بازگشت به صفحه نخست  




نقد شیوه ارزیابی مدارک تحصیلی دانشجویان بورسیه ایران برای دوره دکترا در کشور فرانسه



نصرت الله حاجى ﭘور 
 دانشجوى حقوق در كشور فرانسه

 

 

از بدو تاسیس سایت حقوق و از انتشار اولین نوشته های اینجانب که همواره در کنار نامم، اصطلاح "دانشجوی حقوق -فرانسه" نیز آمده است، بازدیدکنندگان محترم سایت به کرات با ارسال ایمیل از من راجع به سیستم آموزشی فرانسه پرسیده اند. من همواره به این دوستان وعده داده بودم که در این زمینه مطلبی را آماده می کنم و برایشان ارسال می دارم. پائیز امسال که در ایران بودم، بسیاری از دانشجویان محترم حقوق نیز راجع به سیستم آموزشی فرانسه از من می پرسیدند. استاد بزرگوار جناب آقای دکتر آزمایش از اینجانب خواستند تا در مورد سیستم آموزشی کشور فرانسه برای دانشجویان دکترای حقوق جزا دانشگاه تهران صحبت کنم. همه این عوامل مرا بر آن داشت که نوشته زیر را جهت انتشار در سایت حقوق تهیه کنم

جهات ارتباط موضوع این نوشته با موضوع سایت (حقوق) از این قرار است
در این نوشته به بررسی و مقایسه مقررات حاکم بر سیستم آموزشی دو کشور فرانسه و ایران می پردازم. این بررسی در حیطه مطالعه علم حقوق است
قرابت حقوق ایران و فرانسه . این قرابت به اندازه ای زیاد است که دانشجوی حقوق ایرانی علاقمند است با سیستم آموزشی فرانسه آشنا شود
حقوق از رشته های بورسیه است و لذا معضلی که در این نوشته مورد بررسی قرار می گیرد مرتبط با دانشجویان بورسیه ایران در رشته حقوق در کشور فرانسه نیز می باشد


طرح مساله

سیستم اعزام دانشجوی بورسیه برای تحصیل در دوره دکتری در خارج از کشور، در تمام مراحلش (برگزاری آزمون، مواد آزمون، ارزیابی مدارک تحصیلی و تائید ترجمه های مبتنی بر این ارزیابی و ...) حاوی ایراداتی غیر قابل اغماض است.

در این نوشته در صدد بررسی جمیع ایرادات این سیستم نیستم و فقط به طرح و تحلیل مساله ارزیابی و ترجمه مدارک تحصیلی ایرانی به مدارک تحصیلی فرانسوی می پردازم (دلیل انتخاب فرانسه برای تحلیل در این نوشته: آشنائی ام با سیستم آموزشی این کشور+ وجود بسیاری از بورسیه های ایرانی در این کشور).

در این نوشته در صدد اثبات این مطلب خواهیم بود که وزارت آموزش عالی ایران و نیز اکثریت قریب به اتفاق مترجمان رسمی زبان فرانسه در ایران، به خطا مدرک" لیسانس" ایرانی را معادل" فوق لیسانس" فرانسوی و نیز مدرک" فوق لیسانس" ایرانی را معادل دروس نظری دوره "مطالعات دکترائی" فرانسوی ارزیابی و ترجمه می کنند.

این خطا، که سیستم اعزام دانشجو بر آن مبنا شد است، لطماتی را بر سیستم آموزشی ایران وارد کرده و می کند و عملا فلسفه اعزام دانشجویان بورسیه به خارج (در بحث ما: فرانسه) را از بین می برد.

انتظار می رفت که این معضل توسط یکی از دانشجویان بورسیه ایران مطرح شود، دانشجویانی که بیشتر از هر کس دیگر از این خطای سنجش لطمه می بینند. اما تا بحال کسی به این مهم نپرداخت و این باعث آن شد که اینجانب بر خود فرض بدانم که با نگارش این مساله، لااقل آنرا علنا و مستدلا به اطلاع مقامات تصمیم گیرنده و نیز دانشجویانی برسانم که به نوعی درگیر این مساله بوده، هستند یا خواهند بود

   

شیوه نظامبندی آموزش عالی در ایران از شیوه آمریکائی تبعیت می کند که در آن دوره های  آموزش عالی به ترتیب عبارتند از:  1) لیسانس 2 ) فوق لیسانس و 3) دکتری. در این سیستم،  دوره دکترا تقسیم می شود به دروس نظری و رساله (به استثنای انگلستان).

 در سیستم فرانسه، آموزش عالی مشتمل بر سه  سیکل (دوره) است: سیکل اول (آموزش عمومی و راهنمايی) شامل" دوگ "1 و "دوگ 2" (هر کدام یکسال) ، سیکل دوم (آموزش پيشرفته) شامل " لیسانس" و " متریز"[1] (فوق لیسانس) (هر کدام یکسال) است و سیکل سوم " مطالعات دکترائی"[2] است که شامل دو مرحله است: 1)" دِاُا"[3](مدرک تحصيلات پيشرفته)[4]  و  2)" دکترا"[5](انجام و نگارش رساله).

 در 25 آوریل 2002  تصویب نامه ای به تصویب رسید که سیستم آموزش عالی فرانسه را برای انطباق با سیستم آموزشی اروپائی،  تغییر داده است. به موجب این تصویب نامه، مراحل آموزش عالی فرانسه عبارت خواهند بود از 1) لیسانس، 2  ) مستر[6]  و 3 ) دکترا.  مستر که نوآوری این تصویب نامه است، عبارت می باشد از جمع  متریز+ دِاُا.

 در این نوشته ، مبنای بحث ما سیستم کنونی فرانسه است  و از پرداختن به این تصویبنامه می پرهیزیم  زیرا:

 اولا از آنجا که قصد ما، انتقاد از سیاست فرهنگی دولت ایران( در ارزیابی سیستم آموزشی فرانسه و مدارک مربوطه) می باشد که تاکنون ادامه دارد،  تبعا باید به بررسی سیستم آموزش عالی فرانسه در زمان اعمال این سیاست انتقاد آمیز دولت ایران بپردازیم و نه بررسی این سیستم که هنوز اجرا نشده است تا برخورد مقامات تصمیم گیرنده ایرانی را با آن بررسی کنیم.

 ثانیا همانگونه که بیان شد، سیستم مستر هنوز کاملا حاکم نشده است؛

 ثالثا مستر در واقع جمع متریز و دِاُا است و لذا آنچه در مورد متریز خواهیم گفت در مورد بخش اول مستر و آنچه در مورد دِاُا خواهیم گفت، در مورد بخش دوم مستر نیز صادق  خواهد بود؛  زیرا اگر نیک بنگریم درمی یابیم که مستر شامل دو بخش است، بخش اولش معادل متریز و بخش دومش معادل دِاُا است.

 

سنجش سیستم ایرانی با سیستم فرانسوی

در مقام سنجش و ارزیابی سیستم آموزش عالی ایران با سیستم آموزش عالی فرانسه باید گفت که:

 لیسانس ایران معادل لیسانس فرانسه است. عنوان مدرک ( یعنی واژه "لیسانس") در هر دو سیستم یکسان است.

 فوق لیسانس ایران معادل متریز فرانسه است. متریز اصطلاحا به" مسلط شدن" و" فائق آمدن" و "فوق قرار گرفتن"  (فوقِ مدرکی که قبلا داشته ایم؛ یعنی فوق لیسانس)  معنا می شود و این به درستی مترادف واژه "فوق" در اصطلاح "فوق لیسانس" است. از سوی دیگر،  فوق لیسانس در ایران تخصصی است (مثلا حقوق عمومی، حقوق خصوصی، حقوق بین الملل، حقوق جزا)،  در فرانسه نیز "متریز"  به همین منوال  تخصصی است (مثلا حقوق عمومی، حقوق خصوصی، ...).  بنابراین معادل دانستن لیسانس ایرانی که مدرکی"عمومی" است،  با "متریز" فرانسه  که مدرکی "تخصصی" است، نارواست.

 دوره دکترا در ایران دربردارنده  دو مرحله است؛ مرحله اول شامل دروس نظری و مرحله دوم  شامل گذراندن رساله است. در فرانسه نیز "مطالعات دکترائی" شامل دو مرحله است؛ مرحله اول شامل دروس نظری (دِاُا: مشتمل است بر دروس نظری با کیفیت مطالعه ای عمیق و نیز سمینارها به علاوه  پایان نامه) و مرحله دوم شامل گذراندن رساله است  (دکتری).

دوره  دِاُا، در واقع معادل دروس نظری دوره دکترای ایرانی می باشد و نه معادل فوق لیسانس ایرانی. علاوه بر استدلالات وتوضیحات بالا، باید افزود که "دِاُا" اصلا ارتباط معنائی ای  با فوق لیسانس ایرانی ندارد زیرا "دِاُا" به معنای "دیپلم مطالعات عمیق" است. می دانیم که در سیستم ایرانی، جایگاه مطالعات عمیق، دروس نظری دکتراست و نه دروس فوق لیسانس.

 در لازم بودن دروس نظری دکترا در هر دو سیستم همین بس که همانگونه که در ایران، دانشجو بدون گذراندن دروس نظری دکترا و به صرف گذراندن رساله، نمی تواند دکترا بگیرد؛ در فرانسه نیز اصولا نمی توان بدون طی کردن دوره دِاُا و به صرف گذراندن رساله، دکترا گرفت.

 این نکته را باید روشن کرد که در سیستم آموزشی فرانسه، بین"مطالعات دکترائی" و "دکترا" تفاوت وجود دارد. "مطالعات دکتری"که بر اساس ماده 1 تصویبنامه (اَرِته) 25 آوریل 2002 در درون مکاتب دکتری (اِکول دکترا) سازماندهی می شوند، شامل "دِاُا" و"دکتری" است .

 بر اساس ماده 4 این تصویبنامه، اولین مرحله از "مطالعات دکترائی" که برای آشنا کردن دانشجویان با پژوهش و نیز تائید کردن شایستگی آنها در این امر (پژوهش) است، "دِاُا" یا" مستر پژوهش" است.

توضیح آنکه "مستر" مدرک جدیدی است که برای انطباق کردن سیستم آموزشی فرانسه با معیارهای اروپائی، جایگزین "متریز" و "دِاُا" خواهد شد. در تصویبنامه، مشخص است که از 120 اعتبار و نمره مستر، 60 تا معادل متریز و 60 تا معادل دِاُا محسوب می شود.

دومین مرحله از "مطالعات دکترا"، "دکترا" نام دارد. این همان مرحله ای است که صرفا شامل "گذراندن رساله" می شود.

 به نظر می رسد مقامات فرهنگی ایرانی، سنجندگان مدارک تحصیلی ایرانی  با مدارک تحصیلی فرانسوی، تصور کرده اند که آنچه در ایران "دکترا"ست، در فرانسه نیز، همین "دکترا"ست. حال آنکه باید گفت، آنچه در ایران "دکترا"ست، در فرانسه "مطالعات دکترا"ست و آنچه در فرانسه "دکترا"ست، فقط منطبق با مرحله گذراندن تز در دوره دکترای ایران است.

لذا عملا بورسیه های ایران در دانشگاههای فرانسه، نه "مطالعات دکترائی" بلکه فقط "دکترا"  را می گذرانند.

همانگونه که آمد، واژه "دکترا" در سیستم آموزشی فرانسوی  فقط به معنای مرحله نگارش رساله تلقی می شود و اصلا با آنچه از این واژه در سیستم آموزشی ایران منظور نظر است، یکسان نیست. آنچه در ایران به آن "دکترا" می گوئیم، آنست که در فرانسه به آن "مطالعات دکترائی" گفته می شود.

 درآخر این بخش، بی فایده نخواهد بود که اشاره شود به اینکه تفاوت دوره دکترای ایرانی با دوره دکترای فرانسوی این است که در سیستم دکترای ایرانی، دو مرحله مربوطه، هیچکدام به تنهائی مدرک جداگانه و مستقل محسوب نمی شوند  ولی در سیستم فرانسوی، آن دو، هر یک جداگانه مدرکی مستقل محسوب می شوند. بنابراین  می توان بعد از گرفتن مدرک دِاُا، وارد بازار کار شد و به تحصیل ادامه نداد ( در این صورت، عنوان دکترا را نخواهیم داشت زیرا قسمت دوم  مطالعات دکترائی (رساله) را انجام نداده ایم).

 

***

در آشفتگی ناشی از تفاوت  سیستم ایرانی با سیستم فرانسوی، اکثریت قریب به اتفاق مترجمان رسمی دادگستری به هنگام ترجمه مدارک آموزشی ایرانی به زبان فرانسه دچار خطا شده  و لیسانس ایران را به جای اینکه معادل لیسانس فرانسه ترجمه کنند، معادل متریز (فوق لیسانس) فرانسه ترجمه می کنند و نیز فوق لیسانس ایران را به جای اینکه معادل متریز(فوق لیسانس) فرانسه ترجمه کنند، معادل  دِاُا (دوره دروس نظری دوره مطالعات دکترا) ترجمه می کنند!

 این خطا هنگامی غیر قابل اغماض می شود که وزارت آموزش عالی ایران، سیاست خطیر اعزام دانشجو به خارج از کشور برای تحصیل در دوره دکترا را براین مبنای خطا پایه نهاده و از دارندگان مدرک فوق لیسانس می خواهد که برای انجام دکترایشان در فرانسه،  نه درمرحله "دِاُا" بلکه در مرحله "رساله" ثبت نام کنند!( با ارائه فوق لیسانس که دِاُا ترجمه و تائید شده است).  اساتید فرانسوی نیز که برای تصمیم گیری در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش این دانشجویان، به مطالعه پرونده شان می پردازند، هنگامی که می بینند مدرک تحصیلی اینان معادل مدرک دِاُا ترجمه و توسط مقامات فرهنگی ایران تائید شده است (غافل از اینکه این مدرک نه "دِاُا" بلکه در واقع "متریز" (فوق لیسانس) است!)، لذا با درخواست ثبت نام آنها در رساله  موافقت می کنند.

البته قابل ذکر است که خوشبختانه، در برخی دانشگاههای این کشور، اساتیدی که مدارک تحصیلی ارائه شده  داوطلبان را بررسی می کنند، مدرک لیسانس ایرانی را علیرغم ترجمه اش به متریز(فوق لیسانس)، لیسانس می دانند و نه فوق لیسانس. همچنین مدرک فوق لیسانس ایرانی که دِاُا ترجمه شده اند، متریز (فوق لیسانس) می دانند و نه دِاُا. مع الاسف بیشتر دانشگاهها به ترجمه عنوان مدرک بسنده می کنند و در نتیجه،  لیسانس ایرانی، فوق لیسانس و فوق لیسانس ایرانی، دروس نظری دکترا تلقی می شود.

نتیجتا چنین مدرک دکترائی که دانشجوی بورسیه ایران از دانشگاه فرانسوی می گیرد،  ناقص به نظر می رسد  زیرا نه منطبق با تعریف دکترا در سیستم آموزش عالی ایران است (چون دروس نظری دکترا را نگذرانده اند و از فوق لیسانس مستقیما وارد رساله شده اند) و نه منطبق با تعریف "مطالعات دکترائی" در  سیستم آموزش عالی فرانسه (زیرا دوره اجتناب ناپذیر"دِاُا" را  که حایل بین فوق لیسانس و رساله است، نگذرانده اند)!

 

در اهمیت دوره دِاُا

دِاُا دوره ای  ضروری و اجتناب ناپذیر است، زیرا دوره ای است که در آن، دانشجو را با "پژوهیدن" آشنا می کنند. یعنی در واقع فنون شنا، غواصی و گشتن  در دریای  پژوهش را به او می آموزند. لذاوارد نمودن دانشجو به مرحله رساله  بدون  گذشتن از این مرحله، همانند به دریا انداختن شخصی است که فنون شنا وغواصی بلد نیست و با این حال از او بخواهیم که در گوشه گوشه اعماق این دریا به پژوهش بپردازد تا مرواریدی که در جستجوی آن است، به دست آورد.

از این روست که  اگر از اساتید دریادیده  پرسیده شود، همگان بر لزوم گذراندن این دوره تاکید وافر می نمایند.

 علاوه بر آنچه در بالا آمد،  دوره "دِاُا" فی نفسه برای دانشجویان خارجی که به فرانسه می آیند تا در قالب سیستم آموزشی این کشور اخذ دکترا کنند،  منفعت و ضرورتی مضاعف است، زیرا دوره ای است که طی آن دانشجو به طور کافی و مناسب و پا به پای دانشجویان فرانسوی، شیوه مطالعه و تحقیق را آموزش می بیند واینگونه با سیستم فرانسه در رشته تخصصی خود بخوبی آشنا می شود.

 دانشجوی خارجی که  برای تحصیل در دکترا به فرانسه می آید، بایستی "دوره دکترا" را آنگونه که در این سیستم "تعریف" می شود، انجام دهد. او باید دروس نظری این دوره را بگذراند،  درکلاس های درس حضور یافته،  به تحقیق و پژوهش بپردازد،  حاصل تحقیقاتش را همانند دانشجوی فرانسوی در کلاس درس و در حضور استاد و دانشجویان ارائه بدهد و به سوالات و ابهامات پاسخ بدهد و در آخر این دوره نیز، پایان نامه ای را نوشته و از آن دفاع کند.

 تردیدی در خطا بودن این شیوه نیست که  دانشجو را برای تحصیل در دوره دکترا به فرانسه اعزام کنیم ولی این خودمان باشیم که عملا(با سنجش نادرست مدارک تحصیلی، محروم کردن دانشجوی بورسیه از انجام دوره دِاُا و ...) "دکترا" را "تعریف" کنیم ( آنرا فقط عبارت از "گذراند ن رساله" بدانیم).  به راستی اگر منظور از اعزام دانشجو به خارج،  فقط انجام یک رساله است، مصرف این همه بودجه چرا؟ آیا اقتصادی تر نیست که چنین دانشجوئی در ایران مانده  و رساله  را در ایران انجام دهد - خصوصا اینکه بسیاری از دانشجویان بورسیه  روی موضوعی تطبیقی بین ایران و فرانسه کار می کنند!-؟  آیا به جای مصرف این بودجه ها،  بهتر نیست که  کتب و مجلات لازمه  را وارد ایران کنیم  و دانشجویی که در دوره  رساله  در کشور فرانسه  ثبت نام کرده است، در ایران و با در دست داشتن تمام منابع و نیز اینترنت، به انجام رساله اش بپردازد و حداکثر اینکه از برخی از اساتید خارجی نیز دعوت شود که چند روز به ایران بیایند یا اینکه به دانشجویان بورسیه، فقط چند روز یا چند هفته بورس داده شود که به خارج رفته و با استاد مربوطه شان صحبت و مشورت کرده و از رساله اشان دفاع کنند؟

مطالب پرسش گونه فوق، بیان درد آلود نتایج  سیاست  فرهنگی نادرست فوق الذکر است و گرنه  نگارنده این نوشته مخالف اعزام بورسیه به خارج از کشور نیست  بلکه با اعزامی که خلاف فلسفه اش بوده و بازدهی شایسته و نتیجه مثبتی برای کشور و نیز خود اعزام شوندگان نداشته باشد،  مخالف است. به نظر ما،  برای پر بار و پر بهره شدن اقامت علمی دانشجویان بورسیه دکترا در فرانسه،  باید مدارک فوق لیسانس ایرانی اینان، فوق لیسانس فرانسوی ترجمه شود (و نه دِاُا ) و اینان بتوانند در دوره دِاُا نیز تحصیل کنند  تا با آموخته های بیشتر و دستانی پرتر به سیستم آموزشی کشور برگردند.

 بارها دانشجویان بورسیه ایرانی در فرانسه را می بینیم که از اینکه نمی توانند دوره "دِاُا" را بگذرانند بسیار ناراحت و متاسفند و می گویند نامه نگاری هایشان به مقامات مربوطه در وزارت آموزش عالی به نتیجه ای نرسیده است.

 

سیاست فرهنگی دولت فرانسه در خصوص این مساله

 در اینجا به وضعیت " بورسیه های دولت فرانسه" اشاره می کنیم.

دولت فرانسه، بورس های خود را در اختیار سفارتخانه های خود در کشورهای مختلف دنیا قرار داده است. این سفارتخانه ها اقدام به انتخاب دانشجویان شایسته جهت اعطای بورسیه دولت فرانسه به آنها می کند. در ایران نیز، سفارت فرانسه به این مهم می پردازد و به تعداد اندکی از ایرانیان بورسیه می دهد که دوران دکترایشان را با این بورس فرانسه در کشور فرانسه بگذرانند. بخش فرهنگی سفارت فرانسه که عهده دار این مساله است و نسبت به سیستم آموزش عالی ایران و مقایسه آن با سیستم فرانسه، آشنائی کاملی دارد، به ایرانیانی که دارای مدرک "فوق لیسانس" از ایران هستند، بورس جهت انجام "دِاُا" در فرانسه می دهد. یعنی مسوول فرهنگی سفارت فرانسه در ایران خوب می داند که مدرک فوق لیسانس ایران معادل "متریز"(فوق لیسانس) فرانسه است و نه معادل"دِاُا" (دروس نظری دوره  مطالعات دکترائی).

 تعجب اینجاست که نمایندگان فرهنگی فرانسه در ایران،  در مقام مقایسه و ارزشیابی  مدارک ایرانی با مدارک فرانسه، با دقت و فراست عمل می کنند ولی مقامات فرهنگی ایران در فرانسه، چنین بی تفاوت (آنچه به نظر می رسد) از کنار این قضیه می گذرند.

البته شنیده می شود که نماینده محترم فرهنگی ایران در فرانسه، این مساله را با مقامات تهران در میان گذاشته ولی تاکنون مورد موافقت قرار گرفته نشده است! با شنیدن  چنین اخباری، در این می مانیم که پس فلسفه ارسال نماینده فرهنگی به یک کشور خارجی چیست؟ اگر او کارشناس ارزیابی مدارک نیست، پس کارشناس شایسته این مهم کیست؟ و اگر هست، چرا تصمیم گیری بدور از آنچه ایشان توصیه می کند، انجام می گیرد.

  

نتیجه گیری:

بر خلاف ارزیابی مقامات فرهنگی جمهوری اسلامی و نیز مترجمان رسمی دادگستری، مدرک فوق لیسانس ایرانی منطبق با مدرک "متریز" فرانسه است و نه مدرک "دِاُا" فرانسه. دِاُا مرحله اول از دوره "مطالعات دکترائی" محسوب می شود و می توان دروس نظری در دکترای ایرانی را معادل آن دانست. متاسفانه به خاطر این خطای ارزیابی از طرف مقامات فرهنگی ایران، دانشجویان بورسیه ایران، بدون گذر از مرحله دِاُا(اولین مرحله از دوره مطالعات دکترائی)، با مدرک فوق لیسانس  مستقیما وارد مرحله نگارش رساله (دومین مرحله از دوره مطالعات دکترائی) می شوند و لذا در واقع، دوره مطالعات دکترائی را  به صورت کامل  انجام نمی دهند.

 

 

 



* * *

 

[1]  La maîtrise.

[2]   Les études doctorales.

[3]  Diplôme d’études Approfondies (DEA).

[4]  نیزدر کنار دِاُا، به عنوان دوره های دیگر وجود دارند (مدرک پژوهش فنی) DRTو (مدرک تحصيلات عالی تخصصی) DESS

[5]  Le doctorat.

[6]  Le master.