورشكسته به تقصيرازطرف مدعي العموم به عمل آمده باشدمخارج آن رابه هيچوجه نمي توان به هيئت طلبكارهاتحميل نمود.درصورت انعقادقراردادارفاقي مامورين اجرا نمي تواننداقدام به وصول اين مخارج كنندمگرپس ازانقضاي مدت هاي معينه در قرارداد.
ماده 546 - مخارج تعقيبي كه ازطرف مديرتصفيه بنام طلبكارهامي شوددر صورت برائت تاجربه عهده هيئت طلبكارهاودرصورتي كه محكوم شده به عهده دولت است ليكن دولت حق داردمطابق ماده قبل به تاجرورشكسته مراجعه نمايد
ماده 547 - مديرتصفيه نمي تواندتاجرورشكسته رابعنوان ورشكستگي به تقصيرتعقيب كندياازطرف هيئت طلبكارهامدعي خصوصي واقع شودمگرپس ازتصويب اكثريت طلبكارهاي حاضر.
ماده 548 - مخارج تعقيبي كه ازطرف يكي ازطلبكارهابعمل مي آيددر صورت محكوميت تاجرورشكسته بعهده دولت ودرصورت برائت ذمه بعهده تعقيب كننده است .
فصل دوم
در ورشكستگي به تقلب
ماده 549 - هرتاجرورشكسته كه دفاترخودرامفقودنموده ياقسمتي از دارائي خودرامخفي كرده ويابطريق مواضعه ومعاملات صوري ازميان برده وهم چنين هرتاجرورشكسته كه خودرابه وسيله اسناديابه وسيله صورت دارائي و قروض بطورتقلب به ميزاني كه درحقيقت مديون نمي باشدمديون قلمدادنموده است ورشكسته به تقلب اعلام ومطابق قانون جزامجازات مي شود.
ماده 550 - راجع به تقاضاي تعقيب ومخارج آن درموارد ماده قبل مفاد مواد 545 تا548 لازم الرعايه است .
فصل سوم
درجنحه و جناياتي كه اشخاص غير از تاجر ورشكسته در امر ورشكستگي مرتكب مي شوند
ماده 551 - درمورد ورشكستگي اشخاص ذيل مجرم محسوب ومطابق قانون جزا به مجازات ورشكسته به تقلب محكوم خواهندشد :
ا - اشخاصي كه عالمابه نفع تاجرورشكسته تمام ياقسمتي ازدارائي منقول ياغيرمنقول اوراازميان ببرندياپيش خودنگاهدارنديامخفي نمايند.
2 - اشخاصي كه به قصدتقلب به اسم خوديابه اسم ديگري طلب غيرواقعي را قلمدادكرده ومطابق ماده 467التزام داده باشند.
ماده 552 - اشخاصي كه به اسم ديگري يابه اسم موهومي تجارت نموده و واعمال مندرجه در ماده 549 رامرتكب شده اندبه مجازاتي كه براي ورشكسته به تقلب مقرراست محكوم مي باشند.
ماده 553 - اگراقوام شخص ورشكسته بدون شركت مشاراليه اموال اورااز ميان ببرنديامخفي نمايندياپيش خودنگاه دارندبه مجازاتي كه براي سرقت معين است محكوم خواهندشد.
ماده 554 - درمواردمعينه در مواد قبل محكمه كه رسيدگي مي كندبايددر خصوص مسائل ذيل ولواينكه متهم تبرئه شده باشدحكم بدهد -
1 - راجع به ردكليه اموال وحقوقي كه موضوع جرم بوده است به هيئت طلبكارها ، اين حكم رامحكمه درصورتي كه مدعي خصوصي هم نباشدبايدصادركند.
2 - راجع به ضرروخساراتي كه ادعاشده است .
ماده 555 - اگرمديرتصفيه درحين تصدي به امورتاجرورشكسته وجهي را حيف وميل كرده باشدبه مجازات خيانت درامانت محكوم خواهدشد.
ماده 556 - هرگاه مديرتصفيه اعم ازاين كه طلبكارباشديانباشددر مذاكرات راجعه به ورشكستگي باشخص ورشكسته ياباديگري تباني نمايديا قراردادخصوصي منعقدكندكه آن تباني ياقراردادبنفع مرتكب وبه ضرر طلبكارهايابعضي ازآنهاباشددرمحكمه جنحه به حبس تاديبي ازشش ماه تادو سال محكوم مي شود.
ماده 557 - كليه قرارهائي كه پس ازتاريخ توقف تاجرمنعقدشده باشد نسبت به هركس حتي خودتاجرورشكسته محكوم به بطلان است .طرف قرارداد مجبوراست كه وجوه يااموالي راكه بموجب قراردادباطل شده دريافت كرده است به اشخاص ذيحق مسترددارد.
ماده 558 - هرحكم محكوميتي كه بموجب اين فصل يابه موجب فصول سابق صادرشودبايدبه خرج محكوم عليه اعلان گردد.
فصل چهارم
دراداره كردن امول تاجرورشكسته درصورت
ورشكستگي به تقصيريابه تقلب
ماده 559 - درتمام مواردي كه كسي بواسطه ورشكستگي به تقصيريابه تقلب تعقيب ومحكوم مي شودرسيدگي به كليه دعاوي حقوقي به غيرازآنچه در ماده 554 مذكوراست ازصلاحيت محكمه جزاخارج خواهدبود.
ماده 560 - مديرتصفيه مكلف است درصورت تقاضاي مدعي العموم بدايت كليه اسنادونوشتجات واوراق واطلاعات لازمه ورابه اوبدهد.
باب سيزدهم
دراعاده اعتبار
ماده 561 - هرتاجرورشكسته كه كليه ديون خودرابامتفرعات ومخارجي كه به آن تعلق گرفته است كاملابپردازدحقااعاده اعتبارمي نمايد.
ماده 562 - طلبكارهانمي توانندازجهت تاخيري كه دراداءطلب آنها شده است براي بيش ازپنج سال مطالبات متفرعات وخسارات نمايندودرهر حال متفرعاتي كه مطالبه مي شوددرسال نبايدبيش ازصدي هفت طلب شد.
ماده 563 - براي آنكه شريك ضامن يك شركت ورشكسته كه حكم ورشكستگي او نيزصادرشده بتواندحق اعاده اعتبارحاصل كندبايدثابت نمايدكه به ترتيب فوق تمام ديون شركت راپرداخته است ولواينكه نسبت به شخص اوقرارداد ارفاقي مخصوصي وجودداشته باشد.
ماده 564 - درصورتي كه يك ياچندنفرازطلبكارهامفقودالاثرياغايب بوده يااين كه ازدريافت وجه امتناع نمايندتاجرورشكسته بايدوجوهي راكه به آنهامديون است به اطلاع مدعي العموم درصندوق عدليه بسپاردوهمينكه تاجر معلوم كرداين وجوه راسپرده است براي الذمه محسوب است .
ماده 565 - تجارورشكسته دردوموردذيل پس ازاثبات صحت عمل درمدت پنج سال ازتاريخ اعلان ورشكستگي مي تواننداعتبارخودرااعاده نمايند -
1 - تاجرورشكسته كه تحصيل قراردادارفاقي نموده وتمام وجوهي راكه به موجب قراردادبعهده گرفته است پرداخته باشد ، اين ترتيب درموردشريك شركت ورشكسته كه شخصاتحصيل قراردادارفاقي جداگانه نموده است نيز رعايت مي شود.
2 - تاجرورشكسته كه كليه طلبكاران ذمه اورابري كرده يابه اعاده اعتباراورضاين داده اند.
ماده 566 - عرضحال اعاده اعتباربايدبه انضمام اسنادمثبته آن به مدعي العموم حوزه ابتدائي داده شودكه اعلان ورشكستگي درآن حوزه واقع شده است .
ماده 567 - سواداين عرضحال درمدت يكماه دراطاق جلسه محكمه ابتدائي و همچنين دراداره مدعي العموم بدايت الصاق واعلان مي شودبعلاوه دفتردار محكمه بايدعرضحال مزبوررابه كليه طلبكارهائي كه مطالبات آنهادرحين تصفيه عمل تاجرورشكسته يابعدازآن تصديق شده وهنوزطلب خودرابرطبق مواد 561 و562 كاملادريافت نكرده اندبه وسيله مكتوب سفارشي اعلام دارد.
ماده 568 - هرطلبكاري كه مطابق مقررات مواد 561 و562 طلب خودرا كاملادريافت نكرده مي توانددرمدت يكماه ازتاريخ اعلام مذكوردر ماده قبل به عرضحال اعاده اعتباراعتراض كند.
ماده 569 - اعتراض به وسيله اظهارنامه كه به ضميمه اسنادمثبته به دفترمحكمه بدايت داده مي شودبعمل مي آيد.طلبكارمعترض مي تواندبموجب عرضحال درحين رسيدگي به دعوي اعاده اعتباربطورشخص ثالث ورودكند.
ماده 570 - پس ازانقضاي موعدنتيجه تحقيقاتي كه به توسط مدعي العموم بعمل آمده است به انضمام عرايض اعتراض به رئيس محكمه داده مي شودرئيس مزبوردرصورت لزوم مدعي ومعترضين رابه جلسه خصوصي محكمه احضارمي كند.
ماده 571 - درمورد ماده 561 محكمه فقط صحت مدارك راسنجيده در صورت موافقت آنهابا قانون حكم اعاده اعتبارمي دهدودرمورد ماده 565 محكمه اوضاع واحوال راسنجيده بطوري كه مقتضي عدل وانصاف بداندحكم مي دهد ودرهرصورت حكم بايددرجلسه علني صادرگردد.
ماده 572 - مدعي اعاده اعتباروهمچنين مدعي عمومي وطلبكارهاي معترض مي تواننددرظرف ده روزازتاريخ اعلام حكم به وسيله مكتوب سفارشي ازحكمي كه درخصوص اعاده اعتبارصادرشده استيناف بخواهند ، محكمه استيناف پس ازرسيدگي برحسب مقررات ماده 571 حكم صادرمي كند.
ماده 573 - اگرعرضحال اعاده اعتبارردبشودتجديدممكن نيست مگرپس ازانقضاي شش ماه .
ماده 754 - اگرعرضحال قبول شودحكمي كه صادرمي گردددردفترمخصوصي كه درمحكمه بدايت محل اقامت تاجربراي اينكارمقرراست ثبت خواهدشداگر محل اقامت تاجردرحوزه محكمه كه حكم مي دهدنباشددرستون ملاحظات دفترثبت اسامي ورشكستگان كه دردائره ثبت اسنادمحل موجوداست مقابل اسم تاجر ورشكسته بامركب قرمزبه حكم مزبوراشاره مي شود.
ماده 575 - ورشكسته به تقلب وهم چنين اشخاصي كه براي سرقت يا كلاهبرداري ياخيانت درامانت محكوم شده اندمادامي كه ازجنبه جزائي اعاده حيثيت نكرده اندنمي توانندازجنبه تجارتي اعاده اعتباركنند.
باب چهاردهم
اسم تجارتي
ماده 576 - ثبت اسم تجارتي اختياري است مگردرمواردي كه وزارت عدليه ثبت آن راالزامي كند.
ماده 577 - صاحب تجارت خانه كه شريك درتجارتخانه نداردنمي تواند اسمي براي تجارتخانه خودانتخاب كندكه موهم وجودشريك باشد.
ماده 578 - اسم تجارتي ثبت شده راهيچ شخص ديگري درهمان محل نمي تواند اسم تجارتي خودقراردهدولواينكه اسم تجارتي ثبت شده بااسم خانوادگي او يكي باشد.
ماده 579 - اسم تجارتي قابل انتقال است .
ماده 580 - مدت اعتبارثبت اسم تجارتي پنجسال است .
ماده 581 - درمواردي كه ثبت اسم تجارتي الزامي شده ودرموعدمقررثبت بعمل نيايداداره ثبت اقدام به ثبت كرده وسه برابرحق الثبت ماخوذخواهد داشت .
ماده 582 - وزارت عدليه بموجب نظامنامه ترتيب اسم تجارتي واعلان آن واصول محاكمات دردعاوي مربوط به اسم تجارتي رامعين خواهدكرد.

باب پانزدهم - شخصيت حقوقي
فصل اول اشخاص حقوقي
ماده 583 - كليه شركتهاي تجارتي مذكوردراين قانون شخصيت حقوقي دارند.
ماده 584 - تشكيلات وموسساتي كه براي مقاصدغيرتجارتي تاسيس يا بشوندازتاريخ ثبت دردفترثبت مخصوصي كه وزارت عدليه معين خواهدكرد شخصيت حقوقي پيدامي كنند.
ماده 585 - شرايط ثبت موسسات وتشكيلات مذكوردر ماده فوق به موجب نظامنامه وزارت عدليه معين خواهدشد.حق الثبت موسسات وتشكيلات مطابق نظامنامه ازپنج ريال طلاتاپنج پهلوي وبعلاوه مشمول ماده 135 قانون ثبت اسناداملاك است .
ماده 586 - موسسات وتشكيلاتي راكه مقاصدآنهامخالف باانتظامات عمومي يانامشروع است نمي توان ثبت كرد.
ماده 587 - موسسات وتشكيلات دولتي وبلدي به محض ايجادوبدون احتياج به ثبت داراي شخصيت حقوقي مي شوند.
فصل دوم
حقوق ووظايف واقامتگاه وتابعيت شخص حقوقي
ماده 588 - شخص حقوقي مي تواندداراي كليه حقوق وتكاليفي شودكه قانون براي افرادقائل است مگرحقوق ووظايفي كه بالطبيعه فقط انسان ممكن است داراي آن باشدمانندحقوق ووظايف ابوت نبوت وامثال ذلك .
ماده 589 - تصميمات شخص حقوقي به وسيله مقاماتي كه بموجب قانون يا اساسنامه صلاحيت اتخاذتصميم دارندگرفته مي شود.
ماده 590 - اقامتگاه شخص حقوقي محلي است كه اداره شخص حقوقي درآنجا است .
ماده 591 - اشخاص حقوقي تابعيت مملكتي رادارندكه اقامتگاه آنها درآن مملكت است .
باب شانزدهم
مقررات نهائي
ماده 592 - درموردمعاملاتي كه سابقاتجاريا شركتهاوموسسات تجارتي به اعتباربيش ازيك امضاءكرده اندخواه بعضي ازامضاءكنندگان بعنوان ضامن امضاءكرده باشندخواه بعنوان ديگرطلبكارمي تواندبه امضاءكنندگان مجتمعايامنفردارجوع نمايند.
ماده 593 - درمورد ماده فوق مطالبه ازهريك ازاشخاصي كه طلبكارحق رجوع به آنهاداردقاطع مرورزمان نسبت به ديگران نيزهست .
ماده 594 - به استثناي شركتهاي سهامي و شركتهاي مختلط سهامي به كليه شركتهاي ايراني موجودكه به امورتجارتي اشتغال دارندتااول تيرماه 1311 مهلت داده مي شودكه خودرابامقررات يكي از شركت هاي مذكوردراين قانون وفق داده وتقاضاي ثبت نمايندوالانسبت به شركت هاي متخلف مطابق ماده دوم قانون ثبت شركتهامصوب خردادماه 1310رفتارخواهدشد.
ماده 595 - هرگاه مدت مذكوردر ماده فوق براي تهيه مقدمات ثبت كافي نباشدممكن است تاشش ماه ديگرازطرف محكمه صلاحيتدارمهلت كافي اضافي داده شودمشروط براين كه درموقع تقاضاي تمديدنصف حق الثبت شركت پرداخته شود.
ماده 596 - تاريخ اجراي ماده 15اين قانون درآن قسمتي كه مربوط به جزاي نقدي است وتاريخ اجراي ماده 201وتبصره آن وقسمت اخير ماده 220اول فروردين 1312خواهدبود.
ماده 597 - شركتهاي مختلط سهامي موجودمكلف هستندكه درظرف شش ماه ازتاريخ اجراي اين قانون هيئت نظاري مطابق مقررات اين قانون تشكيل دهند والاهرصاحب سهمي حق داردانحلال شركت راتقاضاكند.
ماده 598 - طلبكاران تاجرمتوقفي كه قبل ازتاريخ اجراي اين قانون طلب خود را مطالبه كرده اند مشمول مقررات ماده 473 نبوده وازحقي كه بموجب قانون سابق براي آنهامقرربوده استفاده خواهندكرد.
ماده 599 - نسبت به طلبكاراني كه درامور ورشكستگي هاي سابق قبل از تاريخ اجراي اين قانون طلب خودرامطالبه نكرده اندمديرتصفيه هرورشكسته اعلاني منتشركرده و يكماه به آنها مهلت خواهددادكه مطابق ماده 462 اين قانون رفتاركنندوالامشمول مقررات ماده 473 خواهندشد.
ماده 600 - قوانين ذيل قانون تجارت مصوبه بيست وپنجم دلو1303 دوازدهم فروردين ودوازدهم خرداد1304 قانون اصلاح ماده 206 قانون تجارت راجع به اعتراض عدم تاديه مصوب دوم تيرماه 1307 قانون اجازه عدم رعايت ماده 270 قسمتي از ماده 44 قانون تجارت نسبت به تشكيلات و اساسنامه شركت سهامي بانك ملي و شركت سهامي بانك پهلوي مصوب 30 تيرماه 1307 از تاريخ مزبوربه موقع اجراگذاشته مي شود.